حضرت ابوهریره از اصحاب پیامبر (ص) و اهل صفّه و از راویان حدیث و یکی از والیان امام عمر در یمن بود، ظاهرا پس از فتح خیبر ایمان آورد، نامش عبدالشّمس بود و پس از اسلام به فرمان پیامبر آنرا به عبدالرّحمان تغییر داد.«1» میگویند علاقهی زیادی به گربهها داشت، پیامبر لقب ابوهریره را به وی داد. این کنیه بر اسم اصلیاش که عبدالرّحمان بود چیره شد.«2»
احادیث فراوانی را از پیامبر (ص) در کتابهای معتبر روایت کرده، تعداد آنها را بالغ بر ۵۳۷۴ حدیث دانستهاند که ۱۸۵ حدیث منفرد در صحیح مسلم و ۹۳ حدیث در صحیح بخاری دارد و احادیث مشترک او در صحیحین به ۳۲۵ حدیث میرسد. به خاطر همین کثرت روایت، مورد طعن و انتقاد و اعتراض مخالفانش قرار گرفته است، نظام از معتزلیان، ابوهریره را به کذب و وضع حدیث متهم میکند.«3»
ابوجعفر اسکافی نیز حکایاتی در انتقاد از ابوهریره نقل کرده است.«4»
شیعیان نیز وی را بیرحمانه آماج انتقادات و تجریحات خود قرار داده و طعنههایی بر وی زدهاند.«5»
امروزه نیز بسیاری از اهل منبر و پژوهشگران متعصّب ایرادات سختی بر این صحابهی پیامبر وارد کرده و با ترازوی خود در صدد سنجش و تعیین صدق و کذب شخصیت وی بر آمدهاند و تنها دلیل محکمهپسندشان این است که چرا با وصف اینکه حدود سه سال با پیامبر همراهی کرده بیشتر از سایر اصحابی همچون علی، عمر، عایشه و ... حدیث روایت کردهاست؟!
چنانکه گفتهشد ابوهریره از اهل صفّه و جزء فقرای اصحاب به شمار میرفت و اهل صفّه آن دسته از اصحاب بودند که به خاطر فقیری و نداشتن سرپناه، در مسجد سکونت داشتند و به فقر، زهد، تلاوت، حفظ قرآن، تزکیه نفس و جهاد در راه خدا، زندگی را به سر میبردند و سرپرستی و تربیت آنها مستقیم در دست رسول خدا بود، در واقع آنان راهبان شب زنده دار و مجاهدان و سوارکاران روز بودند و بسیاری از آنها تمایل داشتند که بیشتر در صحنهی جهاد و دعوت به توحید حضور پیدا کنند ولی ابوهریره برعکس ایشان، دوست داشت بیشتر در محضر رسول خدا بماند و آنچه را از علم و دانش و تزکیه و تقوا که در روزگاران گذشته و به خاطر تأخیر در اسلام آوردن از دست دادهبود جبران کند و از این جهت فرصت را غنیمت میشمرد و بیشتر از دیگران در محضر رسول خدا حاضر میشد، از اخلاق و رفتارش متأثر میگشت، خود را تربیت و تزکیه مینمود، بر علم و دانش خود میافزود و به این منظور بیشتر از سایرن به خدمت پیامبر (ص) شرفیاب میشد تا جایی که پیامبر به وی فرمود: «یا اباهریرۀ: زرنی غباً تزدد حباً»
ای ابوهریره دیر دیر به ملاقاتم بیا تا محبتت زیادتر شود.
ولی ظاهرا ابوهریره به خاطر شور و شوق فراون به پیامبر و جبران عمر از دسته رفته و علاقه شدید به فراگیری علم و دانش و حدیث نمیتوانست این دستور ارشادی پیامبر را به خوبی اجرا کند و برای فراگیری علم و دانش و حدیث در محضر رسول الله (صلّیالله علیه و سلّم) سر از پا نمیشناخت و زمانی که بعضی معترضان بر وی ایراد میگرفتند و میگفتند: ای ابوهریره! شما احادیث زیادی از پیامبر روایت میکنی، چرا مهاجران و انصار به اندازهی شما از پیامبر حدیث روایت نکردهاند؟
ابوهریره جوابی تامل برانگیز به آنها میداد که شایسته است معترضان و منتقدان امروزی ابوهریره نیز به دقت به آن توجه کنند و دست از طعنه و بدگویی و گمانه زنی بیمورد بردارند، ابوهریره میگوید: «إنّ إخوتی من المهاجرین و الانصار صفق بالأسواق و کنت ألزم رسول الله علی ملء بطنی، فأشهد إذا غابوا، و أحفظ إذا نسوا، و کان یشغل إخوتی من الأنصار عمل أموالهم ، و کنت امرأً مسکیناً من مساکین الصّفۀ، أعی حین ینسون». «6»
برادران مهاجر و انصار من در کوچه و بازار کاسبی و تجارت میکنند و من با همراهی رسول خدا به سیری شکم خود، نه بیشتر راضی بودم، و زمانی که آنها غایب بودند من کنار پیامبر حضور داشتم و هر آنچه آنها از یاد میبردند و فراموش میکردند، من از بر میکردم و به حافظهام میسپردم. برادران انصار من برای اموال و کشاورزی خود کار میکردند (و بخشی از عمر گرانبهای خود را صرف تأمین مخارج زندگی خود و خانوادههایشان مینمودند) ولی من تهیدست و بیمال بودم و با فقرای اهل صفّه زندگی میکردم و هرچه را آنها فراموش میکردند به خاطر میآوردم و حفظ میکردم (و احادیث زیادی از پیامبر را که دیگران فراموش میکردند من در ذهن خود جمع آوردی کرده و به حافظه میسپردم)
البتّه ابوهریره چندان فقیر هم نبود زیرا پیامبر (ص) سهمی از غنایم خیبر را به وی داد، ولی او به خاطر کسب علم و دانش و حفظ و استماع احادیث بیشتر از پیامبر این فقر اختیاری را برگزید.
