حیلت رها کن عاشقا دیوانه شو دیوانه شو
و اندر دل آتش درآ پروانه شو پروانه شو 

 هم خویش را بیگانه کن هم خانه را ویرانه کن
وآنگه بیا با عاشقان هم خانه شو هم خانه شو 
 


 رو سینه را چون سینه‌ها هفت آب شو از کینه‌ها
وآنگه شراب عشق را پیمانه شو پیمانه شو
باید که جمله جان شوی تا لایق جانان شوی
گر سوی مستان می‌روی مستانه شو مستانه شو
آن گوشوار شاهدان هم صحبت عارض شده
آن گوش و عارض بایدت دردانه شو دردانه شو
چون جان تو شد در هوا ز افسانه شیرین ما
فانی شو و چون عاشقان افسانه شو افسانه شو
تو لیلة القبری برو تا لیلة القدری شوی
چون قدر مر ارواح را کاشانه شو کاشانه شو
اندیشه‌ات جایی رود وآنگه تو را آن جا کشد
ز اندیشه بگذر چون قضا پیشانه شو پیشانه شو
قفلی بود میل و هوا بنهاده بر دل‌های ما
مفتاح شو مفتاح را دندانه شو دندانه شو
بنواخت نور مصطفی آن استن حنانه را
کمتر ز چوبی نیستی حنانه شو حنانه شو
گوید سلیمان مر تو را بشنو لسان الطیر را
دامی و مرغ از تو رمد رو لانه شو رو لانه شو
گر چهره بنماید صنم پر شو از او چون آینه
ور زلف بگشاید صنم رو شانه شو رو شانه شو
تا کی دوشاخه چون رخی تا کی چو بیذق کم تکی
تا کی چو فرزین کژ روی فرزانه شو فرزانه شو
شکرانه دادی عشق را از تحفه‌ها و مال‌ها
هل مال را خود را بده شکرانه شو شکرانه شو
یک مدتی ارکان بدی یک مدتی حیوان بدی
یک مدتی چون جان شدی جانانه شو جانانه شو
ای ناطقه بر بام و در تا کی روی در خانه پر
نطق زبان را ترک کن بی‌چانه شو بی‌چانه شو (مولوی، دیوان شمس غزل 2131)

آیا برای رهایی از آتش گناه‌ و جهنم آماده‌ای؟ آیا با خود اندیشیده‌ای که‌ چگونه‌ خود را برای ضیافت الهی آماده‌ کنی؟ صلحا و علما گویند: آمادگی برای حُسنِ استفاده‌ از رمضان، با محاسبه‌ و ارزیابی نفس انسانی بر قصور و سهل‌انگاری در تحقّق لوازم شهادتین [الوهیت و رسالت رسول رحمت-ص-] و نیز کوتاهی در انجام واجبات و ارتکاب کارهایی از جنس شهوتها و شبهه‌ها که‌ نفعی در آنها نیست، شدنی است. زیبنده است که‌‌ بنده‌ رفتار و سلوک معنویش را پیراسته‌ کند تا در این مهمانی و مائده‌ی آسمانی که‌ جهت فربه‌شدن جان آدمی و نیز برگرفتن میوه‌ی تقوا، در ماه‌ خجسته‌ی رمضان به‌ میزبانی جان جانان آراسته‌ شده‌ است بر فراز قله‌ای باشکوه‌ از ایمان و تقوا بایستد، چون که هر مقامی ادب خود را دارد، ادب بندگی و مهمانی خدا را باید نیک فرا گرفت؛ شرط ورود بدین بار عام، تقوای پیشین، پاکی و طهارت نسبیِ ظاهر و باطن است.

ناگفته‌ پیداست که‌ ایمان انسان، مشمول افزایش و کاهش می‌شود؛ با طاعت و فرمانبرداری فزونی می‌گیرد و با سرکشی نفس و انجام پلشتی‌ها‌ کاستی می‌پذیرد. این طاعت و فرمانبرداری عاشقانه‌، نتیجه‌ی معرفت و باوری است که‌ جان انسان را به‌ شهد شیرین حبّ الله‌ و رسول نازنین‌اش-ص- زیر و زبر نموده‌ و حشری در وی برپا نموده‌ باشد. مقتضای چنین ایمانی تقواست که‌ هم در محضر جان جهان، دمی احساس غیبت نکند و هم از جهت شوق و رضا همه‌ی اوامر را با «صدق»، «اخلاص»، «اتقان» و «احسان» به‌ انجام رساند و از نواهی به نیکی دوری گزیند.

نخستین اطاعتی که‌ بنده‌ آنرا انجام می‌دهد؛ همان تحقّق بندگی مختارانه‌ و عاشقانه‌ی خداوند یکتاست و این است که در سویدای دل خویش، هیچ معبودی به‌ حق، هیچ دفع‌کننده‌ی ضرر و جالب نفعی، جز الله‌ تعالی را نمی‌شناسد و از هر نوع پرستش و عبادت غیر خدا بیزار شده‌ و هیچکس و هیچ چیز را در عبادت، با خدا انباز قرار نمی‌دهد و از انجام هر عملی که‌ تحقق شهادتین را نقض می‌کند، دوری می‌گزیند. دوری نمودن از شرک نیز با احتراز از بدعتها و نوآوری در دین، دوستی و دشمنی برای خدا، صورت می‌پذیرد.

