ماشاءالله شمس‌الواعظین در گفت‌وگو با «اعتماد» تغییر موازنه اطلاعاتی به نفع ایران را تحلیل می‌كند

 

ظهر روز شنبه بود كه منابع مطلع در منطقه اطلاع دادند دستگاه اطلاعاتی ایران به انبوهی از اطلاعات و اسناد راهبردی و حساس اسراییل، ازجمله هزاران سند مربوط به طرح‌ها و تأسیسات اتمی آن رژیم دست یافته است. این اطلاعات همزمان با انتشار اخباری در خصوص دستگیری برخی شهروندان اسراییلی به جرم جاسوسی، افكار عمومی را متوجه نظیرسازی جالب‌توجهی كرد. سازمان امنیت داخلی (شین بت) و پلیس اسراییل 17 روز پیش در بیانیه‌ای فاش كردند كه روی‌مزراحی و الموگ آتیاس را، هر دو 24ساله و اهل‌شهر نِشِر در شمال، به‌ظن ارتكاب جرایم امنیتی مرتبط با ایران دستگیر كرده‌اند. بازداشت این افراد اگر مرتبط با پرونده اخیر باشد پس از خروج محموله‌های اسناد از سرزمین‌های اشغالی بوده است. این منابع اعلام كردند؛ اگرچه عملیات دستیابی به اسناد مذكور چندی پیش انجام شده است، اما حجم بسیار زیاد اسناد و ضرورتِ انتقالِ امن همه محموله به داخل كشور، موجب شد تا حصول اطمینان از رسیدن همه آنها به اماكن محافظت‌شده مورد نظر سكوت خبری اعمال شود. منابع مطلع اعلام كردند: فراوانی اسناد در حدی است كه صرف بررسی آنها و مشاهده تصاویر و فیلم‌ها، زمان قابل‌توجهی را مصروف خود كرده است. اعتماد اما در گفت‌وگو با ماشاءالله شمس‌الواعظین تلاش كرده تا ابعاد گوناگون این توفیق اطلاعاتی را حلاجی كرده و از رمزهای مختلفی كه در بخش‌های گوناگون این اقدام ممكن است وجود داشته باشد، گره‌گشایی كند. شمس‌الواعظین معتقد است، ایران توانسته با این اقدام موازنه تازه‌ای در حوزه‌های رهبردی و اطلاعاتی در منطقه شكل دهد كه این موازنه در حوزه‌های اقتصادی، امنیتی، راهبردی و... تحولات تازه‌ای ایجاد می‌كند.

 

‌ خبر دسترسی ایران به هسته اطلاعاتی و راهبردی اسراییل، بازخوردهای بسیاری از فضای منطقه‌ای و بین‌المللی، حتی رسانه‌های داخلی اسراییل داشته است. تا چه اندازه این داده‌های اطلاعاتی می‌تواند دایره نفوذ ایران در منطقه را گسترش داده و به حفظ امنیت كشور كمك كند؟

این موضوع برای من از 3 زاویه قابل تحلیل است. نخست اینكه این دستاورد، موازنه منفی كه به سود اسراییل در بخش نفوذ و حوزه استحفاظی ایران طی سال‌های مختلف وجود داشت را می‌شكند. این نفوذ طی سال‌ها، آسیب‌های جدی به امنیت ملی كشورمان وارد ساخت. یكی از آخرین نمونه‌های این آسیب‌ها در جریان ترور اسماعیل هنیه در تهران ظهور و بروز پیدا كرد. البته باید توجه داشت، بخش‌های زیادی از نفوذ اطلاعاتی اسراییل با تكیه بر عوامل خیانتكار داخلی مانند مجاهدین خلق، سلطنت طلب‌ها و... شكل می‌گرفت. این نفوذ، نوع خاصی از عدم موازنه ایجاد كرده بود. به نظر می‌رسد، پس از ترور شهید فخری‌زاده، ایران تلاش كرد این موازنه را با هدف بازدارندگی به نفع خود برقرار سازد. در واقع ایران رویكرد جدیدی مبتنی بر «تهدید در مقابل تهدید»، «نفوذ در برابر نفوذ»، «نفوذ در حوزه استحفاظی حریف»، « نفوذ متقابل» و نهایتا «آسیب در برابر آسیب» شكل داد و آن را عملی ساخت. تا زمانی كه این موازنه برقرار است، ایران هم حق دارد، دامنه نفوذ خود را گسترده کند. به نظرم ایران در این زمینه توفیق‌های بسیار خوب و ارزشمندی كسب كرده است.

