باز هم هفتم تیرماه دیگری از راه رسیده است و دوباره خاطرات اندوهبار سال شصت و شش سردشت احیا می شوند و پرسش های فراوانی بر آدمی سنگینی می کنند که چرا جنایت؟ چرا بمب و ناپالم؟ چرا بمب های شیمیایی؟ و اساساً چرا خشونت؟ و... بدترین نوع خشونت، ترور است و بدترین ترور، ترور دسته جمعی مردمان بی گناه، بدترین نوع جنایت، جنایت است علیه بشریت و نسل کشی که آن هم غالباً توسط دولتها اتفاق می افتد. برای در هم شکستن زنجیره ی چنین خشونتی در این دهکده ی جهانی باید از پایه تغییر را آغاز کرد. پیش شرط مبارزه با خشونت جز با قوی تر شدن شهروندان و جامعه ی مدنی جهان امکان پذیر نیست و همچنان که قبلاً طی یادداشتی بر ضرورت بسط فعالیت نهادینه ی ان جی او ها و تشکل های مدنی تاکید کرده بودم، اینک می خواهم موضوع فعالیت نهاد های مدنی را به سرمایه گذاری بر روی کودکان شیفت دهم. ما در پی سردشتی هستیم که شهر صلح و آشتی باشد و به همین علت هر سال در سالگرد آن جنایت ددمنشانه، به یاد عزیزانمان مرثیه ها می خوانیم و با برگزاری مراسم مختلف برای بزرگسالان در قالب سخنرانی، همایش های کارشناسی و فاتحه خوانی و حضور در مزار شهیدان و ... یاد شهیدان مان را گرامی می داریم؛ اما سهم کودکان ما در این میان جز یکی دو نقاشی دیواری و اعزام یک کاروان سفیر صلح به تهران نبوده است! در شرایط فعلی، بزرگترین آسیب و تهدید اجتماعی در سرتاسر کشور تشدید و ترویج پرخاشگری و خشونت است که در اشکال گوناگون فرزندکشی، والدکشی، همسرکشی، یارکشی و دگرکشی بیش از پیش خود را نشان می دهد، ضروری است که خشونت جنایتکارانه تاریخی بر علیه سردشت در چند مراسم نمادین خلاصه نشود بلکه باید به صورت ریشه ای به واکاوی خشونت در حال حاضر پرداخت و بر خشونت زدایی متمرکز شد. دردناک است که گفته شود خشونت به سختی در حال ریشه دوانیدن است و دارد رسوخ می یابد. شوربختانه ریشه های این تنه ی تناور همراه با شاخ و برگ های آن هر روز بیش از پیش گسترش می یابد ولی متاسفانه چندان نگرانی جدی از این پدیده ی وحشتناک به چشم نمی خورد. ضرورت دارد برای مقابله با خشونت به ویژه در میان کودکان و نوجوانان یک عزم ملی شکل گیرد که با تجمیع کلیه نیروها و امکانات دولت و ملت، همه ی دستگاه های دولتی و غیردولتی از قبیل آموزش و پرورش، کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان، سازمان تبلیغات اسلامی، سازمان بهزیستی و ... فراخوانده شوند تا با میدان داری فعالان مدنی، نهضت مقابله با پرخاش و خشونت را شکل دهند. البته تاکید باید بر استفاده از تدبیر و خلاقیت و پویایی نهادهای مدنی باشد چرا که اگر یقین حاصل شده است اقتصاد دولتی جواب نمی دهد؛ پس فرهنگ و پرورش دولتی هم جوابگو نخواهد بود ولی متاسفانه خلاء حتی یک تشکل و نهاد مدنی ویژه کودکان در شهر صلح و آشتی آفت و تهدید عمده ای است که تدبیر عاجل بزرگواران فعال مدنی را می طلبد. آینده ی خوب ما به تربیت نونهالانی بستگی دارد که بزرگ ترین سرمایه ی پیشرفت و توسعه بالقوه ی ما هستند، خوب زندگی کردن بدون صبوری، دوری از خشونت و پرخاشگری و بدون تمرین روحیه ی صلح و آشتی امکان ندارد. سردشت برای تبدیل شدن به عنوان شهر صلح و آشتی نیاز مبرم به سرمایه گذاری بر روی کودکان و نوجوانانش دارد. راه های این سرمایه گذاری متنوع هستند : در بخش های مختلف هنری، انیمیشن، فیلم، تئاتر، موسیقی، ورزش، سرود و آواز و طبیعت و بوم گردی و ... کودکان و نوجوانان بهترین یاوران ما در ساختن آینده ای بهتر هستند که مدارس در آماده کردن آن ها برای رهایی از خشونت و پرخاشگری ناکام مانده اند، باید کودکان را از این تهدید ویرانگر ایمنی و مصونیت بخشید. دایر کردن خانه ی کودک و نوجوان در هر مدرسه و همچنین مجموعه های دیگر با همیاری فرمانداری، آموزش و پرورش، شهرداری، دهیاری و خیرین می تواند مکانی برای آموزش های لازم به کودکان در برابر تهدیدات فزاینده ی پرخاش جویی و خشونت گرایی با یادگیری مهارت های زندگی، مسائل زیست محیطی ضمن دنیای پر نشاط و سرگرمی و بازی های کودکانه و نوجوانانه باشد که البته روح عزیزان نهفته در خاک را هم به وجد و سرور می آورد و الگویی خوب برای همه در سراسر کشور هم خواهد بود.

نظرات