پیشگفتار:
بزرگان مكه و رؤسای طوایف چهلگانهی مكه، كه هنگام مهاجرت محمد، تصمیم به قتل او را داشتند و نقشهشان شكست خورده بود؛ با شنیدن خبر رسیدن محمد به یثرب، تا مدتی، هیچ واكنشی نشان ندادند، زیرا تصور میكردند جامعه نژاد پرست یثرب، كه بین سه دسته اوس، خزرج و یهودیان تقسیم بندی شده بود و بر اساس نژاد و تعصب شدید قبیلهای به افراد بها میدادند، تا مدتی كوتاه به محمد پناه میدهند و پس از اندكی، چون او یك شخص خارجی است و متعلق به هیچكدام از قبیلهها نیست، از اطراف وی پراكنده خواهنده شد و سپس مخالفانش در یثرب، وی را بیرون خواهند كرد؛ بنابراین سكوت كرده و كار خاصی انجام ندادند.
برخی از بزرگان یثرب و در راس آنان عبدالله بن ابی، كه مقدمات ریاست او بر یثرب فراهم شده بود و اكنون با ورود محمد همه چیز بر هم خورده بود؛ از ورود این شخص تازه وارد كه جمع كثیری از مردم یثرب به او گرویده بودند، بسیار ناراضی بودند.
اما این اشخاص در ابتدا واكنشی نشان ندادند زیرا بعد از تحقیق در خصوص عقبه و گذشته این شخص تازه وارد، به خوبی از گذشته او آگاه گشته بودند و به خوبی میدانستند كه در 13 سال گذشته از سوی مردم مكه و طایفه و حتی اقوام خودش، چه مخالفت هایی با وی شده و چگونه او را طرد كرده و از شهر مكه بیرون كرده بودند.
بنابراین به این نتیجه رسیدند كه مردم یثرب نیز اندكی بعد، عطششان فروكش خواهد كرد و دیر یا زود مردم یثرب نیز، از این شخص تازه وارد كنار گرفته و از اطراف او پراكنده خواهند گردید و اوضاع به روز اول خود باز میگردد، بنابراین نه تنها او را خطری جدی برای موقعیت خود به حساب نمی آوردند، بلكه حتی با مردم همراهی نموده و از او استقبال كردند.
در كنار این اشخاص یهودیان یثرب بودند كه آنان نیز این شخص تازه وارد را كه ادعای پیامبری داشت، جدی نمی گرفتند، زیرا تا آن زمان پیامبری در میان اعراب ظهور نكرده و تمامی پیامبران بزرگ در میان پیشرفته ترین ملتهای زمان خود ظهور كرده بودند(ابراهیم در بابل؛ موسی در مصر و عیسی در سرزمین تابعه روم)
همچنین برای یهودیان، اساسا تصور ظهور یك پیامبر، در میان قوم وحشی و عقب افتاده عرب، برایشان غیر ممكن بود و آن هم كسی كه ادعا داشت پیامبر آخرالزمان است!؛ بنابراین او را شخصی كذاب میدانستند و به این نتیجه رسیدند كه بزرگان دانای یثرب، به زودی پی به دروغگو بودن او میبرند و او را بیرون خواهند كرد.
سال اول هجری:
١- ورود به یثرب و تدبیر زیركانه محمد به محض ورود
در داخل یثرب وضعیت عجیبی حكم فرما بود و خیلی عظیمی از مردم یثرب كه در سه سال گذشته مسلمان شده بودند اما تاكنون پیامبرشان را ندیده بودند، بی صبرانه منتظر ورود محمد به شهر بودند و در كنار آنان مسلمانان مكه كه مدتی بود به این شهرمهاجرت كرده بودند، به علت طولانی شدن زمان سفر محمد و اینكه 15 روز بود كه اطلاعی از وی نداشتند؛ بسیار نگران بودند و بیم داشتند كه محمد به دست مكیان كه در تعقیبش بودند، گرفتار شده و به قتل رسیده باشد .
