تاکنون جهان غرب بارها دین اسلام و پیام‌آور آن را به خشونت متهم کرده‌اند. این اتهامات گاهی چنان گسترده‌اند که پاپ بندیکت شانزدهم، رهبر کاتولیک‌های جهان نیز طی سخنانی اسلام را خشونت‌طلب خواند. این کتاب در پی رد این ادعاها است و ثابت می‌کند در هیچ یک از جنگ‌های سال‌های نخستین اسلام که دستاویز منتقدان نیز هست، پیامبر اسلام آغازگر جنگ نبودند. رخدادهای تاریخی متعدد و مستند و متقنی به عنوان مصادیق این ادعا در کتاب برشمرده شده‌اند که می‌توان به ماجرای بنی‌قریظه و برخورد پیامبر اسلام(ص) با منافقان و مشرکان اشاره کرد. سنت و سیره پیامبر(ص) پس از قرآن، مهم‌ترین مرجع در شناخت معارف اسلامی و الگوی زندگی برای میلیون‌ها تن از پیروان این دین است. از این‌رو شناخت و احاطه بر زوایای مختلف سیره آن بزرگوار، همواره یکی از دغدغه‌های متفکران و عالمان مسلمان و نیز اسلام‌پژوهان و خاورشناسان بوده و در میان مطالعات اسلامی جایگاه خاصی به خود اختصاص داده است. بی‌شک چنان‌که آدمیان فرزند زمانه خویش‌اند، تحقیقات آنان نیز غالباً متأثر از مقتضیات زمان و مکان است و نیازهای تحقیقی در جهت‌دهی به افکار و اهداف محققان نقشی انکارناشدنی دارند. اگر تاکنون بیشتر مطالعات و بررسی‌های سیره‌شناختی، درباره اخلاق و آداب زندگی فردی و اجتماعی پیامبر(ص) و یا استنباط احکام فقهی از سیره آن حضرت بوده است، در زمانه ما که مباحثی همچون «آزادی بیان»، «آزادی مذهب»، «حقوق مخالفان» و «جایگاه اقلیت‌ها» به دلمشغولی بسیاری از مردم، به‌خصوص روشنفکران تبدیل شده است، به‌نظر می‌رسد پرداختن به سیره سیاسی و حکومتی پیامبر(ص) و بررسی جایگاه مخالفان در اندیشه سیاسی و حکومتی ایشان، ضرورتی تامّ دارد. کتاب «رحمت نبوی، خشونت جاهلی» نوشته دکتر صابر اداک است. کتابی که بنا دارد «رویکردی نو به رفتار پیامبر با مخالفان» داشته باشد در مقدمه کتاب به این موضوع توجه داده شده که اولاروحیه قهرمان‌پروری و جنگ‌آوری اعراب باعث علاقه شدید آنان به روایات مغازی می‌شد و ثانیا نیاز حاکمان وقت به توجیه توسعه‌طلبی‌ها و اقتدارگرایی‌های خود باعث بزرگنمایی این گونه روایات شده است. در این فضا ذهن و ضمیر سیره‌نویسان نوعاً متوجه روایات مربوط به جنگ‌های پیامبر(ص) و برخوردهای ایشان با مخالفانش بوده و آنچه از نظر آنان مغفول ماند یا کمتر به آن توجه شد، همانا رسالت اصلی پیامبر(ص) یعنی تربیت انسان‌ها و گسترش مکارم اخلاق بود. پیامبر(ص) در منابع سیره موجود، بیشتر یک غازی و مجاهد شمشیر به دست است تا یک نبی و هدایتگر کتاب به دست! بر اساس این منابع گویی پیامبر خدا(ص) در ایام 10 ساله مدینه کاری جز تجهیز سپاه و اعزام غزوه و سریه به این سو و آن سو نداشته در حالی که مدت زمان همه جنگ‌های پیامبر(ص) روی هم به سختی به یک سال می‌رسد. مولف از این مقدمات این گونه نتیجه می‌گیرد که نهایتا تلفیق این دو عامل یعنی اخبار و روایات جعلی و مبالغه‌آمیز برآمده از فرهنگ سلحشوری و جنگ‌آوری اعراب و حمایت یا حداقل رضایت حاکمان از این اخبار، کتاب‌ها‌‌یی را از سده دوم به بعد پدید آورد که عنوان «سیره النبی» داشتند ولی در واقع «غزوات النبی» بودند. در این کتاب‌ها صلح حدیبیه «غزوه حدیبیه» نام گرفت. سفر زیارتی و صلح آمیز عمره القضاء «غزوه القضیه» خوانده شد و اعزام حتی یک تن از سوی پیامبر(ص) برای انجام ماموریتی عنوان «سریه» یافت تا فهرست غزوات و سرایای رسول آخرین که خدایش رحمة للعالمین خوانده بود، بلند و بلندتر شود! هدف از تالیف چنین کتابی با چنین عنوانی پاسخ به خاورشناسان و مستشرقین غربی در دفاع از سیره پیامبر(ص) در برخورد با مخالفان- به ویژه در دوره هجرت ایشان به مدینه- است. مشخص است که نویسنده محترم به نگاشته‌های مستشرقین اشراف داشته و در کتاب هم به صحبت‌های آنان اشاراتی دارد.