امروزه دیگر نادیده گرفتن انبوه کمی و کیفی آثاری که در زمینهی اعجاز علمی قرآن کریم به نگارش درآمده است، امری ناممکن مینماید. اخیراً در یکی از کانالهای ماهوارهای شاهد مشاجرهای تلویزیونی بین دو شخص بودم که یکی از آنها قائل به اعجاز مطلق قرآن بود در حالی که دیگری میخواست ضمن تفکیک حوزههای هر مبحث، از هرگونه مبالغهای که ممکن است منجر به خدشه دارشدن ساحت قرآن گردد، بپرهیزد. در این میان فردی که طرفدار اعجاز مطلق قرآن بود، دیگری را متهم به کندذهنی و زیرکنمایی کرده و به او هشدار میداد که اگر بر موضع خود همچنان پافشاری نماید، در شمار منافقان خواهد بود. اما چه برخی «اکتشافات علمی» برگرفته از تأویل متن قرآن را انکار کنند و چه نکنند به هر حال حرف و حدیث و نوشتار در این باره پیوسته و بدون هیچ حد و مرز و قید و بندی ادامه دارد.
بحث اعجاز قرآن از گذشته تا امروز
واقعیت این است که مباحث مربوط به «اعجاز قرآن» سابقهای دیرینه دارد و ابتدای طرح آن به سدهی دوم هجری باز میگردد در حالی که مبحث «اعجاز علمی قرآن» مبحثی نسبتاً تازهتر است که عمر آن از یک قرن فراتر نمیرود و دوران اوج رونق و رواج آن همین چهار دههی اخیر است. در حقیقت این پدیده – طبق یک خوانش – میتواند بخشی از جریان بیداری یا احیای اسلامی همهگیری باشد که رویدادها و حوادث آن از چند دههی پیش تا امروز هم بدون هیچ وقفه و واهمهای ادامه دارد.
قران کریم منکران معاصر فرودآمدن وحی را به چالش میکشد تا نمونهای از آن یا سورهای چون سورههای آن را بیافرینند. البته تفسیر مفسران قرنهای دوم و سوم هجری از مقصود اصلی این چالشگری با هم متفاوت است که آیا مقصود، نگارش سورهای همسبک سورههای قرآنی است یا مراد آوردن نمونه یا منهجی شبیه قرآن است که بتواند همچون یک دین، جایگزین قابلی باشد برای دینی که پیامبر آن را از سوی پروردگارش آورده است؟! البته از زمان نزول قرآن تاکنون به استثنای جملاتی نقلشده از مسیلمه و سجاح که به نکتهها و خرده فرمایشهای خندهآفرین شبیهتر است، چیز دیگری سراغ نداریم که گویای چالشگری و جرأت یافتن کسانی بر آوردن کتابی همسان قرآن باشد. اما در عوض بودهاند کسان دیگری که یا مدعی پیامبری شدهاند و یا از سر دشمنی با دعوت محمدی - به روایت خود قرآن- به پیامبر، اتهام ساحری یا شاعری زدهاند و بر آن بودهاند که هر آنچه وی آورده، اسطورهها و افسانههای پیشینیانی است که فردی آنها را بدو آموخته است.
مباحث اعجاز قرآن از همان قرن دوم هجری با دو رویکرد متفاوت در طرح و اثبات این مقوله آغاز شد: یک رویکرد به سمت ادلهی نبوت بود که یکی از آنها و در رأسشان قرآن کریم بود و رویکرد دوم به سمت سبک و سیاق یا فن بیان قرآنی گرایش داشت. از لابلای کتابهای نقد کیش ناصریان و غیر آنان و یا در کتب کلامی و دلائل النبوة به طور پراکنده میبینیم که زندیقان (این نام همیشه بر مانویان اطلاق میشد) و از بینشان ابنمقفع ردیهها و نقائضی بر قرآن کریم نوشتهاند. سایر ردیهها که در واقع به گونهای غیرمستقیم به مقابله با قرآن برخاستهاند، ناظر بر القای تشکیک در نبوت پیامبر هستند. در هرحال تا پایان قرن پنجم هجری، مهمترین وجوه اعجازی قرآن به طور کلی عبارت بود از: فن بیان و سبک و نظم گفتار (عبدالقاهر جرجانی)، خبردادن از امور ناپیدا چه امور مربوط به گذشته همچون آغاز آفرینش گیتی و ملل و پیامبران پیشین و چه امور آیندگان از قبیل سرانجام جهان و اتفاقات آخرت و بهشت و دوزخ و غیره....
