بمباران شیمیایی سردشت، واقعهای دلخراش و از فجیعترین جنایات جنگی قرن بیستم است که در 7 تیر 1366 (28 ژوئن 1987) توسط رژیم بعث عراق علیه شهروندان بیدفاع شهر سردشت در غرب ایران رخ داد. این حمله، نه تنها نخستین باری بود که یک شهر در جهان مورد حمله شیمیایی قرار میگرفت، بلکه یکی از گستردهترین موارد استفاده از سلاحهای شیمیایی علیه غیرنظامیان نیز محسوب میشود.
در این حمله، هواپیماهای عراقی چهار نقطه پرجمعیت شهر سردشت را با بمبهای حاوی گاز خردل هدف قرار دادند. گاز خردل که یک عامل تاولزا است، باعث سوختگیهای شدید، مشکلات تنفسی، کوری موقت یا دائم، و آسیبهای جدی به سیستمهای داخلی بدن میشود. فاجعه سردشت نه تنها در لحظه حمله، بلکه تا سالها پس از آن نیز قربانیان زیادی گرفت؛ بسیاری از مصدومان با عوارض مزمن و دردناک ناشی از این بمباران دست و پنجه نرم میکنند و برخی نیز به دلیل همین عوارض جان باختند.
پس از حمله، 110 نفر از شهروندان سردشت جان خود را از دست دادند که بسیاری از آنها کودکان، زنان و افراد مسن بودند و بیش از 8000 نفر از مردم سردشت، بر اثر استنشاق گاز یا تماس با آن، مجروح شدند.
فاجعه سردشت تنها به لحظات اولیه حمله محدود نمیشود. هزاران نفر از مصدومان، سالها و حتی دههها پس از آن نیز از عوارض مزمن و طاقتفرسای ناشی از گاز خردل رنج بردند و میبرند. مشکلات ریوی و تنفسی، سرطانهای مختلف، بیماریهای پوستی، و مشکلات روانی-عصبی از جمله پیامدهای بلندمدت این حمله بودهاند. بسیاری از این افراد به دلیل همین عوارض، در سالهای بعد به شهادت رسیدند.
مراسم گرامیداشت سالگرد بمباران شیمیایی سردشت و روز ملی مبارزه با سلاحهای شیمیایی و میکروبی، هر ساله توسط نهادها و سازمانهای مختلفی هم در سطح محلی (در شهر سردشت) از جمله بنیاد شهید و امور ایثارگران، فرمانداری و شهرداری و انجمن دفاع از حقوق مصدومین شیمیایی سردشت و هم گاها در سطح ملی (در تهران ) و با حضور مقامات رسمی، سازمانهای مردمنهاد، خانوادههای شهدا و جانبازان، و عموم مردم برگزار میشود.
همچنین این مراسم معمولاً با گلباران مزار شهدا، قرائت بیانیهها، سخنرانی مسئولان، دف زنی، شب شعر و با حضور شخصیت هایی از اقلیم کردستان خصوصا حلبچه مردم و مسئولان سردشت و... همراه است. هدف از این مراسم زنده نگه داشتن یاد و خاطره شهدا و قربانیان این حادثه تلخ و محکومیت جنایت جنگی است.
در این میان جا دارد ضمن تشکر و قدردانی از بانیان هر ساله این مراسم، نقدهای جدی، صریح و تأثیرگذار نسبت به مراسمات سالانه بمباران شیمیایی سردشت ارائه میشود. این نقدها نه از سر تخریب، بلکه با نیت بازآفرینی، اثرگذاری اجتماعی و بازیابی کرامت قربانیان طرح شدهاند.هر نقد، به صورت کوتاه و مؤثر بیان شده و میتواند در فضای عمومی و گفتوگوهای مدنی مطرح شود.
نقد مراسم بزرگداشت سالروز بمباران شیمیایی ۷ تیر سردشت (که هرسال در این شهر برگزار میشود)، از منظرهای مختلفی قابل بررسی است؛ چه در حوزههای فرهنگی اجتماعی، چه سیاسی امنیتی و چه از حیث تاریخی و کارکردی.
