اسلام یک دین کامل و جامع است که همهی جوانب زندگی فردی، خانوادگی، اجتماعی، اقتصادی، سیاسی و فرهنگی مردم را در برگرفته است. درواقع یک دین جهانشمول است که هر آنچه برای هدایت و سعادت زندگی بشر لازم است را پوشش داده است. در این راستا هم، کتابی مبارک و غنی (قرآن کریم) که حاوی دستورالعملهای زندگی است در اختیار بشر قرار داده تا راهنمای او در طول مسیر انسانی زندگیاش باشد. اما ظاهرا آنچه مسلمانان در این دوران به آن دچار شدهاند صرفاً نوعی تقدسگرایی است. درسته که نگاه کردن به قرآن کریم و تلاوت آیات قرآن کریم حتی بدون معنی و دریافت درک مفهوم آن هم ثواب دارد اما آیا به نظرتان کافی است!.. شما پدر و مادری را تصور کنید که یک نقشه راه مطمئن و درست را در اختیار فرزندشان (جگر گوشهشان) میگذارند تا در جنگل و کوهستان گم نشود و راهش را به سمت خانه پیدا کند اما از قضای روزگار، در طول مسیر فرزندشان از نقشه راه استفاده نمیکند و گم میشود. حالا شما بگویید ...
مقصر در اینجا کیست!؟ نقشه راه یا فرد!؟
او که بهترین و کامل ترین نقشه راه با تمام جزئیات در اختیار داشت پس چرا گم شد!؟
پاسخ بسیار واضح است چون از نقشه راه استفاده نکرده است، چون گمان کرده همین که نقشه راه در کولهپشتیاش باشد کافیست.. شاید با گفتن این جمله خیلی از برادران و خواهران مسلمانم ناراحت شوند و به آنها بر بخورد ولی ما که ادعا میکنیم پیرو حق و حقیقتطلب هستیم باید حق را بپذیریم. این مثال کاملاً در مورد ما مسلمانان و جوامع مسلمان صدق میکند. بهترین و کامل ترین و جامع ترین برنامه زندگی در همه ابعاد زندگی فردی، خانوادگی، اجتماعی، اقتصادی و سیاسی و فرهنگی را در اختیار داریم اما با این حال ویلان و سرگردان میگردیم، خلأهای فردی، خانوادگی و اجتماعی بسیاری داریم و همانطور که میبینیم جوامع مسلمان نیز جزو عقب افتاده ترین کشورها هستند چرا!؟ چون به گمان خود همین که شهادتین را بگوییم، همین که در امت محمد رسول الله(ص) باشیم برایمان کافیست و رستگار شدهایم و قرآن همان کتاب و راهنمای زندگی را متأثر از این فکر و دیدگاه که نگاه کردن به قرآن ثواب دارد و برای ثواب هم که شده گاه گداری نگاهی بیندازیم و گاهی آن را برداشته و ببوسیم و بر پیشانی بزنیم و متأثر از این دیدگاه که خواندن آیات عربی هم ثواب دارد بدون اینکه بدانیم چه میگوید و معنی آیات چیست! چند آیهای بدون معنا بخوانیم و گاهی نیز با معنی تحت الفظی بدون تفسیر، بدون اینکه بدانیم مفهومش چیست و با شرایط الان من چه ارتباطی دارد تلاوت میکنیم و میگذاریم در کتابخانه یا بالای طاقچه..
بله، متأسفانه در حال حاضر برخورد اکثر مسلمانان با قرآن کریم، با نقشه راه زندگیمان به این صورت است.
آن شخص گمشده نگاهی به نقشهی راه میاندازد و نگاه میکند که خطوط رسم شده چقدر زیبا هستند بعد نقشه را دوباره جمع میکند و در کولهاش میگذارد و به بیراهههای خود به امید یافتن راه اصلی-شاهراه ادامه میدهد.
اما حقالله چیست!؟ نماز برای چیست!؟ آیا تا خدا را گرامی بداری!؟
خدا آنقدر بزرگ، غنی و قوی و بینیاز است که نیازی به عبادت من ندارد.
نماز یعنی رویکرد به خدا، یعنی جهت و چهره را به سوی خدا کردن که ببینیم چه میگوید!
