در حدیثی از پیامبر صلی الله علیه و سلم آمده است که می‌فرماید: 

«ما يُصِيبُ المُسْلِمَ، مِن نَصَبٍ ولَا وصَبٍ، ولَا هَمٍّ ولَا حُزْنٍ ولَا أذًى ولَا غَمٍّ، حتَّى الشَّوْكَةِ يُشَاكُهَا، إلَّا كَفَّرَ اللَّهُ بهَا مِن خَطَايَاهُ» [رواه البخاري]

ترجمه: 

هیچ اندوه و نگرانی و زحمت و ناراحتی برای انسان مسلمان پیش نمی‌آید حتی خاری که در بدنش فرو رود مگر آن که خدا به واسطه آن بخشی از خطاهایش را می‌زداید.

 عارفی را درد شدید پا شد هیچ آه و ناله سر نداد فقط تبسمی کرد و «انا لله» می‌گفت. به او گفتند: چنین دردی تو را آغاز شده و هیچ ناله نمی‌کنید، گفت: شیرینی پاداش تلخی در دست را از یادم برده است. (نقش ایمان در زندگی، یوسف قرضاوی، ترجمه غفاری، ناصری، ص ۳۰۸)

مولوی علیه الرحمه در این موضوع اشعار و تشبیه زیبایی دارد و می‌گوید: 

پوست از دارو بلاکش می‌شود

چون ادیم طایفی خوش می‌شود

ورنه تلخ و تیز مالیدی درو

گنده گشتی ناخوش و ناپاک بو

آدمی را پوست نا مدبوغ دان

از رطوبتها شده زشت و گران

تلخ و تیز و مالش بسیار ده

تا شود پاک و لطیف و با فره

ور نمی‌توانی رضا ده ای عیار

گر خدا رنجت دهد بی‌اختیار

که بلای دوست تطهیر شماست

علم او بالای تدبیر شماست. [دفتر چهارم]

در حدیثی به قانون عوض اشاره شده است. 

عَنْ عَبْدِالله بْنِ عَمْرِو بْنِ العَاصِ رَضِيَ اللهُ عَنْهُمَا قَالَ: قَالَ رَسُولُ الله: «إِنَّ فُقَرَاءَ المُهَاجِرِينَ يَسْبِقُونَ الأَغْنِيَاءَ، يَوْمَ القِيَامَةِ إِلَى الجَنَّةِ بِأَرْبَعِينَ خَرِيفاً». [أخرجه مسلم].

ترجمه:   

به تحقیق بی‌نوایان مهاجرین در روز قیامت چهل سال پیش از سرمایه‌داران به جنت وارد می‌شوند.

وَعَنْ أَبي هُرَيْرَةَ رَضِيَ اللهُ عَنْهُ قَالَ: قَالَ رَسُولُ الله: «يَدْخُلُ فُقَرَاءُ المُسْلِمِينَ الجَنَّةَ قَبْلَ أَغْنِيَائِهِمْ بنِصْفِ يَوْمٍ وَهُوَ خَمْسُ مِائَةِ عَامٍ». [أخرجه أحمد والترمذي]

ترجمه: 

تهیدستان قبل از ثروتمندان به نصف روز - پانصد سال - زودتر وارد بهشت مى‌شوند. 

در حدیثی دیگر پیامبر صلی الله علیه وسلم در مورد کسانی که در دنیا زندگی آرامی داشتن، وقتی روز قیامت جایگاه و پاداش مصیبت‌زدگان را می‌بینن حسرت می‌خورند.

عن جابر رضي الله عنه قَالَ : قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ :  «يَوَدُّ أَهلُ العَافِيَةِ يَومَ القِيَامَةِ حِينَ يُعطَى أَهلُ البَلَاءِ الثَّوَابَ لَو أَنَّ جُلُودَهُم كَانَت قُرِّضَت فِي الدُّنْيَا بِالمَقَارِيضِ» [رواه الترمذي (2402)، وحسَّنه الألباني في"صحيح الترمذي]

ترجمه: 

در روز رستاخیز آنانی که آسوده خاطر بودند آرزو می‌کنند که ای کاش در دنیا پوست بدنشان با قیچی بریده می‌شد وقتی پاداش مصیبت‌زدگان را می‌بینند. 

ژان ژاک روسو در این باره می‌گوید: 

آنهایی که در روی زمین تحمل رنج نموده‌اند، بدون تردید در آن جهان جبران خواهد شد.

 نورمن گیسلر این راه‌حل را راه‌حل خوب توصیف می‌کند و می‌گوید: 

رنج بردن بدون تقصیر، همانند رنج بردن بدون پاداش و بدون عوض نیست. اولی ضرورتاً با اعتقاد به خداوند ناسازگار نیست. در حالیکه دومی چنین است.

