هنگامی که چشمه‌ها، کاخ‌ها، میوه‌ها و چادرهای بهشت را می‌بینیم و به طلا و مروارید و ابریشم نگاه می‌کنیم... 

هنگامی که آشنایانمان را که سال‌ها زود‌تر از ما از جهان رخت بر بسته بودند و از نظر‌ها ناپدید شده بودند می‌بینیم... 

وقتی فرزندی نیکوکار مادرش را می‌بیند و پیرمردی چشم به دخترش می‌افکند... 

وقتی پدر و مادری فرزند خردسالشان را که در کودکی رحلت کرده بود می‌بینند... 

وقتی بیماری را می‌بینم که شفا یافته است و بیچاره‌ای که خوشبخت شده است؛ وقتی پیری را می‌بینیم که جوان شده است... وقتی با پیامبران و صحابه ملاقات می‌کنیم و با علمای امت آشنا می‌شویم؛ مجاهدان و شهدا را می‌بینیم و فرشتگان را با چشم سر مشاهده می‌کنیم... 

به ما می‌گویند این ابوبکر است و آنکه می‌آید عمر است؛ مرد بغل دستی او عثمان است و آنکه زیر درخت نشسته است علی است و پس از لحظاتی پیامبر اسلام را خواهید دید... چه صحنه‌ی زیبایی تو قرار است پیامبرت را ببینی... 

وقتی اصحاب اخدود و اصحاب کهف و کشتی نشینان نوح را می‌بینیم... با مؤمن آل فرعون و مؤمن اصحاب القریه روبرو می‌شویم و ذو القرنین را ملاقات می‌کنیم... 

وقتی خدای متعال را بی‌ آنکه حجابی در میان باشد همانند ماه تمام مشاهده می‌کنیم... 

به راستی نخسیتن لحظات بهشت، اولین شب و اولین بامدادش چگونه خواهد بود؟ وقتی که سختی کار و تکلیف به سر آمده است و مردم از بیم حساب آسوده خاطر شده‌اند؛ ابرهای سیاه از بالای سر کنار رفته است و از جهان آکنده از شر و نفاق و جنگ و درگیری رخت بر بسته‌ایم... از پیری و سستی و تنگی نفس و دارو و ابزار و ادوات دنیایی فاصله گرفته‌ایم... 

نظر بر جمال خدای متعال چگونه خواهد بود وقتی که می‌فرماید: 

از شما خشنود شدم و هیچ‌گاه بر شما خشم نخواهم گرفت... 

آری بهشت به کار و تلاش نیاز دارد؛ خدایا بهشت را نصیبمان بفرما... 

 «بدانید که کالای خدا گران است بدانید که کالای خدا بهشت است...»