تمامی مردم یثرب اعم از خود مردم یثرب و مكیان مهاجر در خیابانها و زیر آفتاب سوزان چشم به راه ورود محمد بودند؛ به نقل "عبد الرحمن بن عویم بن ساعده" هنگامی كه از حرکت محمد از مکه خبر یافتیم و انتظار ورود او میرفت، همه روزه صبح زود، از یثرب بیرون میرفتیم و در بیرون شهر به انتظار ورود محمد مینشستیم و موقعی که سایهها از میان میرفت و دیگر سایهای پیدا نمیکردیم، به مدینه بازمیگشتیم .
در روز ورود نیز در بیرون شهر به انتظار ورود او بودیم تا سایهها از میان رفت و ناچار بر اثر شدّت گرما به خانههای خود بازگشتیم و در همان موقعی که ما در خانههای خود بودیم، محمد وارد شد و نخستین کسی که او را دید با صدای بلند فریاد زد:ای «بنی قیله» بخت شما رسید؛ با شنیدن این صدا از خانهها بیرون ریختیم و شتابان به سوی سواران وارده رفتیم و چون بیشتر ما محمد را ندیده بودیم، هنگامی كه ابوبکر كنار رفت، او را شناختیم.
در این هنگام چند تن فریادشان در سراسر شهر طنین انداز شد كه محمد وارد شد و خیل عظیم جمعیت شهر بیرون ریختند و شهر غلغله شد و مردم شتابان در حالی كه میدویدند به استقبال محمد رفتند و خیل عظیم جمعیت یثرب بر اطراف محمد تجمع كرده و با شادمانی از او استقبال میكردند و همگی كه در خیابانها بودند و برخی نیز بالای خانهها بودند، این سرود را میخواندند كه :
"طلع البدر علینا من ثنیات الوداع؛ وجب الشکر علینا ما دعا لله داع؛ أیها المبعوث فینا جئت بالأمر المطاع؛ جئت شرّفت المدینة مرحباً یا خیر داع. معنی: برآمد قرص ماه بر ما از گذرگاههای وداع. واجب شد سپاسگزاری بر ما، تا هنگامیکه کسی الله را صدا میکند؛ تو ای مبعوث شده در میان ما؛ که آمدی با دستور اطاعت، آمدی و به مدینه شرافت دادی، خوشآمدی ای بهترین دعوتکننده"
رؤسای طوایف که خانه هاشان سر راه محمد بود همگی از خانه های خود بیرون آمده و چون محمد به محله آنان وارد می شد تقاضا می کردند که در محله آنان فرود آید و به خانه آنان بیاید و بسیاری از بزرگان شهر نیز این درخواست را كردند، در این هنگام عبدالله بن ابی كه موقعیت را مناسب دید؛ فوراً وارد عمل شد تا در همین بدو ورود محمد كاری كند كه رؤسای قبایل از او دلگیر شوند و با صدای بلند و با خوشحالی فریاد زد، خوش آمدید به شهر ما ای رسول خدا، به منزل من بیایید كه بهترین منزل یثرب است و در آنجا سكونت كنید.
اما محمد تدبیری زیركانه را به كار برد تا هیچكدام از رؤسای طوایف و بزرگان شهر از اینكه درخواست یكی را قبول و درخواست سایرین را رد كرده است ناراحت نگردند و در پاسخ همه گفت: جلوی شتر را باز کنید و او را رها کرده و به حال خود بگذارید كه هر کجا او فرود آمد و زانو زد؛ من همانجا فرود خواهم آمد .
شتربه ترتیب از محله بنی سالم، بنی بیاضه، بنی ساعده، بنی حارث و بنی عدی عبور کرد و در هر یک از محله های مزبور بزرگانشان سر راه محمد را گرفته و تقاضای مهمانی او را داشتند و محمد همان جواب را می داد تا چون به محله بنی مالک بن نجار(همان جایی که اکنون مسجد النبی قرار دارد رسید)؛ شتر آنجا زانو زد و محمد گفت كه اینجا محل سكونت من است.
