پیامبر رحمت می‌فرماید: «كل ابن آدم خطاء، وخير الخطَّائين التوّابون »[1] 

هرچند حدیث فوق را برخی به لحاظ سند ضعیف وغریب دانسته‌اند واین به معنای عدم صحت مفهموم حدیث نیست چرا که خداوند متعال در آیات فراوانی توبه‌کنندگان را ستوده است: «إن الله يحب التوابين ويحب المتطهرين» (بقره 222)

طبیعت آدمی‌ خطاپذیر است چنانکه حافظ شیرازی می‌فرماید:

پدرم روضه‌ی رضوان به دو گندم بفروخت     ناخلف باشم اگر من به جویی نفروشم

اما بهترین مردمان کسانی هستند که توبه می‌کنند و بازمی‌گردند و خطاهای خود را اصلاح می‌کنند و عبرت می‌گیرند.

شاید گزاف نباشد احمقترین مردمان را کسانی بدانیم که خود را بری از هر عیب و عارو گناهی می‌دانند، چرا که غرور و عجب اینان را فریفته و راه توبه را بر آنان بسته است.

خرقه پوشی من از غایت دینداری نیست    پرده‌ای بر سر صد عیب نهان می‌پوشم

حافظ قرآندان پارسی‌گوی برای خویش صد عیب نهان قایل است. و چه کسی از ماست که بر عیب و گناه خویش واقف نباشد؟ مگر کسی که از روی غروز و جهالت خود را بفریبد و چند رکعت نماز و عبادت ویران خود را مایه‌ی تکبر بر خلق خدا بداند و خود را از اهل گناه نشمارد و در مردمان به‌دیده‌ی حقارت نظرافکند که وای بر او!

به‌همین سبب تفکر و محاسبه‌ی نفس و کشف گناهان و سعی در ترک آنها، بسیار گرانقدرو ارزشمند است؛ چنانچه عمربن الخطاب (خدای از او خشنود باد) می‌فرماید: 

حاسبوا أنفسكم قبل أن تحاسبوا، وزنوها قبل أن توزنوا، فإن أهون عليكم في الحساب غداً أن تحاسبوا أنفسكم اليوم، وتزينوا للعرض الأكبر، ( يومئذ تعرضون لا تخفى منكم خافية )..قبل از محاسبه شما در قیامت خود رامحاسبه کنید و خود را وزن کنید قبل از اینکه وزنتان کنند چرا که بر شما آسانتر است برای حساب قیامت که امروز خود را محاسبه کنید و خود را برای عرض اکبر آماده سازید (در آن روز (برای حساب و کتاب، به خدا) نموده می‌شوید، و (چه رسد به کارهای آشکارتان) چیزی از کارهای نهانیتان مخفی و پوشیده نمی‌ماند. (الحاقه۱۸)

و این کشف گناه و گناه‌پژوهی مربوط به شخص فرد است که خود کلاه خود را قاضی کند و شروع به محاکمه‌ی خود نماید. کشف و ظاهر کردن گناهان مردم مسئولیت او نیست، بل خود گناهی بس بزرگ است چرا که خداوند ستارالعیوب، گناهان بندگان را پوشانده است بنده دیگری، حق آشکار کردن آنچه خدا ستر کرده را ندارد واز جمله گناهان بزرگی که خدا هرگز نمی‌بخشد گناهکاری است که گناه کرده و با افتخار در جمع مردم، گناه خود را بازگو می‌کند.

شیخ شیرازی «حافظ قرآن» در این باب غزل زیبایی دارد که برگرفته از درک وسیع مفاهیم قرآنی و دینی ایشان است.