با گذشت بیش از 38سال از فاجعه بمباران شیمیایی سردشت، مراسم سالانه آن بهشدت دچار کلیشهسازی، تکرار محتوا و بیروحی در اجرا شده است. اگر در طول این 38سال به جای این همه مراسم بیرونق و کم محتوا، فقط یک طرح و پروژه اشتغالزایی به بهره برداری میرسید، سردشت به نماد و الگوی رفع مظلومیت و محرومیت در سطح ایران تبدیل میشد.
اغلب برنامهها شامل سخنرانیهای تکراری، قرائت بیانیه، و تجلیل نمادین از چند بازمانده میشود، بدون هیچ ابتکار یا تأثیر واقعی. محتواها اغلب سال به سال تغییر نمیکنند. اجراها بدون نوآوری فرهنگی یا روایت تازهاند و شرکتکنندگان بیشتر از نهادهای رسمی هستند تا مردم واقعی.
مراسمی برای رفع تکلیف، نه برای احیای حافظه جمعی، این مراسم سالانه بیش از آنکه فریاد دادخواهی قربانیان باشد، به یک برنامه اداری، بیروح و فرمالیته شبیه است. درد انسانهای سوخته در بروکراسی سالگردها گم شده است.مردم سردشت احساس میکنند این مراسم دیگر برای آنها نیست، بلکه تبدیل به یک "وظیفه دولتی" شده که هرسال صرفاً برای رفع تکلیف برگزار میشود.
زبان مراسم، زبانی رسمی و مرده است، متنها، سخنرانیها و گزارشها بیشتر به قطعنامههای حزبی یا بروشورهای دولتی میمانند تا بیان واقعی درد، خشم، رنج و امید مردم. این زبان به دل نمینشیند.
فرصتسوزی در تبدیل سردشت به نماد جهانی قربانیان سلاح شیمیایی با وجود موقعیت تاریخی بینظیر، هنوز سردشت به عنوان نماد جهانی جنایت شیمیایی معرفی نشده است؛ حتی بسیاری از ایرانیان، از این فاجعه خبر ندارند. این خودزنی حافظه است.
تکرار بیاثر، بدون بازآفرینی محتوایی، مراسمها هر ساله با قالبی تقریباً ثابت، موضوعاتی مشابه و اجراهایی قابل پیشبینی برگزار میشوند. نه نسل جدید را جذب میکنند، نه روایت تازهای میسازند.
قطع ارتباط مراسم با جامعه مدنی و دانشگاه، هیچ نهادی از دانشگاه، گروههای فرهنگی مستقل یا انجمنهای داوطلب در طراحی مراسم مشارکت ندارد. همهچیز توسط فرمانداری و چند نهاد رسمی شکل میگیرد. نتیجه؟ مرگ مشارکت.
انجمن حمایت از مصدومان شیمیایی سردشت، علیرغم اهداف اولیه انسانی و ارزشی، در عمل طی سالهای اخیر به نهادی منفعل، محدود به ارتباطات درونسازمانی و کماثر در عرصه عمومی تبدیل شده است. ناتوانی در جلب حمایت بینالمللی یا رسانهای، عدم تربیت و حضور جوانان بهعنوان نسل دوم قربانیان، بیبرنامگی در حمایت روانی، فرهنگی و اقتصادی از مصدومان، وابستگی بیش از حد به بودجههای دولتی و بینیازی از مشارکت مردمی، ثابت و تکراری بودن اکثر اعضای شورای مدیریت انجمن و محروم از خلاقیت و نوآوری، نداشتن برنامه راهبردی و بلندمدت برای حمایت جامع و پایدار از قربانیان از جمله مواردی است که مورد کم توجهی انجمن واقع شده است. درحالی که انجمن میتوانست موتور محرک عدالتخواهی و حافظ حافظه جمعی باشد و به مطالبهگری فعال تبدیل شود.