جان هرمن رندل و جاستوس بالکر دو استاد فلسفه معاصر در باره قانون عوض می‌گویند: 

 دیدگاه مبین این است که وجودی بد در حکم انکار نیکخواهی خدا نیست. زیرا حضور بدی بر نیکی موجود می‌افزاید. هر چند بدی هست. نیکی‌ای که خدا به جای آن می‌نشاند بسیار بزرگتر و پرمایه‌تر است. (خدا و مساله شر، ص ۲۵۲) 

 

 

۲- قاعده یا اصل دوم «انتصاف» است. 

این قانون بدین معناست که خداوند یا در همین دنیا از مظلوم و ستمدیده حمایت می‌کند. و ظالم را قصاص می دهد. یا در آخرت خداوند ظالم رو به جزای اعمالش می رساند.  اما اینکه این کار اصل انتصاف چگونه صورت می گیرد اقوال مختلفی است.

بعضی معتقدند خداوند حسنات ظالم را به مظلوم عطا می‌کند. و یا بدی‌ها و کیفر مظلوم را به ظالم منتقل می‌کند. و یا اینکه خداوند خودش به مقداری به مظلوم ثواب و اجر می‌دهد. که از ظلمی که به او وارد شده نه تنها چشم می‌پوشند بلکه راضی و خشنود هم می‌شود. (خدا و مساله شر، ص ۲۳۳) 

خداوند در بیان تصحیح محاسبات بشری این نکته را در مورد ظلم ظالمان متذکر می‌شود و می‌فرماید: 

«وَلَا تَحْسَبَنَّ اللَّهَ غَافِلًا عَمَّا يَعْمَلُ الظَّالِمُونَ إِنَّمَا يُؤَخِّرُهُمْ لِيَوْمٍ تَشْخَصُ فِيهِ الْأَبْصَارُ

مُهْطِعِينَ مُقْنِعِي رُءُوسِهِمْ لَا يَرْتَدُّ إِلَيْهِمْ طَرْفُهُمْ وَأَفْئِدَتُهُمْ هَوَاءٌ» [إبراهيم/43- 42]

و در حدیثی به این اصل اشاره شده است، که خداوند در مقابل ستمی که به شخص شده، حال چه ستم مالی، یا حیثیتی و اخلاقی باشد. خداوند در روز قیامت با اصل انتصاف برخورد می‌کند.

«أَتَدْرُونَ مَا الْمُفْلِسُ قَالُوا: الْمُفْلِسُ فِینَا مَنْ لا دِرْهَمَ لَهُ وَلا مَتَاعَ، فَقَالَ: إِنَّ الْمُفْلِسَ مِنْ أُمَّتِی یَأْتِی یَوْمَ الْقِیَامَةِ بِصَلاةٍ وَصِیَامٍ وَزَکَاةٍ وَیَأْتِی قَدْ شَتَمَ هَذَا وَقَذَفَ هَذَا وَأَکَلَ مَالَ هَذَا وَسَفَکَ دَمَ هَذَا وَضَرَبَ هَذَا فَیُعْطَى هَذَا مِنْ حَسَنَاتِهِ وَهَذَا مِنْ حَسَنَاتِهِ فَإِنْ فَنِیَتْ حَسَنَاتُهُ قَبْلَ أَنْ یُقْضَى مَا عَلَیْهِ أُخِذَ مِنْ خَطَایَاهُمْ فَطُرِحَتْ عَلَیْهِ» [رواه‌ مسلم]

ترجمه: پیامبر صلی الله علیه وسلم پرسید: «آیا می‌دانید که مفلس کیست؟»، ‌ گفتند: «مفلس در عرف ما کسی است که درهمی و کالایی ندارد»، رسول خدا(ص) گفت: «مفلس از امت من کسی است که به روز قیامت، نماز و روزه و زکات را با خود می‌آورد ولی در حالتی می‌آید که این یک را دشنام داده و آن یک را تهمت بر بسته و مال این را خورده و خون آن را ریخته و آن دیگری را زده است؛ از این رو سرمایه اعمال خیرش را میان این و آن قسمت می‌کنند، پس اگر پیش از آنکه دیون خود را ادا کند، ‌سرمایه‌اش پایان پذیرد، از گناهان آنان بگیرند و به حساب او بگذارند.

در باب اشاعه و پخش کردن خطاهای اخلاقی که از زندگی هم سُراغ داریم، پیامبر صلی الله علیه و سلم اصل رو بر حُرمت پیگیری و افشای زشت‌کاری‌های دیگران و ضرورت پرده‌پوشی می‌داند، در غیر اینصورت خداوند با شخصی که حرمت دیگران را رعایت نمی‌کند مقابله به مثل و با روش و اصل انتصاف با شخص تعامل  می‌کند: «صَعِدَ رَسُولُ اللَّهِ(ص) الْمِنْبَرَ فَنَادَى بِصَوْتٍ رَفِیعٍ فَقَالَ: یَا مَعْشَرَ مَنْ أَسْلَمَ بِلِسَانِهِ وَلَمْ یُفْضِ الْإِیمَانُ إِلَى قَلْبِهِ لَا تُؤْذُوا الْمُسْلِمِینَ وَلَا تُعَیِّرُوهُمْ وَلَا تَتَّبِعُوا عَوْرَاتِهِمْ فَإِنَّهُ مَنْ تَتَبَّعَ عَوْرَةَ أَخِیهِ الْمُسْلِمِ تَتَبَّعَ اللَّهُ عَوْرَتَهُ وَمَنْ تَتَبَّعَ اللَّهُ عَوْرَتَهُ یَفْضَحْهُ وَلَوْ فِی جَوْفِ رَحْلِهِ» [ترمذی و ابن‌حبان].