این تدبیر زیركانه محمد كه به سادگی كاری كرد كه هیچكدام از رؤسای طوایف یثرب از دست وی ناراحت نشوند، سبب حیرت عبدالله بن ابی گردید و او و برخی از مخالفانش كه در ظاهر به جهت همراهی با مردم به ریاست او تن داده بودند و مخالفت خود را نشان نمی دادند؛ دریافتند كه با شخص بسیار زیركی طرف هستند و اشخاص دیگری نظیر سعد بن معاذ كه دوست واقعی محمد بودند و نگران از حیله گری های آینده اشخاصی چون عبدالله بن ابی بر علیه محمد بودند، را آسوده خاطر كرد و این دوستان واقعی محمد دریافتند كه شخص بسیار زیركی را به ریاست یثرب برگزیدهاند.
٢- برنامه ریزی دقیق و اقدامات فوری محمد
محمد با توجه به اطلاعاتی كه از یثرب و مردمش داشت، به خوبی از وضعیت آنجا آگاه بود و میدانست كه در این مقطع به علت اینكه مردم یثرب به شدت طرفدار او هستند و همچنین او را به ریاست این شهر برگزیدهاند(تا آنجایی كه نام شهرشان را كه یثرب بود به افتخار ورود محمد، مدینه النبی(شهر پیامبر) نام گذاشتند)؛ به همین جهت از طرف رؤسا و بزرگان یثرب كه به جهت همراهی با مردم، در ظاهر به ریاست او تن داده بودند، مخالفتی با او نخواهد شد.
اما محمد به خوبی میدانست كه این بزرگان یثرب مترصد فرصتی اند كه مردم شهر از او اندكی ناراضی شوند تا با استفاده از نارضایتی ایجاد شده، به آن دامن زده و او را از شهر بیرون كنند و همچنین میدانست كه در كنار این اشخاص یهودیان بودند كه آنان نیز در این مقطع او را زیاد جدی نمی گرفتند، اما در صورت استحكام جایگاه او در مدینه به مخالفت با او بر میخواستند.
به همین جهت محمد به محض ورود به مدینه با یك برنامه ریزی بسیار دقیق اقداماتش را شروع كرد كه حوادث آینده مشخص نمود كه او تا چه حد زیرك و دوراندیش بوده است و این اقدامات او چه تاثیر عمیقی داشت و آن جامعه نوپا و متفرق و نژادپرست كه قبیله قبیله و طایفه طایفه بودند، چگونه با این اقدامات او متحد و یكپارچه گردیده و تبدیل به یك جامعه متمدن گردیده و اختلافات را كنار گذاشته و قدرتمند گردیدند.
این اقدامات را كه برای شكل دادن به حكومتی كه از طرف مردم شهر به وی واگذار گردیده بود؛ به 6 دسته اساسی میتوان تقسیم بندی كرد كه عبارت بودند از:
الف) بنای مسجد با وضع كاركردهایش:
اولین اقدام محمد تاسیس مكانی به نام مسجد بود كه با مساجدی كه ما امروزه میشناسیم تفاوت دارد و كاركردهایی كه محمد برای آن قرار داد، بسیار مهم و سرنوشت ساز بود و بعدها اهمیت آن مشخص گردید؛ كه عبارت بودند از:
١- مكانی برای ابلاغ احكام حكومتش
٢- مكانی برای اجرای احكام حكومتش
٣- مكانی برای قضاوت در خصوص مسائل و دعاوی ای كه بین مردم مدینه به وجود میآمد
٤- مكانی برای كمك به فقرا و بی خانمانها
٥- مكانی برای آموزش دادن دین اسلام و نیز اجرای مراسم دینی
بدین منظور محمد به محض ورودش به مدینه، زمینی را كه شترش در آنجا زانو زده بود و متعلق به دو یتیم بود را از آنها خریداری نمود و مسجد مدینه را در همانجا بنا كرد و سپس مسلمانان دست به کار ساختن مسجد شدند و خود او نیز مانند یک کارگر عادی کار می کرد و سنگ و خاک به این طرف و آن طرف می برد و مسلمانان دیگر نیز اعم از مهاجر و انصار مشتاقانه و با شادمانی کار می کردند و پس از مدتی بنای این ساختمان به پایان رسید .