واقعیت تلختر آن است که حتی مردم سردشت نیز دیگر استقبال جدی از این مراسمها ندارند؛ چه به لحاظ شرکت فیزیکی، چه از نظر عاطفی یا فرهنگی. مردم میپرسند: «هر سال مراسم گرفتیم، چه شد؟»
نسل جدید هیچ ارتباط ملموسی با فاجعه ندارد؛ با آن زندگی نکرده، روایت نکرده و درگیر نشده است. برخی حس میکنند از فاجعه سردشت، تنها برای مقاصد تبلیغاتی استفاده میشود. مردم شاهداند که مصدومان هنوز مشکل دارو، بیمه، درآمد و درمان دارند. در نتیجه بیاعتمادی و دلزدگی نسبت به این مراسم، بهتدریج آن را به یک مناسبت بیجان بدل کرده است.
بزرگداشتهای سردشت عمدتاً بر قربانینمایی و فضای احساسی متمرکز است. اگرچه همدردی با مصیبتدیدگان ضروری است، اما نبودِ روایتگری از مسببان واقعی فاجعه، کمکاریهای داخلی و بینالمللی در پیگیری عدالت و سکوت نسبت به عملکرد سازمانهای جهانی، این مراسم را در حد یک نمایش نمادین نگه میدارد.
مراسم ۷ تیر سردشت غالباً در سطح محلی و در بهترین حالت شهرستانی برگزار میشود، حال آنکه این جنایت یکی از معدود موارد استفاده از سلاحهای شیمیایی علیه غیرنظامیان در جهان است. با این حال، مسأله سردشت هیچگاه به یک نماد ملی یا جهانی مقاومت و مظلومیت بدل نشده، آنچنان که حلبچه برای کردهای عراق شده است.
چرا رسانههای ملی این روز را گرامی نمیدارند؟ چرا در کتب درسی، مستندات رسمی یا جشنوارههای ملی نامی از سردشت نیست؟
برگزاری مراسم توسط نهادهای رسمی بدون حضور جدی جوانان سردشتی به عنوان نسل پسافاجعه، باعث میشود این مناسبت بیشتر بوی گذشتهگرایی نمادین بدهد تا یک مطالبهگری پویا برای آینده.
راهکار:
مراسم بمباران شیمیایی سردشت نیازمند یک بازآفرینی بنیادین است؛ از مظلومنمایی صرف به سمت عدالتطلبی فعال، از برگزاری محلی به سوی نماد ملی ـ بینالمللی، از اشک ریختن به سوی آگاهیسازی و اقدام جهانی. همچنین ملیسازی و جهانیسازی فاجعه سردشت به عنوان جنایتی ضدبشری، بستری برای مطالبهگری عدالت، ارتقای آگاهی عمومی نسبت به سلاحهای ممنوعه و قربانیان جنگ، جلب مشارکت جوانان و هنرمندان در روایتگری تاریخی و فرهنگی، تبدیل سردشت به نماد جهانی ضد جنگ شیمیایی در کنار حلبچه، هیروشیما و ناگازاکی، ارتقاء جایگاه سردشت در رسانههای ملی و بینالمللی، تقویت حافظه جمعی و وحدت ملی پیرامون فاجعهای فراموششده، اختصاص بودجه ویژه جهت طرح های اشتغال زا برای رفع محرومیت و تامین دارو و درمان برای مصدومان، بازسازی انجمن مصدومان به یک نهاد پویا و مردمی، جلب مشارکت نسل جدید از طریق روایتگری، پروژههای مدرسهمحور، جشنوارههای هنری و درنهایت تبدیل "قربانی بودن" به "کنشگر بودن" در سطوح محلی، ملی و بینالمللی از جمله مواردی هستند که میتوانند مورد توجه و عمل قرار گیرند.