رسول خدا (ص) فرموده است: اى گـروهـي كـه بـه زبان اسلام آورده و بدلش ايمان نرسيده (و پـيـوسـت نشده) مسلمانان را نکوهش نکنید، و از عيوب آنان جستجو نكنيد، زيرا هر كه عيوب آن‌هـا را جستجو كـنـد، خـداونـد عـيـوب او را دنبال كند، و هر كه خداوند عیبش را دنبال كند رسوايش كند گر چه در خانه‌اش‌‍ باشد. 

اگر انسانی دردمند باور به اصل جبران خداوند باشد‌. نه تنها گلایه‌ای نمی‌کند، بلکه به استقبال آن می‌رود و با میل آن را می‌پذیرد. 

 

مولوی می‌گوید: 

در بلا هم‌ می‌چشم لذات او 

مات اویم، مات اویم، مات او 

عاشقم بر قهر و بر مهرش به جد

ای عجب من عاشق این هردو ضد.

همو می‌گوید: 

از تو جهان پربلا همچو بهشت شد مرا

تا چه شود ز لطف تو صورت آن جهان من

یا سعدی در باب رضایت به سختی و مشکلات می‌گوید: 

نه اختیار منست این معاملت لیکن

رضای دوست مقدم بر اختیار منست

اگر هزار غمست از جفای او بر دل

هنوز بنده اویم که غمگسار منست

 

حافظ هم می‌گوید: 

عیشم مدام است از لعل دلخواه

کارم به کام است الحمدلله

خداوند در سوره ضحی با بیانی شیوا به دو قانون عوض و انتصاف اشاره کرده است. 

سوره اشاره به این دارد که زندگی انسان همراه با فراز و نشیب است. و با سختی‌ها و خوشی‌ها آغشته است. و روزی انسان در نعمت و خوشی، و زمانی دیگر در سختی بسر خواهد برد و این جزو سنن و قانون او در زندگی است. آنچنان که روز و شب در قوانین هستی وجود دارد. لذا خداوند بنده‌اش را دلداری می‌دهد که خداوند نیازی ندارد که بخواهد بندگانش را عذاب دهد. و اگر روزی انسان با سختی مواجه شد دلیل آن این نیست که خداوند بر شخص خشم گرفته و او را ترک کرده است. بلکه چه بسا در پی هر سختی حکمتی نهفته باشد. هر چند خطاب آیات شخص پیامبر صلی الله علیه و سلم است، اما آنچنان که گفته شده 

قاعدة " العبرة بعموم اللفظ لا بخصوص السبب درسی که از آیات گرفته می‌شود عمومی است و توجه به سبب خاص که نازل شده نمی‌شود. 

 لذا خداوند می‌فرماید: در مقابل این مشکلات و سختی‌ها خداوند عوض بهتری به شخص خواهد داد 

«وَلَلْآخِرَةُ خَيْرٌ لَكَ مِنَ الْأُولَى» [الضحى/4]

(و بی‌گمان آخرت برای تو از دنیا بهتر است)

هر مورد کلمه «وَلَلْآخِرَةُ» دو تفسیر ذکر شده 

آخرت به معنای قیامت

آخرت به معنای فرجام 

و هر دو معنی در باب قانون عوض جا دارد. چون عوضی که خداوند در مقابل سختی‌ها برای فرد در نظر می‌گیرد یا در دنیا و یا در آخرت خواهد بود. 

و در آیات بعد به این عوض‌ها اشاره رفته است. که شخص را بعد از یک سری سختی‌ها و مشکلات به او عوض بهتری می‌دهد.

«أَلَمْ يَجِدْكَ يَتِيمًا فَآوَى*وَوَجَدَكَ ضَالًّا فَهَدَى*وَوَجَدَكَ عَائِلًا فَأَغْنَى» [الضحى/6 - 8]

(آیا [خدا] تو را یتیم نیافت و پناه داد؟ و [آیا] تو را سرگشته نیافت و هدایت کرد؟ و [آیا] تو را [فقیر و] نیازمند نیافت و توانگر ساخت؟)

و در مورد قانون انتصاف خداوند در این سوره می‌فرماید: 

«وَلَسَوْفَ يُعْطِيكَ رَبُّكَ فَتَرْضَى» [الضحى/5]

(و پروردگارت [نعمت‌های فراوانی] به تو خواهد بخشید، آنگاه خشنود می‌شوی)

این مقطع از آیه اشاره به آینده‌ای دارد که در آنجا به او چیزی داده خواهد شد که او را راضی کند، و او را به آرامش برساند.