ب) تدوین یك قانون نامه
چون در جامعه مدینه تا آن زمان حكومت و قانونی وجود نداشت و هنگامی كه بر كسی ظلمی میشد و حقی از كسی ضایع میشد تنها افراد قبیله او بودند كه به حمایت وی میرفتند و افراد قبیلهها هنگام اختلاف توجهی نداشتند كه حق با هم قبیلهای آنان بوده است و یا نه؛ بلكه در هر صورت از هم قبیلهای خود دفاع میكردند و به همین خاطر بود گاها جنگهای خونینی بین طوایف و خاندانها رخ میداد كه سالها ادامه داشت.
بدین جهت این جامعه هیچوقت به یك ملت واحد تبدیل نشده بودند؛ در این شرایط محمد از موقعیتی كه برای وی پیش آمده بود و اینكه مردم مدینه وی را به عنوان رئیس حكومت انتخاب كرده بودند استفاده كرده و اقدام به تدوین اولین قانون نامه برای مردم این شهر كرد، خلاصه این قانون نامه كه در كتاب وثائق السیاسیه، پرفسور محمد حمد الله آمده است، بدین شرح است:
1- جامعه مدینه یك ملت واحده است كه دیگر پیوند بین افراد یك طایفه ارجحیت بر افراد سایر طوایف محسوب نمی گردد.
2- هر اختلافی باید توسط حكومت حل و فصل گردد و و قبایل هم حق ندارند برخلاف امر حكومت از هم قبیله اشان حمایت كنند.
3- داخل مدینه حرم امن است و طوایف داخل این شهر هیچ جنگی را نباید در داخل این مكان انجام دهند.
علاوه بر این، محمد در این قانون نامه نوشته شده، وظیفه همه قبایل ساكن در مدینه را درقبال شهر مشخص كرده و ضمنا به حقوق همسایگان تاكید نمود و در نهایت پس از تدوین این قانون نامه، محمد سران تمامی قبایل و طوایف مدینه را دعوت نموده و این قانون نامه را به مهر و امضاء و تائید همگی آنها رساند و بدین ترتیب این قانون نامه به قانون اساسی جامعه مدینه تبدیل گردید.
ج) عقد مؤاخات
پس از اتمام ساخت مسجد، به دستور محمد بلال حبشی بر روی بام مسجد رفت و با صدای بلند اذان خواند و مردم مدینه، اعم از مهاجرین وانصار را به مسجد فرا خواند و در اینجا بود كه محمد در اقدامی هوشمندانه از مسلمانان مدینه(انصار) خواست كه هر كدام یك نفر از مسلمانان مكی(مهاجرین) را انتخاب كند و با او پیمان اخوت ببندد كه به خواست محمد مسلمانان مهاجر مكی و انصار در مسجد این كار را انجام دادند كه این پیمان بعدها عقد اخوت نامیده شد.
د) ایجاد سیستم مالیات
در نهایت محمد یك سیستم جمع آوری مالیات برای اداره حكومت و هزینه های حكومت، جهت انجام وظایفش بوجود آورد كه زكات نام داشت و محل جمع آوری و اندازه آن و همچنین چگونگی مصرف آن در امور حكومتی را مشخص گرداند.
ه) عقد پیمان با قبایل اطراف مدینه
محمد در مرحله بعدی با قبایل اطراف مدینه عقد اتحاد بست كه در صورت وقوع جنگ و درگیری، دو طرف موظفند كه دشمن را یاری ندهند و این بدان معنا بود كه مردم مدینه در صورتی كه یك گروه خارجی با طوایف اطراف مدینه وارد جنگ شدند، حق ندارند دشمن رایاری دهند و همچنین این قبایل بر اساس این عقد موظف شدند در صورت بروز جنگ میان یك گروه خارجی با مدینه؛ حق كمك به دشمنان جامعه مدینه را ندارند و همچنین عقد اتحاد با یهودیان اطراف مدینه كه سه طایفه اصلی بنی قینقاع ، بنی قریظه و بنی نظیر بودند كه البته جمعیت زیادی داشته و بسیار هم ثروتمند بودند؛ نیز انجام گردید.
