حقیقت گذشت و مدارا
تسامح در لغت به‌ معنای زیر است. سامحه‌: با او در کاری مسامحه‌ به‌ خرج داد یعنی بر او آسان گرفت، با نرمی برخورد کرد و با او بر خواسته‌اش همراهی نمود. و تسامح بر آسان‌گیری، همراهی و نرمی دلالت می‌نماید.
تسامح به‌ معنای امروزین: پذیرفتن دگرباش بودن دیگران خواه‌ در دین، نژاد یا سیاست یا به‌ معنای عدم منع دیگران از اینکه‌ چیز دیگری باشند یا وادار نمودنشان به‌ اینکه‌ از دگرگونه‌ بودن دست بشویند.
در اسلام خداوند درباره‌ی تسامح و مدارا با پیروان ادیان دیگر می‌فرماید: « إِنَّ الَّذِینَ آمَنُوا وَالَّذِینَ هَادُوا وَالنَّصَارَى وَالصَّابِئِینَ مَنْ آمَنَ بِاللَّهِ وَالْیَوْمِ الآخِرِ وَعَمِلَ صَالِحًا فَلَهُمْ أَجْرُهُمْ عِنْدَ رَبِّهِمْ وَلا خَوْفٌ عَلَیْهِمْ وَلا هُمْ یَحْزَنُونَ؛[1] ‏کسانی که ایمان داشتند (پیش از این به پیغمبران، و آنان که به محمّد باور دارند) و یهودیان، و مسیحیان، و ستاره‌پرستان و فرشته‌پرستان، هر که به خدا و روز قیامت ایمان داشته و کردار نیک انجام داده باشد، چنین افرادی پاداششان در پیشگاه خدا محفوظ بوده و ترسی بر آنان نیست و غم و اندوهی بدیشان دست نخواهد داد.»


تاریخ تسامح در اسلام از همان زمانی است که‌ مسلمانان به‌ دینشان پایبند شدند، اما گذشته‌ی اروپا به‌ جز سوزاندن مخالفان، دادگاه‌های تفتیش عقاید، سوزاندن اندیشمندان چیز دیگری را نمی‌شناسد. همچنین دوره‌های قدیمی‌تر به‌ عنوان مثال سقراط در یونان حکم اعدام بر وی جاری شد.
  
واقعیت امروزین

وسایل ارتباط جمعی در تلاش است تا تسامح و مدارای موجود بر کره‌ی خاکی را تنها به‌ غربیان نسبت دهد درحالیکه‌ انگشت اتهام به‌ سوی مسلمانان به‌ خاطر عدم تسامح نشانه‌ می‌رود. این در حالی است که‌ دستانشان به‌ خون مسلمانان رنگین گشته‌ است.
 
 
   ثمرات گذشت و تسامح
 
  عفو و گذشت شیوه‌ ورفتار بزرگان است. این سلوک معنوی سه‌چیز را بیان می‌کند:

  -قوی بودن شخصیت.
 
   -سالم بودن نفس انسانی از حقد و کینه‌.
 
  -پاک بودن قلب از روحیه‌ی دشمنی.



متخلق بودن به‌ سلوک و اخلاق بزرگان نتایج بسیار شیرینی در بر دارد:
  
1- کسی که‌ ما را دوست ندارد به‌ دوستدار، کینه‌توز به‌ دوست و دشمن به‌ دوست تبدیل می‌شود.
  
2- اثر گذشت در روان کسی که‌ از دیگری گذشت می‌کند، به‌ گونه‌ای است انگار زندگی جدیدی را شروع نموده‌ که‌ همان زندگی پرهیزگاران است.
 
3- اثر گذشت در روان کسی که‌ از دیگری گذشت می‌کند این است که‌ وجدانش راحت و واکنشها زدوده‌ می‌شود.
 
4- اثر گذشت در روان کسی که‌ از دیگری گذشت می‌کند این است که‌ عفوکننده‌ را یاری می‌دهد که‌ سکینت و آرامش نفس داشته‌ و آرام گیرد.
 
5- اثر گذشت در روان کسی که‌ از وی گذشت‌شده‌ این است که‌ به‌ اشتباه‌ و بدی خود پی‌می‌برد.
 
6- اثر گذشت در روان کسی که‌ از وی گذشت‌شده‌ این است که‌ به‌ سوی رشد و کار درست عزیمت می‌کند.
  