‌ شكل‌دهی به این توفیق امنیتی از سوی ایران و شكل‌دهی به نوع خاصی از موازنه اطلاعاتی در جامعه اسراییل كه یك جامعه بسته و محدود است، بسیار دشوار است. ایران این دستاورد را چگونه شكل داده است؟

من درخصوص جامعه اسراییل، كارهای تحقیقاتی بسیار فراگیری صورت داده‌ام. جامعه اسراییل در عین انسجام ظاهری و ضوابط مشخص، جامعه ناهمگونی است. به دلیل تضاد منافعی كه در طبقات گوناگون جامعه اسراییل وجود دارد، شكاف‌های عمیقی مشاهده می‌شود. وجود اشكنازی‌ها، یهودیان شرقی، یهودیان غربی، سیاهپوستان آفریقایی و سیاهان اتیوپیایی كه به زور راهی اسراییل شده‌اند، همگی مزیت‌هایی را برای نیروی اطلاعاتی خواهان نفوذ در سیستم درونی اسراییل ایجاد كرده است. ایران از این موقعیت و مزیت جامعه اسراییل و شكاف‌های آن استفاده كرد و وارد سیستم شد. اساسا شكاف یعنی نفوذ. در واقع ایران در حال پایان دادن به دهه‌ها عدم موازنه اطلاعاتی است. موضوع مهم و كلیدی آن است كه این موازنه در مراكز حساس در حال به هم خوردن است. درخصوص رآكتورهای دایمونا، سیستم‌های پدافندی اسراییل، ساختارهای دفاعی اسراییل و... نفوذ ایران در حال گسترش است. در واقع ایران نفوذ خود را در حوزه‌ای از اتمسفر اسراییل گسترش می‌دهد كه بسیار حفاظت شده است. به این دلیل است كه می‌گویم این دستاورد ارزش بسیاری دارد، چون ذیل حفاظت شده‌ترین بخش‌های سیستم اسراییل ایجاد شده است.

‌ انتشار این دستاورد در فضای رسانه‌ای اسراییلی و حتی كشورهای غربی با شدت قابل توجهی در حال گسترش است. آیا معنای خاصی از این فضاسازی رسانه‌ای می‌توان برداشت كرد؟ چرا اسراییل تا این اندازه درباره این شكست اطلاعاتی خود صحبت می‌كند؟

