رابعه آموزشگاهی است... آری آموزشگاه شگفتانگیز... آموزشگاه منحصر به فرد ....
رابعه آموزشگاهی است بینظیر در برنامههای آموزشیاش، بینظیر در پیشاهنگهایش، بینظیر در زمانش، بینظیر نسبت به شهیدانش و بینظیر در همه داشتههایش.
آموزشگاهی است که کوچک و بزرگ، دانشآموز و بیدانش، مرد و زن، مسلمان و مسیحی ... در برابر او زانو زدهاند.
من یکی از دانشآموختهها و فارغان رابعه هستم، برخی آن چه از رابعه آموختم را یاد آوری میکنم:
- رابعه به من آموخت: پاکترین مردم از لحاظ پاکی قلب و بخشندهترین مردم برای سرزمین، اسلامگرایان هستند، آنانی که موقع امتیازها اندکاند و موقع مشکلات زیاد.
- رابعه به من آموخت: معدن اصیل، وقت سختیها آشکار میگردد، این معدن اصیل منحصر به اسلامگرایان نیست؛ بلکه دیگران نیز در آن سهیماند و شاید بسا یک انسان به ظاهر غیر ملتزم از یک انسان ظاهرگرا، موقف بهتر و نیرومندتری داشته باشد.
- رابعه به من آموخت: مردم همانگونه که بر دین فرمانروایانشان هستند؛ همچنان بر دین صاحبان رسانهها میباشند، تبهکاری رسانهها زود است که همه مردم را به تباهی بکشاند و فجوری رسانهها زود است همه مردم را به فسق و فجور مبتلا سازد؛ چهره عکاشه، لمیس، خیری و وائل از نظرمان دور نیست.
- رابعه به من آموخت: زشتترین جنگلها، جنگل بشری است، جنگلی که در آن قوی ضعیف را میخورد، ارتش فرزندان ملت را بدون شفقت و رحمی میسوزاند؛ آنگاه که ستمگار، کشتار را بدون منفعت و مصلحتی حلال میداند و از کشتن بی گناهان لذت میبرد.
- رابعه به من آموخت: شجاعت به گروه خاصی محدود نیست؛ بلکه شجاعت معدن گرانبهای است که میتوان آن را در وجود، زنان بزرگسال، مردان کهنسال و اطفال کوچک دید.
- رابعه به من آموخت: احتیاط تقدیر الهی را تغییر نمیدهد، کسی که عمرش به پایان نرسد، زنده میماند، اگر چه چنگالهای مرگ به جانش اصابت نماید، بسا کسانی بعد از برگشت از رابعه وفات کردهاند: أَيْنَمَا تَكُونُوا يُدْرِكْكُمُ الْمَوْتُ وَلَوْ كُنْتُمْ فِي بُرُوجٍ مُشَيَّدَةٍ (النساء: ٨٧) هركجا باشيد ، مرگ شما را در مي يابد ، اگرچه در برجهاي محكم و استوار جايگزين باشيد. بسا کسانی را که در میدان رابعه و النهضه مرگ از هر طرف احاطه کرده بود؛ اما تقدیر الهی بر ادامه زندگی شان رفته بود و زنده ماندند، هیچ کسی نمیمیرد تا اینکه عمر و رزقش تکمیل گردد.
- رابعه به من آموخت: کسی که به امانت خیانت روا دارد، برایش امانتی سپرده نمیشود و کسی که دروغ بگوید و حقایق را بر ملت وارونه جلوه دهد، هرگز آیندهاش اصلاح نخواهد شد. إِنَّ اللَّهَ لَا يُصْلِحُ عَمَلَ الْمُفْسِدِينَ (يونس: ٨١). خداوند كار تبهكاران را ( بقاء و دوام نمي بخشد و) شايسته و سودمند نميگرداند.
- رابعه به من آموخت: سکوت موقع ریختن خونها جرم است، پنهان شدن در موقفهای شجاعانه خیانت است، دوری از میدان نبرد موقع نیازمندی مثل فرار از جنگ است، سیاست بی طرفانه در صورت واضح بودن قاتل و شناخت مقتول مظلوم، مشارکت در ظلم و قتل محسوب میگردد.