هر نماز درواقع عهد و پیمان دوباره بستن با خداست برای رعایت کردن و تبعیت از دستوراتش، ما در نماز به اصول دین اشاره میکنیم، به ربوبیت و ملوکیت و الوهیت خداوند اقرار، اعتراف و تعظیم میکنیم،
با ارتباط و اتصال به سرچشمه روحمان، یک نوع نیاز فطریمان را برطرف میکنیم، نوعی تجدید پیمان دوباره برای خارج نشدن از مسیر انسانیت و صراط مستقیم (توحید) است،
دین یک نقشه راه است نقشه راه انسانیت، شامل یکسری قواعد و قوانینی که باید رعایت گردد تا شخص از مسیر انسانیت و رضایت الله متعال خارج نشود. اینکه ما روزی ۵ بار نماز میخوانیم نشان از ظرفیت محدود انسان دارد. خداوند میفرمایند انسان فراموش کار است این یعنی باید قوانین زندگی زود به زود به او یادآوری شود. ما ۵ بار در روز نماز واجب میخوانیم تا در فاصله دو نماز از مسیر اصلی انسانیت و رضایت الله متعال خارج نشویم ، تا از حدود الهی خارج نشویم. حدود الهی چه هستند!؟
هر آنچه از نیکیها را برای خود میخواهیم برای دیگران هم بخواهیم و هر آنچه از بدی را برای خود نمیخواهیم برای دیگران هم نخواهیم.
حدود الهی یعنی حفظ شأن و کرامت انسانی،
یعنی، بغض و کینه و حسادت و نفرت نسبت به مخلوقات خدا نداشته باشیم،
یعنی سخن چینی نکنیم،
یعنی بد دهن نباشیم،
یعنی خیانت نکنیم،
یعنی غیبت و تهمت و افترا نزنیم،
یعنی مردم از دست زبان و رفتار ما در امان باشند،
یعنی افسارمان را ندهیم دست غرایز و احساساتمان تا هر جا بخواهد ببرد.
روزه برای چیست!؟
گاهی بغض و کینه و نفرت و خودخواهی و بدبینی و سایر احساسات منفی خود و دیگران باعث میشود که چشم دل انسان بسته شود و حقایق را نبیند و باعث شود از مسیر حق و حقیقت و رضایتالله متعال خارج شود و به طرف پرتگاه برود. انسانیت در کنترل نفس و منیتها و غرایز(خوراک، پوشاک، جنسی) خلاصه میشود، هر گاه توانستیم خشم و عصبانیت مان را کنترل نماییم طوری که سخن زشت و طعنه و کنایهآمیز، لقب ناپسند و بیاحترامی و بیحرمتی از زبان مان بیرون نیاید و در رفتار موجب آزار و اذیت کسی نشویم و به کسی آسیب نرسانیم یعنی انسانیم. فلسفه روزه همین است تقویت اراده برای کنترل منیتها، برای تقویت خودکنترلی و خود مدیریتی و از خوردن و آشامیدن شروع میشود. با کنترل خود در خوردن و آشامیدن، شخص کمکم اراده آن را پیدا میکند و آماده میشود تا در سایر موارد دیگر خود را کنترل و مدیریت نماید.
خداوند نیازی به پرستش ما ندارد، درک من از دستورات دین و برنامه اسلام صرفاً جهت انسان ساز بودن انسان است.
انسانیت کم چیزی نیست..
او باید به درجه اشرف مخلوقات و خلیفه خدا روی زمین برسد،
او باید انعکاسی از صفات الله متعال در زندگی در رابطه با سایر مخلوقات باشد،
او باید بتواند با سرچشمه روح خود ارتباط و اتصال برقرار کند،
همه این موراد نیاز به یک برنامه منسجم و مداوم دارد.