نظرات
عباس عراقچی
11 تیر 1404 - 16:42پیام عراقچی به مناسبت سالگرد بمباران شیمیایی سردشت سید عباس عراقچی گفت: سی و هشت سال از آن روز غمبار بعنوان یکی از تلخ ترین روزهای دوران دفاع مقدس میگذرد، روزهایی که رژیم بعث عراق با کمک مستقیم یا رضایت کامل کشورهای غربی از جمله آمریکا، آلمان، انگلیس و فرانسه با کاربرد سلاحهای شیمیایی بیرحمانه به جان انسانهای بیگناه افتاد. وزیر امور خارجه جمهوری اسلامی ایران طی پیامی سی و هشتمین سالگرد جنایت جنگی دهشتبار حمله شیمیایی رژیم بعثی صدام به شهر مظلوم و بی دفاع سردشت و روز ملی مبارزه با سلاحهای شیمیایی و میکروبی را گرامی داشت. به گزارش پایگاه اطلاعرسانی دولت، متن پیام وزیر امور خارجه کشورمان به مناسبت سالگرد بمباران شیمیایی سردشت و روز ملی مبارزه با سلاحهای شیمیایی و میکروبی به شرح زیر است: «بسم الله الرحمن الرحیم همزمان با تجاوز جنایتکارانه رژیم صهیونیستی و آمریکا به کشورمان و شهادت و مجروح شدن تعداد زیادی از غیر نظامیان از جمله زنان و کودکان، دانشمندان و اساتید دانشگاه و همچنین فرماندهان سرافراز میهن عزیز، سی و هشتمین سالگرد جنایت جنگی دهشتبار حمله شیمیایی رژیم بعثی صدام به شهر مظلوم و بی دفاع سردشت و روز ملی مبارزه با سلاحهای شیمیایی و میکروبی را گرامی داشته و به ارواح پاک و طیبه تمامی شهدای وطن درود می فرستیم. سی و هشت سال از آن روز غمبار بعنوان یکی از تلخ ترین روزهای دوران دفاع مقدس میگذرد، روزهایی که رژیم بعث عراق با کمک مستقیم یا رضایت کامل کشورهای غربی از جمله آمریکا، آلمان، انگلیس و فرانسه با کاربرد سلاحهای شیمیایی بیرحمانه به جان انسانهای بیگناه افتاد. لکه ننگ این جنایت هولناک تا ابد بر پیشانی عاملان و حامیان آن باقی خواهد ماند. سردشت، نخستین شهر مسکونی جهان بود که در هفتم تیرماه ۱۳۶۶ هدف جنایت جنگی حملات شیمیایی رژیم بعث صدام قرار گرفت. بوی خردل را هنوز میتوان در مشام مردمان این شهر استشمام کرد. شهری که کودکانش پیش از آموزش الفبا، کلمه منحوس مرگ را در چهرههای تاول زده ی مادرانشان خواندند. سردشت، هیروشیمای خاورمیانه شد. تاریخ نباید فراموش کند که ابرهای شیمیایی بر آسمان سردشت، از کارخانههای مدعیان حقوق بشر اروپایی میآمدند. در گذرگاه تاریخ، سرزمین کهن ایران، گهواره تمدن و فرهنگ، انسانیت و اخلاق، با قامتی استوار و سینهای آکنده از شکوه و غرور ملی، شاهد زخمها و دردهایی است که التیام آن دشوار و بلکه غیر ممکن است. دردهایی که از نفس سرد و مسموم سلاحهای شیمیایی زاده شدند. خاک پاک این مرز و بوم در سکوتی آکنده از فریاد، روایتگر رنجی است که بر پیکر هزاران فرزند بیگناهش نقش بسته است. سردشت همانند ملت سرافراز ایران، سروی است که خم شد اما نشکست. حادثه جانکاه حمله شیمیایی به سردشت به عنوان سمبل کاربرد سلاحهای شیمیایی علیه غیر نظامیان و مناطق مسکونی در تاریخ معاصر و تهاجم وحشیانه اخیر رژیم صهیونیستی به مناطق مسکونی، بیمارستانها، مراکز آموشی و افراد غیر نظامی که با سکوت مرگبار و پشتیبانی کشورهای غربی همراه بود، یک بار دیگر مظلومیت ملت قهرمان و بزرگ ایران زمین را به اثبات رساند و سندی آشکار در پوچی