- رابعه به من آموخت: قاتل قاتل است، معاملهگر قاتل است، تشویقکننده قاتل است، تأیید کننده قاتل است، عملی کننده قتل قاتل است و راضی و خشنود به قتل قاتل میباشد.
- رابعه به من آموخت: فریادهای محض حماسی جوانان، تا وقتی همراهشان هست که جای برای فریاد بیابند و امنیت شان تأمین باشد؛ اما اگر قضیه بر عکس شد، از همه چیز میبُرند و گویا هیچ گاه حماسی و حاضر به صحنه نبودهاند.
- رابعه به من آموخت: باید به فقه اولویتها اهتمام نموده و از جمله این که ایستادگی در میدانها به منظور مقابله با ستمگران از روزه و نماز نافله برتر است.
- رابعه به من آموخت: غرب، غرب است و شرق، شرق؛ غرب خواهان شرق ذلیل و دنبالهرو بوده و شرق را به حیث لیبرال و سکولار و دشمن اسلام میخواهد.
- رابعه به من آموخت: دموکراسی که نتیجه آن پیروزی غیر اسلامگرایان باشد، مورد تأیید غرب قرار میگیرد؛ اما اگر اسلامگرایان با استفاده از دموکراسی به پیروزی برسند، غرب نتیجه آن را تأیید نمیکند و نزدش قابل قبول نیست.
- رابعه به من آموخت: برخی شیخها و عالمنمایان، وقتی صدای خویش را بلند میکنند که در امان بوده و سلامتیشان تضمین گردد؛ اما آنگاه که جدیت لازم است و تکالیف زیاد میگردد، آنان پنهان شده و به فکر خویشتن میشوند و به این باور میرسند که بشنو و اطاعت کن، اگر چه ترا لت و کوب کنند و مال ترا بربایند.
- رابعه به من آموخت: به فساد کشاندن مردم تنها توسط رسانههای گمراه کننده و هنرهای منحط صورت نمیگیرد؛ بلکه توسط عباء و قبای عالم نمایان و ریشهای دراز نیز صورت میگیرد که ملت را به غاصبان تسلیم میدهند.
- رابعه به من آموخت: این که دولتی بدون دین و دینی بدون دولت ایجاد نمیگردد، یا این که قرآن کریم به حیث شعار بلند میشود و یا این که صلیب حاضر میگردد و کلیسا در کمین میباشد.
- رابعه به من آموخت: هیچ دعوتی بدون قوت پیروز نمیگردد، قوت و نیرومندی تنها قوت سلاح نیست؛ بلکه قوت علمی، قوت ملی، قوت رسانهای و قوت آمادگی و از همه مهمترین قوت عقیده، قوت برادری و قوت بازو میباشد.
- رابعه به من آموخت: عقیده تنها متنهای نیست که حفظ گردد و قربانی در راه دین تنها سخنان نیست که گفته شود؛ برخی کسانی هستند که از ولاء و براء (دوستی و دشمنی) زیاد سخن میگویند؛ اما اگر ابنتیمیه، ابنحنبل و طحاوی رحمهم الله زنده میبودند به روی آنها تف میانداختند.
- رابعه به من آموخت: پیروزی تنها رسیدن به مسند حکومت نیست؛ بلکه پیروزی واقعی ثبات بر اصول و قربانی به خاطر اساسات و باورهاست و ماجرای (اصحاب اخدود)، تنها داستانی نیست که گذشته باشد؛ بلکه این داستان همیشه تکرار میگردد و در هر برهه از زمان کسانی خواهند بود که در راه عقیده شان قربانی دهند و فداکاری نمایند.
- رابعه به من آموخت: فریاد و سروصدا، پیروزی به ارمغان نمیآورد، قلعهی را فتح نمیکند و دشمن را شکست نمیدهد؛ اما آن چه نصرت و پیروزی را به ارمغان میآورد، توکل حقیقی است که با استفاده از اسباب همراه باشد.

نظرات