طی سال‌های اخیر، اسراییل در حال بزرگنمایی بیش از حد تهدید ایران است. بدون تردید از این پروپاگاندا هدفی دارد. ممكن است هدف اصلی اسراییل حمله نظامی، تهاجم هوایی، متحد كردن غربی‌ها و ترساندن نیروهای منطقه‌ای مانند عرب‌ها، حتی متحدان ایران و... باشد. نباید فراموش كرد در سال‌های پایانی عمر حكومت صدام حسین، غربی‌ها و اسراییل در بیان توانایی‌های عراق بسیار اغراق می‌كردند. به عنوان یك تحلیلگر و با نگاهی بدبینانه نگرانم كه اسراییل یك چنین هدفی را درخصوص ایران هم دنبال كند. در واقع مایلم این توصیه را به مقامات ایران داشته باشم كه همگی مراقب باشیم كه اسیر پروپاگاندای اسراییل نشویم. البته حد طبیعی قدرت ایران روشن است و مشخص است كه ایران توانسته موازنه منفی اطلاعاتی قبلی را تغییر بدهد، اما باید مراقب باشیم اسراییل تك ایران را بدل به پاتك رسانه‌ای نكند. البته نفوذ اطلاعاتی موضوعی است كه اغلب كشورها نسبت به آن اقدام می‌كنند. حتی متحدان هم دست به یك چنین اقداماتی می‌زنند. همین اواخر خبر نفوذ اسراییل در سیستم‌های دفاعی امریكا باعث دستگیری چند نفر شد. از این دید هم باید مراقب باشیم. نباید فراموش كرد كه با حریف بی‌رحمی روبه‌رو هستیم. ببینید در نوار غزه چه می‌كند؟ اگر در افسانه‌ها هم می‌آمد كه یك رژیم با همراهی ابرقدرت دوران، در عرض 18 ماه 126 هزار نفر مظلوم بی‌دفاع غیر نظامی را زخمی كند و 55 هزار نفر را از دم تیغ بگذراند، باور كردنی نبود. اما این اتفاق در قرن21 در غزه در حال وقوع است. باید مراقب حریفی كه هیچ مرزی در بروز رفتارهای غیرانسانی ندارد، باشیم. اولین گام اسراییل در تهاجماتش ویران‌سازی و ارعاب است تا در بدنه اجتماعی كشورها شوك وارد سازد. در سال 82 میلادی در بیروت، دیر یاسین، صبرا و شتیلا و... یك چنین رفتاری را در پیش گرفته است.

‌ این توافق چه شرایطی را در سطح منطقه ایجاد می‌كند؟ به هر حال برتری اطلاعاتی زمینه‌ساز شكل‌دهی و نوعی هژمون منطقه‌ای هم می‌تواند باشد. شما این روند را چطور می‌بینید؟

بین نگاه بدبینانه و خوشبینانه یك نگاه واقع‌بینانه هم می‌توان داشت. ایران رقبای بسیاری در خاورمیانه دارد. از عربستان سعودی كه امروز روابط خوبی با آن برقرار شده تا تركیه، امارات و... كشورهای مختلفی رقیب ایران هستند. ورود به مرزهای زیرساختی امنیت یك سامانه و سیستم، فراتر از روابط عادی بین كشورهاست. وقتی رابطه با كشوری از حالت عادی خارج شده و حالت سخت به خود می‌گیرد و به مرحله رویارویی می‌رسد، باید حساسیت‌های بیشتری به خرج داد. ایران در حوزه امنیت ملی خود باید مراقبت ویژه‌ای داشته باشد. به دلایل گوناگون ایران بخش‌های آسیب‌پذیر زیادی دارد. ایران باید موازنه مدنظر خود را با نگاه به توانمندی‌های حریف ساماندهی كند. ضمن اینكه ایران در ارتباط با مسائل حوزه امنیت خارجی، اشراف اطلاعاتی بالایی دارد. توصیه‌ای در همین چارچوب باید داشته باشیم و آن اینكه با توجه به چالش‌های منطقه‌ای و بین‌المللی كه ایران دچار آن شده، نگاه اطلاعاتی و امنیتی ایران باید از درون به بیرون منتقل شود. یعنی نباید نیروهای داخلی و مردم خودمان را اذیت كنیم. تمركز و توجه مسوولان باید در حوزه استحكام بخشیدن به حوزه امنیت خارجی باشد. اگر نگاه به درون معطوف به تقلیل و كاهش چالش‌های بیرونی باشد، ایرادی ندارد. اما اینكه نیروهای داخلی به دلیل برخی كج‌سلیقگی‌ها در معرض چالش‌های امنیتی قرار بگیرند، بسیار خطرناك است. می‌تواند همبستگی و وحدت ملی، انسجام اجتماعی و... ایران را تضعیف کند و نقاط آسیب‌پذیر ایران را افزایش بدهد. بخش زیادی از نیروهایی كه طرد می‌شوند، نیروهای مستعد برای شكار نیروهای اطلاعاتی و امنیتی خارجی هستند. این رویكرد می‌تواند بسیار خطرناك باشد.

