به کسی که بر در عمومی ایستاده بود، گفتم: پرتویی به من بده تا در این غیب ناشناخته، با آن راه خود را روشن کنم. من آدمی سرگشته‌ام. گفت: دست‌ات را در دست خدا بگذار، زیرا او تو را به راه راست هدایت خواهد کرد. 
رهرو در مانده در کاروان زمان، بر سر تقاطع ایستاد تا نگاهی به پشت بیاندازد و دشواری‌های سفر و خستگی‌های راه را بررسی کند و نگاهی به پیش بیاندازد و بنگرد که چقدر از مراحل راه باقی مانده است.
ای سرگشته‌ی حیران در بیابان زندگی، سرگشتگی و گمراهی تا کی، تو که نور فروزان و فانوس تابانی در دست داری
«یَا أَهْلَ الْکِتَابِ قَدْ جَاءکُمْ رَسُولُنَا یُبَیِّنُ لَکُمْ کَثِیرًا مِّمَّا کُنتُمْ تُخْفُونَ مِنَ الْکِتَابِ وَیَعْفُو عَن کَثِیرٍ قَدْ جَاءکُم مِّنَ اللَّهِ نُورٌ وَکِتَابٌ مُّبِینٌ(15) یَهْدِی بِهِ اللَّهُ مَنِ اتَّبَعَ رِضْوَانَهُ سُبُلَ السَّلاَمِ وَیُخْرِجُهُم مِّنِ الظُّلُمَاتِ إِلَى النُّورِ بِإِذْنِهِ وَیَهْدِیهِمْ إِلَى صِرَاطٍ مُّسْتَقِیمٍ(16)». «ای اهل کتاب! [حقایق] کتاب پنهان می‌داشتید بیان می‌کند، و از بسیاری [از آنچه کتمان می‌کردید] صرف‌نظر می‌نماید. بی‌گمان برایتان از جانب خدا نور و کتابی روشنگر آمده است(15) خدا هرکس را که خشنودی او را پیروی کند به وسیله‌ی آن [کتاب] به راههای سلامت هدایت می‌کند، و به اذن [و توفیق] خویش آنان را از تاریکی‌ها به سوی روشنایی بیرون می‌برد و به راهی راست هدایتشان می‌کند.(16)» (مائده/16-15)
ای سرگشتگان و حیرت زدگان که راه‌ها را گم کرده‌اید و از راه راست به بیراهه رفته‌اید، فراخوان آن دانای آگاه را اجابت کنید:
« قُلْ یَا عِبَادِیَ الَّذِینَ أَسْرَفُوا عَلَى أَنفُسِهِمْ لا تَقْنَطُوا مِن رَّحْمَةِ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ یَغْفِرُ الذُّنُوبَ جَمِیعًا إِنَّهُ هُوَ الْغَفُورُ الرَّحِیمُ (53) وَأَنِیبُوا إِلَى رَبِّکُمْ وَأَسْلِمُوا لَهُ مِن قَبْلِ أَن یَأْتِیَکُمُ الْعَذَابُ ثُمَّ لا تُنصَرُونَ (54)». « بگو: ای بندگان من! که [در گناه کردن]‌ برخود اسراف ورزیده‌اند از رحمت خدا ناامید نشوید. همانا خدا همه گناهان را می‌آمرزد همانا و خود آمرزنده و مهربان است.(53) و به سوی پروردگارتان بازگردید و برای [فرمان] او تسلیم شوید پیش از آنکه عذاب شما را فرا رسد سپس یاری نشوید.(54)» (زمر/54-53)
پس از آن چشم به راه آرامش درون، پاداش نیکو و وجدان آسوده باشید:
« وَالَّذِینَ إِذَا فَعَلُواْ فَاحِشَةً أَوْ ظَلَمُواْ أَنْفُسَهُمْ ذَکَرُواْ اللَّهَ فَاسْتَغْفَرُواْ لِذُنُوبِهِمْ وَمَن یَغْفِرُ الذُّنُوبَ إِلاَّ اللَّهُ وَلَمْ یُصِرُّواْ عَلَى مَا فَعَلُواْ وَهُمْ یَعْلَمُونَ (135) أُوْلَـئِکَ جَزَآؤُهُم مَّغْفِرَةٌ مِّن رَّبِّهِمْ وَجَنَّاتٌ تَجْرِی مِن تَحْتِهَا الأَنْهَارُ خَالِدِینَ فِیهَا وَنِعْمَ أَجْرُ الْعَامِلِینَ (136)». «و آنان که چون کار زشتی انجام دهند، یا بر خویشتن ستم کنند، خدا را یاد کنند، و برای گناهانشان آمرزش می طلبند ـ و چه کسی جز خدا گناهان را می آمرزد؟ ـ و بر آنچه که انجام داده اند اصرار نمیورزند، در حالی که آنان می دانند.(135) آنان پاداششان آمرزشی از جانب پروردگارشان و باغهایی است که از زیر ]درختان انبوه[ آن نهرها جاری است، در آن جاودانه اند، و نیکوست پاداش عمل کنندگان. » (آل عمران/136-135)
ای برادرِ گرفتار خسته که زیربار گناهان دست و پا می‌زنی، مقصود من تویی و روی سخن‌ام با تو است: دروازه‌ی پروردگارت فراخ و گشاده است و هیچ گاه بسته نیست. گریه‌ی نافرمانان به نزد او از دعای فرمانبرداران محبوب تر است. نشستی از نشست‌های نیایش به گاه سحر و قطره اشکی توأم با دریغ و حسرت و پشیمانی و واژگانی از آمرزش خواهی و انابت، لغزش‌ها را می‌زداید، درجات را بالا می‌برد و آدمی را به نزد خدا از مقرّبان و نزدیکان می‌گرداند. همه آدمیزادگان خطا کارند و بهترین خطاکاران، توبه گران‌اند.