و) اعزام برخی از مسلمانان مكه برای تجارت به سمت دریای سرخ
همانطور كه گفته شد، مكه برخلاف مدینه كه شهری كشاورزی بود؛ تنها یك شهر تجاری بود و كشاورزی خاصی در آنجا وجود نداشت و مسلمانان مهاجر كه از مكیان بودند، پیشه اشان بازرگانی بود و كشاورزی نمی دانستند، بدین جهت محمد برای مشغول به كار كردن آنها، برخی از آنها را برای پیدا كردن كار تجاری به سمت دریای سرخ فرستاد تا به مرور زمان تجارت خود را توسعه دهند و سایر مسلمانان مهاجر را هم به تجارت مشغول كنند و این اقدام محمد سبب تبدیل شدن مدینه به یك شهر تجاری علاوه بر شهر كشاورزی شد و باعث رونق مدینه گردید.
٣- وضعیت شهر مدینه یكسال پس از ورود محمد به این شهر
اقدامات زیركانه محمد كه برای شكل دادن و استحكام دادن به حكومت نوپایش بود بسیار موثر واقع افتاد و به صورت شگفت انگیزی جامعه ابتدایی و بی نظم مدینه؛ انظباط عجیبی به خود گرفت و یك سیستم اداری بسیار منظم به وجود آمد و این جامعه بی نظم، صاحب یك حكومت مركزی قدرتمند با یك قانون مكتوب گردید.
در ادامه این اقدامات بود كه یك سیستم نامه نگاری و مكتوبات به وجود آمد و سیستمی جدید برای مالكیت ایجاد گردید و در نهایت اولین سیستم قضایی در جامعه عربستان توسط این اقدامات محمد ایجاد گردیده كه سبب از بین رفتن اختلافات قبیلهای و وحدت جامعه مدینه و از بین رفتن هرج و مرج در شهر شد و جامعه مدینه به یك ملت واحده مبدل گردیده.
از نظر اقتصادی نیز، مدینه به مرور داشت به یك شهر منحصر به فرد با كشاورزی پیشرفته و موقعیت بازرگانی منحصر به فرد تبدیل میگردید و این امر سبب محبوبیت محمد در میان مردم مدینه شده و پایه های حكومت محمد پس از مدتی بسیار مستحكم گردید، به نحوی كه به مرور زمان مخالفان و دشمنان محمد در مدینه دریافتند كه بسیار سادهاندیش بودهاند كه میپنداشتند؛ كار او به راحتی سست خواهد شد.
به مرور زمان تعداد كسانی كه به محمد و دین اسلام میگرویدند، بیشتر و بیشتر میشد، در اینجا لازم به ذكر است كه پس از مدتی یهودیان بسیاری با محمد آشنا شده كه به مرور سبب قبول اسلام از طرف دو تن از بزرگان و دانشمندان ایشان به نام "عبد الله بن سلام" و "مخیریق بن النضیر" بود و افراد سرشناس دیگری نیز نظیر "ثعلبة بن سعیه"، "اسید بن سعیه" و "اسد بن عبید" نیز مسلمان شدند كه این امر برای یهودیانی كه محمد را در ابتدا جدی نمی گرفتند و او را شخصی كذاب میدانستند؛ باور كردنی نبود.
بسیاری از بزرگان مكه كه انتظار داشتند به زودی مردم مدینه این تازه وارد را از شهر بیرون میكنند؛ پس از مدتی كوتاه دریافتند كه بسیار سادهاندیش بودهاند و از اتفاقات جامعه مدینه غافلگیر شده و از آینده به شدت میترسیدند و ترس آنها به جهت بزرگ تر شدن قدرت محمد و گرویدن جمعیت فراوان تری به او و در نهایت قصد محمد برای انتقام گرفتن از آنها به جهت رنجهایی كه به او و پیروانش در ١٣ سال گذشته داده بودند، بود.