‌ وقتی صحبت از دستاوردهای امنیتی و اطلاعاتی می‌شود تصوراتی وجود دارد كه این دستاوردها فقط در حوزه نظامی و امنیتی كاربرد دارند. اما وقتی این مقوله با دقت بیشتری بررسی می‌شود، مشخص می‌شود كه حتی برای دستاوردهای اقتصادی و تحقق روند توسعه نیاز به تفوق در حوزه اطلاعاتی و امنیتی است. با این پیش‌فرض دستاورد اخیر اطلاعاتی ایران را چگونه می‌توان تحلیل كرد؟

به نكته هوشمندانه‌ای اشاره كردید. بر این باورم كه فشار اخیر ایالات متحده و اسراییل در ارتباط با غنی‌سازی ایران، فراتر از موضوع غنی‌سازی صرف است. موضوع غنی‌سازی بحث درباره غنی‌سازی 3.6 یا 20 درصد و 60درصد و... است. اما ایران دستاوردهای بسیاری در زمینه‌های دانش‌بنیان‌ها و مسائل علمی پیشرفته داشته است. این روند در مورد صنایع‌های تكنولوژی هم به همین شكل است. ایران در حوزه سدسازی، صنایع نظامی و پهپادی، تكنولوژی‌های پیشرفته معطوف به هوش مصنوعی و... گام‌های بلندی برداشته است. با اطلاع این مسائل را مطرح می‌كنم. توفیق‌های ایران، مورد رصد رقبا و حریفان ایران است. آنها نگرانی‌های بسیاری از دستاوردهای ایران دارند. فشاری كه به صنعت اتمی ایران وارد می‌شود، در واقع فشار به همه بخش‌های علمی و فناورانه است، اما به دلیل اینكه مساله اتمی حساسیت‌های ویژه‌ای دارد به عنوان سیبل فشارها مطرح شده است. امریكا نمی‌تواند بگوید كه ایران باید تشكیلات دانش‌بنیان خود را متوقف كند و ما نگران این دستاوردها هستیم، بنابراین از دانش هسته‌ای ایران صحبت می‌كند. توجه داشته باشید كه در رابطه با چین نگرانی‌های علمی خود را مطرح می‌كنند اما در مورد ایران نه. چرا از حضور دانشجویان چینی در حوزه‌های حساس علمی جلوگیری می‌كنند؟ چون چین از مرحله گریز علمی و فناورانه عبور كرده و امریكا رو در رو درباره این كشور و توانایی‌های علمی و فناورانه آن صحبت می‌كند. اما چون ایران هنوز در مراحل میانی این چرخه علمی قرار دارد از بیان ظرفیت‌های فزاینده ایران خودداری می‌كند. ایران پس از دستاوردهای اخیر در حوزه اطلاعاتی و امنیتی باید تور حفاظتی دانشمندان و عالمان علوم راهبردی خود را افزایش بدهد. ضمن اینكه باید مراقب درز اطلاعاتی در بخش‌های غیرنظامی هم باشیم. اینها موضوعاتی هستند كه باید ذیل مسائل مرتبط با امنیت ملی به آنها نگریسته شود. حریف ایران زخم بزرگی خورده و می‌خواهد پاسخی درخور بدهد. ایران اما باید با نهایت دقت از داشته‌ها و ظرفیت‌های علمی، نظامی، راهبردی و امنیتی خود حفاظت كند تا موازنه‌ای به نفع ایران در حوزه اطلاعاتی و امنیتی شكل بگیرد.