از نیمه دوم قرن نوزده بحثها و فحصهای اثبات اعجاز و نبوت درپی داغ شدن مجادلات بین اسلام و مسیحیت غربی با هر دو گرایش عمده آن از سر گرفته شد. مسلمانان در این راستا از منابع قدیم ادلهی نبوت و ردیههایی که بر مسیحیت نوشته شده بود در درجهی اول برای اثبات نبوت پیامبر و در درجه دوم برای اثبات وحیانی و معجزه بودن قرآن بهره میگرفتند. غالب اهتمام مسلمانان صرف اثبات تاریخی بودن هر دو عهد قدیم و جدید(تورات و انجیل) و در مقابل متواتر بودن متن و معنای قرآن کریم شد. اما همه این بحث و جدلها نتوانست پیشرفت چندانی به پژوهشهای قرآنی مسلمانان بدهد. تا اینکه مصلحان مسلمان از اواخر سدهی نوزده تا ربع قرن نخست سدهی بیستم، دو مقولهی تازه را به مباحث قدیم و همیشگی اعجاز قرآن افزودند: یکی سنتهای طبیعی و تاریخی و اجتماعی و دیگری نظریات و طرحهای قرآنی که زمینهی پیشرفت بشری و اسلامی را فراهم میکنند.
قرآن و علم .. از سازگاری تا اعجاز
در آغاز سدهی بیستم بود که شیخ طنطاوی جوهری که در تفسیرش « الجواهر» برای نخستین بار مبحثی را مطرح کرد که میتوان آن را پایه و شالودهی ایدهی اعجاز علمی قرآن کریم به شمار آورد با این تفاوت که انگیزهی وی از طرح چنان مبحثی با انگیزهی اندیشمندان امروزی بیداری اسلامی در طرح تزهایشان فرق میکرد. در آن زمان نظریهی تکامل طبیعی داروین محافل علمی و دانشگاهی و تحقیقات اقتصادی و اجتماعی را در مینوردید و با طرح دیدگاهی که به پیدایش انسان و تحول پیوندهایش با محیطهای طبیعی و نیز سایر ایدههایی که دربارهی روابط پیچیدهی بشر داشت و عمدتاً قائم بر انتخاب و سلطهگری جنس برتر بود، هر دو شاخهی پروتستان و کاتولیک دیانت مسیحی را به طور جدی به چالش کشیده بود.
نه جمالالدین افغانی [اسدآبادی] و نه طنطاوی هیچکدام با نتیجهگیریهای اجتماعی و انسانشناسانهای که هربرت اسپنسر، آرتور گوبینو و رنان و بسیاری دیگر میخواستند از نظریه زیستشناسی داروین و «اصل انواع» بگیرند، موافق نبودند اما طنطاوی و حسین جسر بر این باور بودند که دید داروینیستی به تحول بیولوژیک انسان، اگر هم صحیح باشد برخلاف کتاب عهد قدیم، تناقضی با تأویلات قابل برداشت از متن قرآن در خصوص این امور ندارد. این فرض وجود «سازگاری» میان قرآن و علم، اصل و اساس ایدهایست که از دههی پنجم سدهی گذشته سر برآورده و در دهههای اخیر تا حد ادعای پیشی جستن قرآن بر علوم ریاضی، فیزیک، شیمی، زیستشناسی و در نتیجه قول به «اعجاز علمی مطلق و کامل قرآن» پیش رفته است.