عیب رندان مکن ای زاهد پاکیزه سرشت    که گناه دگران بر تو نخواهند نوشت

من اگر نیکم و گر بد، تو برو خود را باش   هر کسی آن دِرود عاقبتِ کار که کِشت

حافظ می‌گوید: ای زاهد پرهیزکار! بر رندان(‌آنان که به ظاهر پرهیزکار نیستند) خُرده‌گیری مکن، زیرا گناه دیگران را به حساب تو نمی‌نویسند(با عیب‌جویی و عیب‌گویی دیگران، خود مرتکب گناه بزرگی می‌شوی که دیگر نیازی نیست گناه دیگران هم به پای تو بنویسند!).من اگر خوب هستم، یا بد هستم به خودم مربوط است، تو هم مراقب خودت باش، زیرا عاقبت هرکس حاصل دسترنج خود را برداشت می‌کند.که اشاره‌ای است بر آیات «كُلُّ نَفْسٍ بِمَا كَسَبَتْ رَهِينَةٌ» هر كسى در گرو دستاورد خويش است (مدثر 38) و «وَ لَا تَزِرُ وَازِرَةٌ وِزْرَ اُخْرَی» هیچ گناهکاری گناه دیگری رامتحمل نمی‌شود. (فاطر 18)

بزرگان، گناهکار را مانند ناخوشی می‌دیده‌اند که بر او شفقت و دلسوزی لازم است همانند امراض جسمی‌ که آدمی‌ بدان دچار است کسی ناخوشی را که آه و ناله می‌کند و از درد و رنج برخود می‌پیچد را لگد نمی‌زند و دشنام نمی‌گوید بلکه بر او شفقت می‌ورزد و سعی در یاری دادن به او می‌کند.

مردی نبود فتاده را پای زدن    گر دست فتاده ای بگیری مردی

شخص سالم باید شکرگزار خداوند باشد که او را به مرض و ناخوشی ابتلا نیست وخداوند او را صحت و سلامتی از گناه بخشیده است و باید مغرور نشود چه بسا خود دچار این مصیبت گردد.

گناهان تأثیرات فراوانی بر شخص دارند مانند:

-          نخستین اثر گناه بر قلب است که آنرا سیاه می‌کند و هرچه نقاط سیاه بر روی قلب بیشتر باشد آنرا میراتر می‌کند.

-          بر گناه می‌افزاید؛ یعنی کسی که دچار گناهی می‌شود این گناه خود منجر به گناهان دیگری می‌گردد مثلاً سخن‌چینی منجر به عداوت بین ظرفین و چه بسار منجر به جنگ و مرافعه شود.

-          اراده‌ی خیر را از آدمی ‌می‌ستاند.

-          زمینه‌ی عصیان و نافرمانی خداوند را آسان می‌کند.

-          موجب خواری و حقارت شخص و ازدست دادن بصیرت او می‌شود.

-          سبب از دست دادن پاداش مومنان می‌گردد.

-          موجب بی حیایی می‌گردد.

-          غیرت را از شخص گناهکارمی‌ستاند.

-          عامل فراموش کردن خداست.

-          موجب از بین رفتن عقل می‌گردد چرا که علم نور الهی است و نور الهی هدایتگر گناهکار نیست.

-          باعث ایجاد ترس و رعب در دل می‌گردد و دل قوت قلب خود را از دست می‌دهد.

-          ....

اما به‌راستی چه کسی بهترین خطاکاران است؟ پیامبرمی‌فرمایید : التوابون.....توبه‌کنندگان...

