نويسنده : علي ودايع خون همه انسانها فارغ از رنگ، جنسيت، مليت و مذهب در چهار گوشه جهان، سرخ است. روزانه چندين و چند نفر در کشورهاي مختلف جهان کشته ميشوند. گروهي از انسانها، اين موجود دوپا که خود را شرف مخلوقات مينامد در طول تاريخ دست به کارهايي زدهاند که روي شيطان سفيد شده است؛ اما انسانيت با همه مشقات به بقاي خود ادامه داده است. متاسفانه ظهر جمعه با شليک صدها گلوله در شهر نيوتاون، بيخ گوش نيويورک 27 نفر از جمله 20 کودک خردسال کشته شدند و چندين کودک ديگر و معلمان زخمي شدند. ميراث ارزشهاي آمريکايي براي چندمين بار، تراژدي خونباري در ايالات متحده رقم زد، تا 3 روز پرچمهاي آمريکا در حالت نيمه افراشته قرار گرفت. همه رسانههاي جهان خبر نخست خود را به اين ماجرا اختصاص دادند و زنان و مرداني با چشماني اشکبار و پليسهاي هراسان تصوير شدند. اين تصوير خاطره کاردستي خونبار آندرس برنيگ برويک در نروژ را در ذهن زنده کرد. کمتر از 2 سال پيشتر، فاجعهاي ديگر در قلب آرام اروپا با صد کشته و چندين زخمي در آن ماجرا نيز تيتر يک رسانههاي جهان به آن اتفاق ناخوشايند اختصاص يافت. در همين حال روزانه چندين نفر در افغانستان، پاکستان، عراق، بحرين و... کشته ميشوند؛ در کنگو و قاره آفريقا فجايعي رخ ميدهد که هيچ گزارشي قادر به روايت عمق تراژيک آن ندارد ولي اين اتفاقات چرا رسانههاي جهان را تحت تاثير قرار نميدهد؟! از طرف ديگر يک نقطه مشترک ميان تراژدي اخير آمريکا و ماجراي جلاد اسلو وجود دارد و آن اين که هر دو تروريست از بيماري رواني رنج ميبردهاند. به راستي اگر يک مسلمان همانند اعضاي خشونتطلب القاعده در اين فجايع دست داشت، بحث بيماري رواني ضارب نيز به ميان ميآمد؟ يا آن که مسلمان و اسلام برابر تروريسم قرار ميگرفت؟! عليرغم همه دشمنيها و کينههاي ايالات متحده عليه ايران اسلامي، تراژدي نيوتاون تاسف و تاثر ايرانيان را همانند فاجعه 11 سپتامبر برانگيخت که نمونه آن را در ميان صفحات اجتماعي اينترنت ميتوان جستجو کرد. موضوع آنقدر جدي شد که وزارت امور خارجه ايران و بالاترين مقام اجرايي جمهوري اسلامي پيام صادر کردند. اگرچه اين اقدام و پيام از لحاظ انساني پسنديده است و انساندوستي ايرانيان به همراه عواطف خاص پارسي را به رخ غرب ميکشد ولي آقاي رئيسجمهور در ماجراي کشته شدن دانشآموزان بروجني و ماجراي تاسفانگيز آتشسوزي مدرسه دخترانه انقلاب اسلامي پيرانشهر گويا تحت تاثير قرار نگرفت يا حداقل در مقابل مردم خم به ابرو نياورد. در حاليکه اوباما در مقابل دوربينها گريست و با بغض همدردي کرد. رئيسجمهور ايالات متحده از کاخ سفيد راهي نيوتاون شد تا مردم نيوتاون بالاترين مقام کشور را در ميان خود ببينند. به سياستها و عملکرد کاخ سفيد انتقادات جدي وارد است، درست؛ ولي شخص آقاي رئيسجمهور چگونه است که با فاصله 24 ساعت بعد به اتفاقي که در آمريکا رخ داده واکنش نشان ميدهند ولي در مورد دختران داغدار پيرانشهري اظهارنظر صريح نکردهاند؟! آيا اگر رئيس جمهوري که رکورددار سفرهاي استاني است به بالين دانشآموزان ميرفت امور مملکتي دچار اختلال ميشد؟! البته بايد با تاسف گفت که در ماجراي توفان سندي اوباما هم بلافاصله به ميان مردم رفت در حالي که در ماجراي زلزله آذربايجان يا خبرها دير به پاستور رسيد يا دولت گرفتار بود که با فاصله چند روزه به ديدار مردم رفت. درگير واگير رابطه تهران و واشنگتن، يک روزنامه پرتيراژ نيمه دولتي براي «جناب آقاي باراک اوباما» به صورت مستقيم پيام تسليت منتشر کرد که در نوع خود منحصر به فرد است. گويا ضربالمثلهاي پارسي ريشه در عملکرد و منش گروهي از ما ايرانيان دارد. براي پاستور ، مرغ نيوتاون غاز است که اين چنين دو موضعگيري در مورد يک تراژدي در قلب دشمن ايران اسلامي اتخاذ شده است ولي در مورد مسائل داخل سرزمين پارس يا با سانسور برخورد ميشود يا با بيتفاوتي برخورد ميشود. بايد به مدافعين اين برخورد متذکر شد، مردم در همه جاي دنيا ميخواهند و توقع دارند دردهاي جامعه و خود را از زبان مسوولين بشنوند. طرح معظلات جامعه از تريبون مسوولين نظام و رسانههاي داخل نه تنها به حيثيت نظام لطمه نميزند بلکه اولا اعتماد افکار عمومي را جلب کرده و ثانيا بحث هدايت افکار عمومي از داخل به خوبي انجام ميگيرد. سانسور و طرح نشدن اتفاقات در داخل باعث اعتماد به رسانههاي خارجنشيني ميشود که هدايت افکار عمومي عليه داخل را در پيش ميگيرند. دولتمرداني که سرگرم جدلهاي سياسي شدهاند و از مردم دور شدهاند نه تنها به حيثيت خود لطمه ميزنند بلکه به کليت نظام جمهوري اسلامي ضربه وارد ميکنند موضوعي که در طولاني مدت ميتواند تبعات بدي براي جامعه در پي داشته باشد.

نظرات
انتقاد درست و بجائی است باید مسئولین ما بیشتر از این ها دقت نمایند اما مطئن هستم اقای رئیس جمهور از واقعه مدرسه شین اباد و حادثه بروجن بسیار متاسف و ناراحت شدند