ادعای مدعیان دروغین دفاع از حقوق بشر و ناجیان خودخوانده حقوق بین الملل بر صفحه تاریخ نگاشت. مقاومت سردشت تنها یک رویداد تاریخی نیست، بلکه الگویی است برای همه ملتهایی که زیر بار ظلم نمی روند. جنایت بمباران شیمیایی سردشت، که با استفاده از سلاحهای ممنوعه و با حمایت مستقیم برخی قدرتهای جهانی در تجهیز صدام به سلاحهای شیمیایی و سکوت سازمانهای بینالمللی انجام شد، نه تنها جان صدها بیگناه را گرفت، بلکه هزاران نفر را تا پایان عمر با درد و رنجی جانکاه درگیر کرد. تجربه تلخی که تلنگری بر وجدان جامعه بین المللی و شتاب بخشیدن به مذاکرات و تدوین نهایی کنوانسیون منع سلاح های شیمیایی در سال ۱۹۹۳ گردید. این کنوانسیون مرهون مردم صلح دوست ایران و فریاد تظلم خواهی آنان بویژه مردم مظلوم سردشت است. شواهد معتبر و مدارک متقن بیانگر آن است که برخی از دولتهای غربی به ویژه آمریکا، انگلیس و آلمان با تأمین مواد شیمیایی، فناوری و تجهیزات لازم، به رژیم صدام کمک کردند تا از سلاحهای شیمیایی علیه مردم ایران استفاده کند. آن حمایتها و سکوت مشمئز کننده جامعه بینالمللی، رژیم صدام را برای تداوم جنایات خود و نقض حقوق بینالملل جسورتر کرد. امروز تحریم دارو و ممانعت از دسترسی آزادانه به تجهیزات پزشکی برای درمان جانبازان شیمیایی از سوی آمریکا و کشورهای غربی، تداوم و استمرار همان جنایت جنگی است. در روزهای اخیر که شاهد ترور زنان و کودکان، شهروندان عادی، اساتید دانشگاه، دانشمندان هستهای و مقامات لشگری و کشوری ایران از سوی ماهرترین و خبیثترین تروریستهای همه دوران تاریخ مستقر در تل آویو هستیم، همان کشورهای غربی جانب متجاوز را گرفته و بطور عملی از اقدامات متجاوز و نقض حقوق بینالملل و منشور ملل متحد حمایت می کنند. در عین حال حملات رژیم صهیونیستی به تاسیسات زیربنایی کشورمان از جمله تاسیسات تولید مواد شیمیایی صنعتی میتواند منجر به یک فاجعه انسانی و زیست محیطی گردد که متاسفانه با سکوت و حمایت ضمنی و آشکار برخی کشورهای غربی مواجه شده است. در همین رابطه، جمهوری اسلامی ایران خواستار برگزاری نشست اضطراری شورای اجرایی سازمان منع سلاحهای شیمیایی (opcw) شده است تا حملات غیر انسانی به تاسیسات زیر بنایی کشور از جمله تاسیسات شیمیائی صنعتی را بررسی و محکوم کند. جمهوری اسلامی ایران به عنوان بزرگترین قربانی سلاحهای شیمیایی در تاریخ معاصر، حامی جدی جهان عاری از سلاحهای کشتار جمعی و مبتکر خاورمیانه عاری از سلاحهای هسته ای، همواره پیشگام مبارزه با این سلاح ها بوده است. ایران هیچگاه پیگیری حقوق قربانیان شیمیایی را رها نکرده و معتقد است اجرای عدالت پیش شرط ضروری برای جلوگیری از عدم تکرار فجایعی همانند بمباران شیمیایی سردشت است. امیدوارم که با همت و تلاش جمعی، روزی را شاهد باشیم که دیگر هیچ انسانی قربانی سلاحهای کشتار جمعی نشود و صلح و دوستی جایگزین جنگ و خشونت گردد. بار دیگر صبوری، استقامت، همدلی، وحدت و مقاومت ملت پُرافتخار ایران را در مقابله با تجاوز اخیر رژیم صهیونیستی و آمریکا ارج مینهم و همراه با همه ایرانیان در برابر نیروهای مسلح کشور که به متجاوزان پاسخی شایسته دادند سر تعظیم فرود می آورم.»