اما نگرانی عمیق تر در جامعه مكه، مربوط به طبقه بازرگانان مكه بود كه با آگاهی از اقدامات محمد در مدینه، رعب و وحشتی در فكرشان افتاده بود كه محمد با اقداماتی كه در پیش گرفته است، به زودی موقعیت مدینه را به یك شهر تجاری منحصر به فرد ارتقا دهد و مركزیت تجاری عربستان را از مكه به مدینه جابجا كند، بنابراین بازرگانان بزرگ مكه، موقعیت را بسیار خطرناك میدیدند و از آینده تجاری خود به سختی بیم داشتند.
حیرت آور اینجاست كه تمامی این اقدامات محمد و تمامی این اصلاحات و ساختن یك جامعه نو، تنها در یكسال بود و پس از این یك سال و تا آخرین روز حیات محمد؛ جامعه متوحش عربستان و قبایل خونریز عرب، اجازه لحظهای آرامش به او نداده و هر سال و هر ماه جنگی تازه بر علیه او راهانداخته و محمد باقی سالهای عمرش را در جنگ به سر برد و دیگر مجال نیافت تا اقدامات دیگری انجام دهد...
ﻣﻨﺎﺑﻊ و ﻣﺂﺧﺬ:
1- ابن سعد، محمد، الطبقات الکبری، بیروت، دار صادر، ۱۹۶۸ق.
2- ابن هشام، عبدالملک، السیرةالنبویة، تحقیق ابراهیم ابیاری و عبدالحفیظ شلبی، بیروت، داراحیاء التراث العربی.
3- أبو بکر بن أبی شیبة، المصنف فی الأحادیث والآثار، تحقیق کمال یوسف الحوت، ریاض، مکتبة الرشد، ۱۴۰۹ق.
4- بخاری، محمد بن اسماعیل، صحیح البخاری، بیروت، دار ابن کثیر، ۱۴۱۴ق.
5- جعفریان، رسول، آثار اسلامى مکه و مدینه، تهران، نشر مشعر، چاپ هشتم، ۱۳۸۶ش.
6- ذهبی، تاریخ الإسلام و وفیات المشاهیر و الأعلام، بیروت، دار الکتاب العربى، ۱۴۰۹ق.
7- زمخشری، محمود بن عمر، ربیع الأبرار و نصوص الأخبار، تحقیق عبد الامیر مهنا، بیروت، موسسه الاعلمی للمطبوعات.
8- طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، تهران، ناصرخسرو، ۱۳۸۳ش.
9- طبری، محمد بن جریر، تاریخ الأمم و الملوک، بیروت، دارالتراث، ۱۳۸۷ق.
10- عاملی، جعفر مرتضی، الصحیح من السیرة النبی الأعظم، قم، دارالحدیث، ۱۴۲۶ق.
11- قمی، علی بن ابراهیم، تفسیر قمی، قم، دارالکتاب، ۱۳۶۳ش.
12- مفید، محمد بن محمد نعمان، الجمل، تحقیق علی میرشریفی، قم، کنگره شیخ مفید.۱۴۲۳ق.
13- واقدی، محمد بن عمر، المغازی، لندن، چاپ مارسدن جونز، ۱۹۶۶م؛ قاهره، چاپ افست، بیتا.
14- آیتی، محمدابراهیم، تاریخ پیامبر اسلام، تجدید نظر و اضافات از: ابوالقاسم گرجی، تهران: انتشارات دانشگاه تهران، ۱۳۷۸ش.
15- ابن اسحاق، محمد، السیر و المغازی، به کوشش سهیل زکار، دمشق، ۱۳۹۸ق/۱۹۷۸م
16- ابن حبیب، محمد، المحبر، به کوشش ایلزه لیشتن اشنتر، حیدرآباد دکن، ۱۳۶۱ق/۱۹۴۲م.
17- ابن هشام، عبدالملک، السیرة النبویة، به کوشش مصطفی سقا و دیگران، قاهره، ۱۳۵۷ق/۱۹۵۵م.
18- بخاری، محمد، صحیح، قاهره، ۱۳۱۵ق.
19- بلاذری، احمد، انساب الاشراف، به کوشش محمد حمیدالله، قاهره، ۱۹۵۹م.