انسان متشکل از یک بعد جسمی و حیوانی و یک بعد روحی و معنوی است، هدف رسیدن به کمال انسانیت است و کمال انسانیت یعنی تعادل این دو بعد. اگر قرار باشد که فقط روی صفت فیزیکی و حیوانی انسان تمرکز شود در این حالت که فرقی با سایر جانداران نخواهد داشت و اگر قرار باشد فقط روی بعد روحی و معنوی تمرکز نماید تفاوتی با فرشتگان ندارد در این صورت خلقت انسان بیمعنا می شد. حال برای متعادل کردن این دو بعد، خداوند بهترین، کاملترین و مطمئنترین برنامه و راه را به ما نشان داده است و آن مسلمانیت است. مسلمانیت یعنی تعیین چارچوب، ارزش، معیار و اصولی که باعث میشود این دو بعد انسان از حد و سیطره خود خارج نشوند و مانند دو کفه ترازو در تعادل و همسطح باشند یعنی با حفظ مسلمانیت میخواهیم انسان بمانیم و به کمال انسانیت برسیم. پس دین اسلام، دین انسانیت است و اسلام امن ترین پناهگاهی است که انسان و انسانیت میتواند به آن پناه ببرد. هدف انسان نیز در زندگی، رسیدن به کمال انسانیت است پس تمام برنامهها و دستورالعملها انسان ساز بوده و صرفاً برای ساختن انسان و نگه داشتن او در چارچوب و در این مسیر انسانیت است. اما با این حال نمیتوان رفتار بسیاری از مسلمانها را که ناشی از درک و فهم ناصحیح از دین است انکار کرد و همچنین نمیتوان منکر این امر شد که با گذشت زمان سطح درک و فهم انسانها رشد کرده و بالاتر میرود. تا حدی که نیازی به آمدن پیامبر دیگری نیست و با در اختیار داشتن قرآن کریم که بهترین و کاملترین برنامه زندگی و سعادت همه جانبه بشر است میتوان حق و ناحق، درست و نادرست، خوب و بد، شر و خیر و ... تشخیص داد.
پیامبر اکرم (ص) نمونه یک انسان کامل هستند که در همه جوانب زندگی میتوان به ایشان اقدا نمود. ایشان نمونه بهترین فعال مدنی، بهترین سیاستمدار، بهترین فرمانده نظامی ، بهترین پدر، بهترین همسر، بهترین شهروند، بهترین دوست و همراه و... بودهاند. اما نیاز است قرآنی که ۱۴۰۰ سال قبل نازل شده با زبان امروزی بیان شود برای این امر هم در ابتدا باید نیاز مردم شناسایی و سپس متناسب به سطح درک و فهم مردم صحبت شود یعنی همان قوانین و اصول دین مبارک اسلام میبایست متناسب با نیاز و سطح درک و فهم امروز مردم مطرح گردند. مثلا در خصوص خودرهبری که یکی از نیازها و مهارتهای اساسی مردم این دوران است
۱- نیاز به آموزش، یادگیری و نوآوری یک اصل اساسی است
حال در زمان گذشته در این مورد چه میگفتند!؟ چنین گفت پیامبر راستگویی، زگهواره تا گور دانش بجوی..
اما در حال حاضر در این مورد چه می گویند؟؛ آموزش، یادگیری و نوآوری مستمر، یک مطلب کلیدی و اساسی در مهارت خود رهبری است. رهبران بزرگ نوآوری مستمر را روی شخص خود اعمال میکنند آنها همیشه علاقهمندند مهارتها و اطلاعات خود را گسترش دهند.
۲- و یا یکی از ویژگیهای رهبران بزرگ که یکی از خصلتهای موفقیت فردی و جمعی است شنونده خوب بودن است. یعنی یکی از نیازهای انسان امروزه این هست که شخص باید مهارت شنوندگی خود را تقویت نماید. در حالی که این مهارت شنوندگی یکی از خصلتهای برجسته پیامبر(ص) به عنوان الگوی بشریت در تمام جنبههای زندگی فردی، خانوادگی، اجتماعی و سیاسی بوده
نظرات
بهار
03 فروردین 1404 - 10:37چی بگم ....اسلام از ۱۴۰۰ سال پیش بوده و همیشه خدا بد هیچ بنده ی رو نمیخواهد اگر نظام این نبود یا اگر زمان شاه بود یا نمیدونم در عصر امام علی بودیم چه ...معلومه انسانیت شرط هست ....اگر بخواهیم برسیم ....هر کسی که راز را میداند میفهمد که خوشی خوشی کشاند ....خداوند شادی رو دوست داره و غم و ناله و غصه از ناامیدی هست فقط....آگاهی و شجاعت نجات دهنده هست و خوب بودن ...کسی خوب باشد خدا معرفت علم ونورش را بهش میدهد