تحلیل پدیده‌ی خشونت، امروزه، محور بسیاری از میزگردها و سمینارهای پژوهشی و کارشناسی روشنفکران و پژوهشگران راه به خود اختصاص داده است، چرا که این پدیده چنان آسیب‌زا و پرخطر است که توانسته موجب اختلال در تعادل و نظم اجتماعی و بافت فرهنگی شود. بعضی از گروهک‌ها امروز در جهان، با نام مسیحیت، یهودیت، اسلامیت، و... این پدیده‌ را در اولویت کاری خوش قرار داده‌اند و مغز پیام ادیان را که همان امنیت و آسایش است زیر سؤال بُرده‌اند و می‌خواهند لباس قداست‌آمیز ادیان را بر قامت خباثت‌آمیز خشونت کنند و به نیابت از خداوند مهربان، مجوز رسمی آسمانی را برای این پدیده‌ی غیر رسمی زمینی صادر کنند و آشوبگری و خشونت‌ورزی و کشتار دیگران را جهاد فی سبیل الله نام‌گذاری کنند. در واقع وقتی که خشونت با نام دین پا به عرصه بنهد، دیگر مبارزه فیزیکی و تکنولوژیکی با آن بسیار سخت خواهد بود و حتی با مخالفت‌های سرسخت اجتماعی نیز برخورد خواهد کرد، زیرا در این‌گونه موارد، دین به انگیزش حرکت خشونت‌آمیز تبدیل شده و تنها راه حل و فروکش‌کردن انگیزش‌های خشونت‌آمیز، مبارزه‌ی لوژیکی و عقلانی و فرهنگی و نصوصی است، و باید این مبارزه صورت گیرد و با تلاش گسترده و رسانه‌ای و فرهنگی و تبلیغاتی خویش مانع به رسمیت شناختن خشونت و مانع تداوم این پدیده‌ی منحوس در جامعه شوند و نگذارند در رگ و ریشه فرهنگ جامعه و در ساختار ذهنی جوانان رسوخ بناید و بر روح و روان ملیت‌های استیلا پیدا کند. خشونت و خشونت‌گرایی، مرگ‌بارترین پدیده‌ای است كه در هر جامعه‌ می‌تواند سربرآورد و جامعه را از ابعاد گوناگون، مورد آماج وحشیانه خود قرار دهد، آن را گرفتار كند و هرگز اجازه ندهد به مرحله تكامل سیاسی پانهد. نویسنده این كتاب، موضوع خشونت را از دید كارشناسی، منظر دین و واقعیت‌های عقلانی و اجتماعی، مورد واكاوی قرار داده و از زاویه‌های گوناگون به پیامدهای منفی آن پرداخته، راه‌كارهایی، برای برخورد با خشونت، ارائه می‌دهد.