20- زهری، محمد، المغازی النبویة، به کوشش سهیل زکار، دمشق، ۱۴۰۱ق/۱۹۸۱م.
21- طبرسی، فضل بن حسن، إعلام الوری بأعلام الهدی، آل البیت، قم، ۱۴۱۷ ق، چاپ اوّل.
22- عروة بن زبیر، مغازی رسول الله، به کوشش محمد مصطفی اعظمی، ریاض، ۱۴۰۴ق/۱۹۸۱م.
23- حسان بن ثابت، دیوان حسان بن ثابت الانصاری، به تحقیق ولید عرفات، بیروت، دار صادر، ۱۹۷۴م.
24- ابن اثیر، الکامل فی التاریخ، بیروت، ۱۴۰۵ ق./۱۹۸۵ م.
25- ابن سعد، الطبقات الکبری، بیروت، ۱۴۰۵ ق./۱۹۸۵ م.
26- ابن کثیر، البدایه والنّهایه، ج۴، چاپ احمد ابوملحم ... (و دیگران) ، بیروت،۱۴۰۵ ق./۱۹۸۵ م.
27- ابن هشام، السّیره النّبویّه، چاپ مصطفی سقا، ابراهیم ابیاری و عبدالحفیظ شلبی، بیروت، بیتا.
28- احمدبن عبدالله ابونعیم، کتاب دلائل النبوه، حیدرآباد دکن، ۱۳۹۷ ق./۱۹۷۷ م.
29- عبدالله بن عبدالعزیز بکری، معجم ما استعجم من اسماء البلاد و المواضع، چاپ مصطفی سقا، بیروت، ۱۴۰۳ ق/ ۱۹۸۳ م.
30- محمدبن احمد ذهبی، سیراعلام النّبلاء، چاپ شعیب أرنؤوط و حسین اسد، بیروت، ۱۴۰۲ق/۱۹۸۲م.
31- محمدبن جریر طبری، تاریخ الطبری: تاریخ الامم والملوک، چاپ محمد ابوالفضل ابراهیم، بیروت، ۱۳۸۲ـ۱۳۸۷ ق/۱۹۶۲ـ۱۹۶۷م.
32- محمدبن عمر واقدی، کتاب المغازی للواقدی، چاپ مارسدن جونز، لندن، ۱۹۶۶م.
33- هیکل، محمد خیر، الجهاد و القتال فی اللسیاسه الشرعیه، دار البیارق، ۱۹۹۶م.
34- یاقوت حموی، معجم البلدان ، چاپ فردیناند ووستنفلد، لایپزیگ، ۱۸۶۶ـ۱۸۷۳، چاپ افست تهران،۱۹۶۵م.
35- ابن سعد، الطبقات الکبری، تحقیق احسان عباس، بیروت، دار صادر، چاپ اول، ۱۹۶۸م.
36- ابن هشام، السیرة النبویة، چاپ مصطفی سقّا، ابراهیم ابیاری، و عبدالحفیظ شلبی، مصر، ۱۹۳۶.
37- ابوالفرج اصفهانی، علی بن حسین، الأغانی، بیروت، دار احیاء التراث العربی، چاپ اول، ۱۴۱۵ق.
38- بکری، عبدالله بن عبدالعزیز، معجم ما استعجم من اسماء البلاد و المواضع، چاپ مصطفی سقّا، بیروت، ۱۴۰۳/۱۹۸۳.
39- حسنی، هاشم معروف، سیرة المصطفی، بیروت، ۱۴۰۶/۱۹۸۶.
40- ذهبی، محمدبن احمد، تاریخ الاسلام و وفیات المشاهیر و الاعلام، المغازی، چاپ عمر عبدالسلام تدمری، بیروت، ۱۴۱۰/۱۹۹۰.
زن41- طبری، محمدبن جریر، تاریخ الطبری: تاریخ الامم و الملوک، چاپ محمدابوالفضل ابراهیم، بیروت، ۱۳۸۲ـ۱۳۸۷/ ۱۹۶۲ـ۱۹۶۷.

نظرات