7- اثر گذشت در روان کسی که‌ از وی گذشت‌شده‌ این است که‌ بیزار شدن و ناپسند داشتن و کینه‌ از درونش رخت بر می‌بندد.
  
8- اثر گذشت در روان کسی که‌ از وی گذشت‌شده‌ این است که‌ نتیجه‌ی این کار، آن خواهد شد که کسی که میان تو و میان او دشمنانگی بوده است، به ناگاه همچون دوست صمیمی گردد.‏
 
9- بنا بر پژوهشی که‌ در آمریکا انجام شده‌، تسامح و گذشت سبب پایین آمدن فشار خون و اضطراب می‌شود.
 
10-عالمان رفتارشناسی می‌گویند: با گذشت از زندگی بهتر لذت برده‌ و سلامتی و سرزنده‌ بودن نصیبت خواهد بود.
 
  
اندیشه‌های برتر
 
1- گذشت در صورت توانایی: موضعگیری کریمانه‌ی پیامبر(ص) در برابر عرب بادیه‌نشی و گذشت از وی و رها نمودنش؛ زمانیکه‌ یاران پیامبر به‌ خدمتش شرفیاب شدند و گفت من از طرف بهترین انسان پیش شما آمده‌ام. هنگامی که‌ فضاله‌ خواست پیامبر(ص) را ترور کند پیامبر دستش را بر سینه‌ی وی قرار داد، فضاله‌ می‌گوید: به‌ خدا سوگند هنوز دستش را بر نداشته‌ بود که‌ به‌ محبوب‌ترین آفریده‌ی خدا در نزدم مبدل شد.
 
2- گذشت در زمان ستمکاری: پیامبر (ص) می‌فرماید: "ألا أنبئکم بما یشرف الله تعالى به البنیان ویرفع به الدرجات؟! قالوا: بلى یا رسول الله، قال: أن تحلم على من جهل علیک، وأن تصل من قطعک، وتعطی من حرمک، وتعفو عن من ظلمک"[2]. آیا شما را به‌ چیزی که‌ خداوند درجه‌ و بنیان شما را با آن بلند می‌گرداند راهنمایی نکنم؟ گفتند بلی ای رسول خدا پس فرمود: در برابر کسی که‌ خود را به‌ نادانی می‌زند بردباری نمایی. و با کسی که‌ با تو قطع ارتباط نموده‌، رابطه‌ برقرار نمایی، و به‌ کسی که‌ از تو دریغ داشته‌ ببخشی و از کسی که‌ به‌ تو ستم نموده‌ درگذری.
 
3- گذشت در زمان اختلاف نظر: به‌معنای بی‌طرفی و امروزه گاهی‌ به‌ معنی پلورالیسم به‌ کار می‌رود. و با سه‌ مرحله‌ تحقق می‌یابد: باور به‌ اختلاف رأی، احترام به‌ رأی دیگران و دوری جستن از خودخواهی. 
 
4- گذشت کنم یا نکنم؟ از معاذ بن جبل روایت شده‌ است که‌ پیامبر فرمود: "من کظم غیظا وهو قادر على أن ینفذه دعاه الله على رءوس الخلائق یوم القیامة حتى یخیره فی أی الحور شاء"[3] هر کس در هنگام خشم، خشم خود را فرو خورد در حالیکه‌ توانایی مقتضیات خشم را دارد خداوند در روز قیامت بالاتر از همه‌ی مردم وی را فرا می‌خواند تا در انتخاب هر حوری العینی که‌ می‌خواهد مختار باشد.
  
5- از لطیفه‌های عارفان: مردی به‌ وهب بن منبه‌ گفت: فلانی تو را ناسزا گفت، فرمود: آیا شیطان پیکی جز تو نیافت؟! و خدمتکاری به‌ نزد ابوذر غفاری آمد، درحالیکه‌ پای گوسفندی را شکسته‌ بود، ابوذر به‌‌ او گفت چه‌ کسی پای گوسفند را شکسته‌ است؟ گفت: من عمدا آنرا شکسته‌ام تا تو را به‌ خشم آورده‌ تا مرا بزنی و گناهکار شوی، ابوذر گفت: من نیز با نزدن تو، کسی را به‌ خشم خواهم آورد که‌ تو را بر خشمگین‌نمودن من تحریک و تشویق نموده‌ است. سپس او را آزاد نمود. 
 
 
  
پاورقی‌ها
----------------------------------------------------
[1] - بقره:62.
[2] - مجمع الزوائد عن عبادة بن الصامت.
[3] - صحیح ابن ماجه.