«وَالَّذِينَ لَا يَدْعُونَ مَعَ اللَّـهِ إِلَـٰهًا آخَرَ وَلَا يَقْتُلُونَ النَّفْسَ الَّتِي حَرَّمَ اللَّـهُ إِلَّا بِالْحَقِّ وَلَا يَزْنُونَ ۚ وَمَن يَفْعَلْ ذَٰلِكَ يَلْقَ أَثَامًا ﴿٦٨﴾ يُضَاعَفْ لَهُ الْعَذَابُ يَوْمَ الْقِيَامَةِ وَيَخْلُدْ فِيهِ مُهَانًا ﴿٦٩﴾ إِلَّا مَن تَابَ وَآمَنَ وَعَمِلَ عَمَلًا صَالِحًا فَأُولَـٰئِكَ يُبَدِّلُ اللَّـهُ سَيِّئَاتِهِمْ حَسَنَاتٍ ۗ وَكَانَ اللَّـهُ غَفُورًا رَّحِيمًا ﴿٧٠﴾ وَمَن تَابَ وَعَمِلَ صَالِحًا فَإِنَّهُ يَتُوبُ إِلَى اللَّـهِ مَتَابًا»  ترجمه: کسی که مرتکب یکی از کارهای زشت و پلشت شرک و قتل و زنا شود) عذاب او در قیامت مضاعف می‌گردد، و خوار و ذلیل، جاودانه در عذاب می‌ماند. (۶۹) مگر کسی که توبه کند و ایمان آورد و عمل صالح انجام دهد، که خداوند (گناهان چنین کسانی را می‌بخشد و) بدیها و گناهان (گذشته‌ی) ایشان را به خوبیها و نیکیها تبدیل می‌کند، و خداوند آمرزنده و مهربان است (و نه تنها که سیّئات را می‌بخشد، بلکه آنها را تبدیل به حسنات می‌نماید). (۷۰) (آخر) کسی که توبه کند و کار شایسته انجام دهد، کاملاً به سوی خدا باز می‌گردد (و تبدیل سیّئات به حسنات تعجّبی ندارد. زیرا کار خدا بی‌مثال، و پاداش خدا بی‌حساب و دریای مهرش بی‌کران است). (فاطر 68-71)

چه رحمتی بیشتر از تبدیل بدیها به نیکیها؟ و این بزرگترین نعمت است.

امام حسن بصری -رحمه‌الله‌- می‌فرماید: تباهی دلها از شش چیز می‌زاید:

1-      گناه می‌کنند به امید توبه،

2-      دانش‌اندوزی می‌کنند و مطابق آن عمل نمی‌کنند،

3-      در انجام عمل اخلاص ندارند،

4-      روزی خدای را می‌خورند اما شکر بجای نمی‌آرند،

5-      به قسمت الهی راضی نیستند و

6-      مردگان خویش را دفن می‌کنند اما عبرت نمی‌گیرند. 

ایام مبارک ماه رمضان مدرسه‌ی توبه است و بازگشت به‌سوی خدای مهربان و شستن بار گناهان با اشک توبه، که لذت گناه رفت و بار سنگین آن بر دوش مانده است تا فرصت است دم غنیمت شماریم شاید فردایی نباشد و فرصتی دیگر دست ندهد. چه بسیار بودند کسانی که در سالهای گذشته با ما بودند و در جمع ما حاضر اما اکنون نقاب در چهره‌ی خاک کشیده‌اند، آیا سال دیگری و رمضانی دگر خواهد بود تا در صدد توبه برآییم؟

خدا گذشتگان ما را بیامرز و توفیق توبه، نصیبمان گردان! آمین 

 

 پانوشت:

-------------------

[1] - (أخرجه ابن أبي شيبة 13/187 , وأحمد 3/198, والترمذي (2499), وابن ماجه (4251) والحاكم 4/272 وقال : صحيح الإسناد ولم يخرجاه , والبيهقي في شعب الإيمان 5/420 , والدارمي 2/392 , وأبو يعلى 5/301 . وعبد بن حميد 1/360

والحديث مداره على علي بن مسعدة يرويه عن قتادة عن أنس رضي الله عنه مرفوعا . قال البيهقي في الشعب : تفرد به علي بن مسعدة . وقال الإمام أحمد - كما في العلل للخلال ص92-: هذا حديث منكر.  وقال الترمذي : هذا حديث غريب, لا نعرفه إلا من حديث علي بن مسعدة عن قتادة. )