« وَیَسْأَلُونَکَ عَنِ الْمَحِیضِ قُلْ هُوَ أَذًى فَاعْتَزِلُواْ النِّسَاءَ فِی الْمَحِیضِ وَلاَ تَقْرَبُوهُنَّ حَتَّى یَطْهُرْنَ فَإِذَا تَطَهَّرْنَ فَأْتُوهُنَّ مِنْ حَیْثُ أَمَرَکُمُ اللَّهُ إِنَّ اللَّهَ یُحِبُّ التَّوَّابِینَ وَیُحِبُّ الْمُتَطَهِّرِینَ». «و از تو درباره حیض می پرسند.بگو:«آن ]حالت، مایه ی[ رنج و ناراحتی است. پس در ]حالت[ حیض از]همبستری[ زنان کناره گیری کنید و به آنان نزدیک نشوید تا]زمانی که از حیض[ پاک شوند. و هنگامی که خود را پاک کردند ]و غسل بجای آوردند[ از همانجا ]و همانگونه[ که خدا به شما دستور داده است با آنان در آمیزید. بی گمان خدا توبه کنندگان را دوست می دارد و ]نیز[ پاکیزگان را دوست می دارد.» (بقره/222)
خداوند با تو بسیار نزدیک است، اما تو نزدیک بودن‌اش را احساس نمی‌کنی. تو نزد خداوند بسیار محبوب هستی، اما قدر این محبت را نمی‌دانی. رحمت و مهر خداوند با تو بسیار سترگ است، اما تو از غافلان هستی. در حدیث قدس می‌فرماید:
«من به نزد گمان بنده‌ام نسبت به خویش هستم. هرگاه مرا یاد کند، من با او هستم. اگر مرا در درون خود یاد کند، من نیز او را در درون خود یاد خواهم کرد و اگر مرا در جمعی یاد کند، من او را در جمعی بهتر یاد خواهم کرد و اگر یک وجب به من نزدیکی جوید، من به اندازه‌ی یک ذراع به او نزدیک خواهم شد و اگر به اندازه‌ی یک ذراع به من نزدیکی جوید، به اندازه‌ی باز شدن هر دو دست به او نزدیک خواهم شد، و اگر به سوی من رهروان بیاید، من دوان دوان به سوی او خواهم رفت.»
در حدیثی دیگر آمده است: «‌ای آدمیزاد، رهروان به سوی من بیا، دوان دوان به سوی تو خواهم آمد.»
در شب دستان‌اش را دراز می‌کند تا کسی که در روز مرتکب گناه شده، توبه کند و در روز دستان‌اش دراز می‌کند، تا کسی که در شب مرتکب گناه شده، توبه کند. مهربانی خداوند نسبت به بندگان از مهر مادر مهربان به تنها فرزندش بیشتر است.
«... إِنَّ اللَّهَ بِالنَّاسِ لَرَؤُوفٌ رَّحِیمٌ». «...زیرا خدا [نسبت] به مردم رئوف و مهربان است.» (بقره/143)
کسی که ارزش زمان را دریابد، ارزش زندگی را درخواهد یافت. وقت همان زندگی است. هنگامی که چرخ زندگی یکی از سال‌های زندگی ما را در ‌پیچد و به پیشواز سالی دیگر برویم، بر سر تقاطع قرار خواهیم گرفت. در چنین لحظه‌ای سخت نیازمندیم که خودمان را برای گذشته و آینده محاسبه کنیم. پیش از آن که لحظه‌ی حساب و کتاب فرا رسد، از گناهان گذشته پشیمان شویم، لغزش‌ها و کجی‌ها را اصلاح کنیم و آن چه را که از دست رفته، جبران کنیم. برای چنین جبرانی فرصت وجود دارد. برای آینده نیز قلبی صاف، درونی پاک، عمل شایسته و عزم استوار و پیشتازی به سوی کارهای خیر، آماده کنیم. انسان مؤمن همواره با دو دلهره مواجه است:
دلهره‌ی مربوط به امری که سپری شده و مؤمن نمی‌داند که خدا درباره‌اش چه خواهد کرد. دلهره‌ی مربوط به امر آینده و مؤمن نمی‌داند که خداوند درباره‌اش چه قضاوت خواهد کرد. بنده می‌باید از دنیا برای آخرت، از جوانی پیش از پیری و از زندگی پیش از مرگ، بهره ببرد.
هر روزی که بر می‌آید، ندا کننده ندا سر می‌دهد: «ای آدمیزاد، من آفریده‌ای نو هستم و بر کار تو گواهم. از من آذوقه برگیر، زیرا من تا روز قیامت بازنخواهم گشت.»