انسان در جهان، رویاروی داده‌ها و اطّلاعات  قرار می‌گیرد. زیستن انسانی، از یك منظر به معنای «پردازش» داده‌ها و اطّلاعات  است. امروزه به علّت «انفجار بزرگ» داده‌ها و اطّلاعات در فضای مجازی بی‌وقفه در حال گسترش، پردازش دقیق اینها هر چه دشوارتر و پیچیده‌تر می‌شود: داده‌ها و اطّلاعاتی كه اگر آگاهانه پردازش نشوند جز به اضطراب، سراسیمگی، ابهام، پریشان‌اندیشی، ندانم‌گرایی، بی‌عملی و... نمی‌انجامند. داده‌ها و اطّلاعات پردازش نشده بر هم انباشته می‌شوند. انباشتگی داده‌ها و اطّلاعات دانایی نیست. اوّلین گام رسیدن به دانایی پردازش منطقی داده‌ها و اطّلاعات است.»

با این نظر اوّلیّه، حسن قاضی مرادی در كتاب «درآمدی بر تفكّر انتقادی» شیوه‌ی تفكّر انتقادی را همچون شیوه‌ای برای رسیدن از پردازش داده‌ها و اطلاعات تا داوری هدفمند و خودتنظیم‌گر معرّفی می‌كند. او معتقد است یكی از نابسامانیهای فكری در جامعه ما توجّه عمده به محتوای تفكّر و غفلت از شیوه‌ی تفكّر است. در حالی كه او معتقد است اگر محتوای تفكّر ما قرار است با دانایی شناخته شود، رسیدن به دانایی جز از طریق تسلّط بر شیوه‌ی تفكّر انتقادی ممكن نیست. او معتقد است به جای این شیوه‌ی تفكّر، شیوه‌ی تفكّر غیرانتقادی است كه در جامعه‌ی ما پررنگ است.

پس دركتاب «درآمدی بر تفكّر انتقادی» به مقایسه‌ی این دو شیوه‌ی تفكّر می‌پردازد. جدا از فصل اوّل كه نویسنده به تعریف و اهمّیّت تفكّر انتقادی اختصاص داده، در شش فصل بعد، این دو شیوه‌ی تفكّر در سه حوزه با هم مقایسه می‌شوند: اوّل اصول تفكّر انتقادی در برابر اصول تفكّر غیرانتقادی، دوّم ویژگی‌های اندیشمند انتقادی در برابر ویژگی‌های اندیشمند غیرانتقادی و سوّم مهارت‌های تفكّر انتقادی در برابر مغالطه‌های تفكّر غیرانتقادی.

برای مثال نویسنده برای اندیشمند انتقادی هشت ویژگی در نظر می‌گیرد: كنجكاوی، ذهن باز، حقیقت‌جویی، انصاف، تحلیل‌گری، انتظام فكری، اعتماد به خود و بلوغ فكری: در برابر این هشت ویژگی، ویژگی‌های اندیشمند غیرانتقادی را چنین برمی‌شمارد: بی‌تفاوتی، ذهن بسته، حقیقت‌گریزی، بی‌انصافی، گتره‌ای‌اندیشی، پریشان‌اندیشی، بی‌اعتمادی به خود، نابالغی در اندیشه‌ورزی. پیشگفتار كتاب «درآمدی بر تفكّر انتقادی»، عنوان «حماقت و دانایی» دارد. او با شرحی بر حماقت و دانایی می‌كوشد این نظر خود را تبیین كند كه اگر قلب تفكّر انتقادی، پرسشگری است، محور تفكّر غیرانتقادی، ناپرسشگری است: اوّلی به دانایی می‌انجامد و دوّمی به حماقت.