حافظ نیشابوری میگوید: حفظ ابوهریره و مصاحبتش با رسول خدا از تمام صحابه بیشتر بود. به خاطر فقر و گرسنگیای که داشت، همواره با پیامبر ملازم بود، دستش در دست پیامبر بود و هر جا میرفت ابوهریره نیز با وی بود تا اینکه رسول خدا (صلّیالله علیه و سلّم) از دنیا رفت.«7»
دلیل دیگر برای حجم بالای روایت حدیث ایشان اینبود که ابوهریره همچون سایر بزرگان و نوابغ عرب از حافظهای نیرومند برخوردار بود و این جای تعجب نیست، زیرا چنانکه در تواریخ آمده بعضی از آنها اشعار و داستانهای طولانی در حافظه داشتند و بعضی از علمای مسلمین و دیگران روایات و احادیث فراوان و تعجّبآوری در حفظ داشتند، مثلاً امام بخاری سیصد هزار حدیث با سند و امام احمد ششصد هزار و ابوزرعه هفتصد هزار حدیث از حفظ داشتهاند.«8»
چرا عدّهای تعجب یا اعتراض میکنند که چگونه ابوهریره پنج هزار حدیث از بر داشته است؟! امام شافعی دربارهی ابوهریره میگوید: «ابوهریرۀ أحفظ من روی الحدیث فی دهره» ابوهریره قویترین راوی حدیث زمان خود بوده است. دلیل دیگر کثرت روایت ابوهریره استناد او به آیات ۱۵۹ و ۱۶۰ بقره است که میفرماید: «إنّ الّذین یکتمون ما أنزلنا من البیّنات و الهدی من بعد ما بیّناه للنّاس فی الکتاب اولئک یلعنهم الله و یلعنهم اللّاعنون الّا الّذین تابوا و أصلحوا و بیّنوا فاولئک أتوب علیهم و أنا التّواب الرّحیم»
در اینباره میگوید: اگر این دو آیه قرآن نبودند، هرگز حدیث روایت نمی کردم.«9»
بنابراین ابوهریره با توجّه به دو آیهی مذکور خود را ملزم به حفظ و نقل احادیث پیامبر میدانست و کتمان آنرا مستلزم لعن و نفرین خداوند به شمار میآورد و بر خود لازم میدانست تا در ادای امانت کوتاهی نکند و بانقل حدیث پیامبر، شکر نعمت را به جای آورد و دین خود را نسبت به امّت اسلامی ادا نماید و او به اندازهی توان و استعداد خود، خدمت کرد و امّت اسلامی را از حادیث پیامبر بهرمند نمود.
در پایان لازم میدانم که سخنان علّامه ابن خزیمه را در دفاع از ابوهریره و در پاسخ به منتقدان و معترضان او بیان کنم تا اهل علم را راهگشاه و مغرضان را راهنمایی باشد، علّامه ابن خزیمه میگوید: کوردلانی که از معانی حدیث بیخبرند به از ابوهریره اعتراض میکنند، از چند حالت خارج نیستند؛ یا از جهمیّهها (پیروان جهم بن صفوان که منکر بسیاری از صفات الهی بودند) هستند و یا از خوارجند و اعتقادی به اطاعت هیچ خلیفه و امامی ندارند و جنگ و شمشیر بر روی امّت محمدی را جایز میدانند و یا قدریّه هستند و اعتقادی به تقدیر ندارند و روایات ابوهریره را مخالف حزب متبوع خود و موافق تقدیر میبینند و ناچار او را مورد طعن و اعتراض قرار میدهند. «10»
البته این دفاع و تمجید از ابوهریره به این معنا نیست که این بزرگوار معصوم از خطا و لغزش بوده و روایاتش را بدون هیچگونه مدرک علمی و سند معتبر باید پذیرفت، بلکه بدین معناست که اصحاب پیامبر (ص) بویژه ابوهریره در نقل حدیث کاملاً امانت را رعایت کرده و به خاطر ایمان و تقوا و تربیّتی که در محضر مبارک پیامبر داشتهاند هیچوقت حاضر نبودند تعمداً بر زبان رسول خدا دروغ ببندند و یا بدان راضی باشند، هر چند ممکن است روایاتشان از عوارض و لغزشهای انسانی خالی نباشد و بسیاری از آنها مورد جرح و تعدیل علمای علوم حدیث قرار گرفته باشند.
سرانجام این صحابی پیامبر اسلام در سال ۵۹ هجری در شهر مدینه به دیار باقی شتافت. «11»
منابع:
۱- المستدرک ۵۰۷/۳
۲- مجمع البحرین۵۱۸/۳
۳- ابن قتیبه، تاویل۲۷ -۲۸
۴- ابن ابی الحدید ۶۴/۴
۵- ابن بابویه ۳۷۴/۵ ، ابن شاذان۴۹۷
6- بخاری۲۰۴۷
7- الفتح الرّبانی ۳۳۱/۴
8- السنۀ و مکانتها فی التّشریع الاسلامی۲۹۵
9- صحیح المسلم به شرح النووی۵۴/۱۶
10- مستدرک حاکم۵۱۳/۳
11- البدایه و النّهایه ۱۰۳/۸، سیراعلام النبلاء ۴۱۷/۲
نظرات