از بدو ورود به‌ ماه‌ مبارک رمضان بایسته‌ است؛ آن‌چنان مؤمنان را دوست داشته باشیم و به‌ خاطر رضای خدا با خدمت به‌ دین و بندگانش، تحمّل و گذشتمان حتی نسبت به‌ اشتباهات و خطاهای مسلّم دیگران بیشتر باشد‌ و محبّت انسان‌ها-مخصوصاً فقرا و مستمندان را- در کنه دل خود جای دهیم و نیز به‌ سنّت و روش پیامبر رحمت-ص- و یاران و دوستدارانش-رض- تأسّی جسته‌ و بر ظفرمندی مؤمنان مسرور گردیم و غم و اندوهشان را شریک شویم‌ و نیز به‌ سلوک معنوی پیامبر محبوب(ص) و راشدان هدایت‌یافته‌ را بعد از رحلتش پایبند باشیم؛ امید است که در نزد خداوند (ج) محبوب شویم.

شایسته‌ است جهت ایجاد تحوّل درونی در خود و درک شب قدری که‌ ارزشش از هزار ماه‌ بیشتر است، خود را به‌ خاطر سستی‌ها و کاهلی‌ها در انجام افعال عبادی مانند خواندن نمازها به‌ صورت جماعت، ذکر و یاد خدا، استیفای حقوق والدین، خانواده‌، همسایگان و خویشاوندان، آشکارا سلام دادن به‌ دیگران، امر به‌ معروف و نهی از منکر، سفارش به‌ حق و راستی، صبر بر انجام عمل صالح و طاعات‌ و نیز استقامت و پایداری در انجام ندادن گناهان و ... محاسبه‌ و معاتبه‌ نماییم و نفس سرکش امّاره‌ را با منع و جلوگیری از استمرار بر انجام گناهان و پیروی از شهوتها و معاصی کبیره‌ و صغیره‌ را که با جوارحی همچون چشم انجام داده‌ و به‌‌ محرّمات نظر نموده‌ایم و نیز با گوش‌سپردن به‌ آوازها و ترانه‌هایی که‌ سبب اغوا و فریب انسان از مسیر عبودیت می‌گردند؛ لگامی محکم به دهن نفس بسته‌ و همو و لشکریانش را، از ارتکاب چیزهایی که‌ خداوند از انجام دادن آنها راضی نیست مانند زدن -به‌ ناحق- دیگران با دستها، خوردن ربا یا گرفتن رشوه‌ و نیز تباه‌ نمودن مال مردم به‌ ناحقّ؛ رام نموده‌ و در قدم بعدی، بر درگه‌ دل نشسته‌ از ورود اغیار و وساوس آثام جلوگیری نموده‌ و نفحت‌های حق را با جان و دل پذیرا شویم که‌ «إنَّ لِرَبِّکُمْ فِی أیّامِ دَهْرِکُمْ نَفَحاتٌ، ألا فََتَعَرَّضُوا لَهَا؛ گاه‌ می‌شود که‌ خداوند در پاره‌ای از ایّام، بی‌علّت و بی‌رشوت نسیمهای ویژه‌ی رحمتش را بی‌دریغ بر همه‌ می‌وزاند، چنان کنید که‌ در معرض این نسیم‌ها واقع شوید.» مولانا هم فرمود:
گفت پیغمبر که‌ نفحت‌های حق
اندر این ایّام می‌آرد سبق
گوش هش دارید این اوقات را
در ربائید این چنین نفحات را
نفحه‌ آمد مر شما را دید و رفت
هر که‌ را می‌خواست جان بخشید و رفت
نفحه‌ دیگر رسید آگاه‌ باش
تا از اینهم وانمانی خواجه‌تاش (مثنوی، دفتر اول، 1951-1954)
باشد که‌ در مسیر تزکیه‌ و خودشکوفایی ربّانی که‌ مایه‌ی رستگاری انسان در دنیا و آخرت می‌شود، گام برداریم و در پایان این ماه‌ مبارک، چنان شویم و آن‌چنان زندگی درونی و بیرونی‌مان زیبا و محبوب خدا شود که‌ اگر قَدَرِ خدا، مرگ را برایمان تقدیر نموده‌ بود، لحظه‌ی «مرگ» مبارکترین و خوشترین لحظه‌های حیاتمان باشد و مفتخر به‌ خطاب تکریمی و تشریفی «یَا أَیَّتُهَا النَّفْسُ الْمُطْمَئِنَّةُ ارْجِعِی إِلَى رَبِّکِ رَاضِیَةً مَرْضِیَّةً فَادْخُلِی فِی عِبَادِی وَادْخُلِی جَنَّتِی» شویم و با استقبال ملایک، شمیم ریحان و جنّت نعیم و از همه برتر به‌ قرب و رضوان الهی برسیم. آمین آمین!

تو مگو ما را بدان شه‌ بار نیست
با کریمان کارها دشوار نیست