تعارض گفتمانی وقتی است کە مسالەمند کردن یک امر فرهنگی، بە واسطە خوانشهای غیر منطقی، ذیل تعاریف سیاسی متعصبانە قرار گیرد و یا بە واسطە خوانشهای غلیظ، دین و ناسیونالیسم و نوروز در مقابل هم قرار دادە شوند. 

نوروز امری اسطورەای است کە ریشە در اگاهی یک ملت دارد. با این حال عدم قرار گرفتن نوروز در فهرست مناسبات دینی، بمعنای ضدیت اسلام با ان نیست. همچنان کە بە عید میلاد پیامبر اسلام (ص) نیز در ایات و احادیث کمترین اشارەای نشدە ولی خوانشهای مختلفی از ان وجود دارد و برگزاری ان در مناطقی،حتا یک بدعت نادرست تلقی میگردد. چیزی کە در این بین باید مهم قلمداد شود، ایجاد فضا برای بیان ارا و نظرات متفاوت است ذیل گفتمانهای متنوع و کثرت گرا و دموکراتیک نە دامن زدن بە اختلافات بی ثمر و منتهی به حذف دیگری متفاوت و دگراندیش. نوروز نماد قدرت پروردگار در سرزندە کردن و حیات بخشی مجدد بە زمین است و خوانش ان با رویکرد سیاسی هم،نجات نمادین انسان و زمین از سرما و خفقان است.

در واقع نوروز دگردیسی امر واقع بە امر نمادین است کە در قالب زبان و فرهنگ خود را مینمایاند.انچە در این میان مهم است مرگ و زندە ماندن و پویش مجدد بعنوان نقطە مشترک هر دو دیدگاە است.حذف و انکار نوروز با یک رویکرد دینی و در مقابل هم قرار دادن ناسیونالیسم و اسلام با یک رویکرد متعصبانەی ظاهرا ملی، نە کە نامطلوب کە سبب بروز اختلافات افقی در جامعە نیز خواهد شد.اگر نوروز در خوشبینانەترین حالت، یک عید وطنی هم باشد، طرح ادعای ضدیت اسلام با ان، بە هیچ وجە درست نیست. زیرا بر اساس حدیث  پیامبر(ص)، حب و دوست داشتن وطن از نشانەهای بارز ایمان است. 

بنابراین خدشەدار کردن ایمان و سکولارسازی عقیم از یک امر ملی ــ اسطورەای، صرفا بە بهانەهای ناسیونالیستی/سیاسی  امر بخردانەای نیست. اگر در بدترین حالت ممکن هم، قائل بە تقابل اسلام و نوروز باشیم، حذف دیگری بە هیچ وجە توجیە دینی ندارد. زیرا هدف از تفاوت رنگ و نژاد و زبان و اعتقاد انسانها، نە اختلاف و دشمنی و برتری بر یکدیگر کە صرفاً شناخت همدیگر است(حجرات:13). بر این مبنا موجەبودن تنوع فرهنگی بە عنوان یک تفاوت(نە اختلاف)چیزی نیست کە بتوان آن را بە یک دیدگاە متعصب ناسیونالیستی یا نگرش غلیظ متافیزیکی تقلیل داد.