آیا بحث اعجاز علمی قرآن فایدهای هم دارد؟
ایدهی اعجاز علمی قرآن در ظاهر میتواند دو فایده داشته باشد: اول اینکه قرآن – برخلاف سایر کتب دینی – در تضاد یا تناقض با علم بشری نیست. و دوم اینکه به مسلمانان اطمینان میدهد که دینشان به خاطر ضدیت نداشتن با علم و پیشرفت و حتی تشویقی که به کسب آن میکند، دینی آیندهدار خواهد بود. ولی این دو فایده چندان پایدار و بادوام نیستند یا دست کم توجیهگر ادامه دادن به روند مطالعات و تلاشهای اعجاز علمی نیستند؛ چرا که خود این ایده، اشتباه روی اشتباه دیگر است و باید گفت درست است که قرآن صاحب توجه و «نگاهی خاص به جهان» است اما توجه آن، نه به ستارگان، فیزیک، ریاضیات و زیستشناسی بلکه به انسان، تکلیف، حق انتخاب زندگی شایسته و موانع و انگیزههای نهفته در محیطهای اجتماعی و بشری و طبیعی متعددی است که در سایهی عنایت و رحمت الهی او را فرا گرفته است. و از آنجا که خداوند (عزو جل) «خالق کل شیء» و «له الخلق و الأمر» است؛ پس ایمان مؤمن و مسلمان اقتضا میکند که تناقضی میان دیدگاه متن قرآنی دربارهی آفرینش جهان و انسان و حقایقی که از راه علم محض و کاربردی ثابت میشود، وجود نداشته باشد یا دست کم حدود بحث اینچنین است.
بر این اساس روا نیست که رد تمام حقایق یا نظریات علمی را در درون قرآن هم بجوییم نه در مرحلهی مقدمهچینی و نه در نتیجهگیری؛ در مقدمهچینی جایز نیست به دلیل اینکه قرآن شامل جزئیات هیچ یک از امور محض و کاربردی نیست و در نتیجهگیری به دلیل اینکه نظریهها یا فرضیههای علمی به طور مداوم در حال تغییر و تحول است و خود نظریهی داروین هم تا امروز به اثبات نرسیده است چه رسد به فرضیههای متعلق به مسائل زیستی که نظریهپردازان اعجاز علمی همواره دم از آنها میزنند، بدون اینکه قادر باشند سیر تحولات آن فرضیهها را با تأویلات تازهتری از متون مجمل قرآنی که از اساس هم قصد پرداختن به چنین اموری را ندارند، همساز نمایند.
در حقیقت ایدهی استفاده از متن قرآنی برای طرح مقدمات یک نظریهی علمی فیزیکی یا زیستشناسی عین اهانت به قرآن است چرا که در ضدیت تمام با طبیعت و رسالت آن قرار دارد. اما استفاده از آن برای سازگارکردنش با نظریهای علمی– کاری که از گذشته تا امروز در جریان است- از جهتی هم نوعی تحصیل حاصل است و هم حامل این خطر که آن نظریهی علمی ممکن است دیر یا زود رد شود یا نارسایی آن به اثبات علمی برسد.
موضوع مهم دیگر اینکه گرایش به اعجاز علمی در واقع با هدف جبران عقبماندگی علمی مسلمانان صورت میگیرد. اما این جبرانی کاملاً موهوم و توخالی است. چه دستاوردی نصیب مسلمانان یا قرآن کریم میشود اگر به عنوان مثال «نظریهی قرآنی اتم» بر تحقیقات فیزیکدانها و ریاضیدانهای غربی سبقت داشته باشد؟ حتی در خصوص دستاوردهای اخترشناسی، شیمی و پزشکی مسلمانان در قرون میانه، هرگز هیچ یک از دانشمندان اسلامی آن دوره را ندیدیم که بگوید در این اکتشافات به قرآن کریم استناد شده است. امروزه هم شمار زیادی از افراد مسلمانان متدین و غیرمتدین را شاهدیم که ضمن حصول پیشرفتهای علمی و تحقیقاتی به مناصب و جوایز علمی جهانی دست مییابند و همهی این مسیر را با استناد و بهره گرفتن از پژوهشها و روشهای غربی پیمودهاند، بدون اینکه در آنان عقدهای نسبت به دینشان یا هم قبیلههایشان به وجود آید. البته به استثنای این قناعت که عقبافتادگی عربها و مسلمانان نه معلول دین و قرآن آنان، بلکه نتیجهی شرایط داخلی و خارجی خاصی است که افراد این جوامع را احاطه کرده است.
آخرین امری که باید بدان اشاره کرد و بسیاری در وارد شدن به آن و صحبت کردن دربارهاش تردید دارند، این است که مسائلی در قرآن در چارچوب زبان و زمینههای شناخته شدهی آن دربارهی شکل و ساختار هستی وجود دارد که ما از گذشته تا امروز مجبور به خوانشی مجازی از آنها بودهایم، اما مدعاهای طویل و عریض اعجاز قرآنی فضایی عجیب و غریب و جادویی ایجاد کرده که امکان هر نوع تفکر و ارزیابیای را از ما گرفته است.

نظرات