ایمان به كتابهای آسمانی (2)
دین
ایمان به كتابهای آسمانی (2)
مشتركات كتابهای آسمانی: [1]
كتابهای آسمانی نقاط مشترك فراوانی دارند، از جمله:
1. منبع واحد: كلیهی كتابهای آسمانی از طرف خدای واحد بر پیامبران نازل شدهاند.
الم * اللَّهُ لا إِلَهَ إِلاَّ هُوَ الْحَی الْقَیومُ *نَزَّلَ عَلَیكَ الْكِتَابَ بِالْحَقِّ مُصَدِّقاً لِمَا بَینَ یدَیهِ وَأَنْزَلَ التَّوْرَاةَ وَالإِنْجِیلَ * مِنْ قَبْلُ هُدًى لِلنَّاسِ وَأَنْزَلَ الْفُرْقَانَ إِنَّ الَّذِینَ كَفَرُوا بِآیاتِ اللَّهِ لَهُمْ عَذَابٌ شَدِیدٌ وَاللَّهُ عَزِیزٌ ذُو انْتِقَامٍ[2] یعنی: الف. لام. میم. جز الله، خدایی نیست و او زنده (به خود) و متصرف (در كار و بار جهان) است. كتاب را بر تو نازل كرده است كه مشتمل بر حق است. و تصدیقكنندهی كتابهایی است كه قبل از آن بودهاند. و خداوند پیش از آن تورات و انجیل را نازل كرده است. پیش از (قرآن، تورات و انجیل را نازل كرده است) جهت رهنمود مردمان. و (چون منحرف گشتند، قرآن، یعنی) جدا سازندهی (حق از باطل را) فرو فرستاده است. بیگمان كسانی كه نسبت به آیات خدا كفر ورزند، عذاب سختی دارند و خداوند توانا و انتقام گیرنده است.
2. هدف واحد: تمامی كتابهای آسمانی به سوی یك هدف واحد، كه عبادت خدای یگانه و دوری از شریك قایل شدن برای او میباشد، دعوت میكنند و به تعبیری دیگر، انسانهارا به تسلیم شدن در برابر خدا فرا میخوانند. خداوند (ج) در قرآن كریم میفرماید:
وَلَقَدْ بَعَثْنَا فِی كُلِّ أُمَّةٍ رَسُولاً أَنْ اُعْبُدُوا اللَّهَ وَاجْتَنِبُوا الطَّاغُوتَ ...[3] یعنی: ما به میان هر ملتی پیامبری را فرستادهایم (و محتوای دعوت همهی پیامبران این بوده است) كه خدا را بپرستید و از طاغوت (شیطان، بتان، ستمگران و ...) دوری كنید ... .
خداوند ابراهیم (ع) را به تسلیم شدن در برابر خود امر میكند:
إِذْ قَالَ لَهُ رَبُّهُ أَسْلِمْ قَالَ أَسْلَمْتُ لِرَبِّ الْعَالَمِینَ[4]یعنی: آنگاه كه پروردگارش به او گفت: اخلاص داشته باش. گفت: خالصانه تسلیم پروردگار جهانیان گشتم.
موسی (ع) نیز به قومش میگوید:
وَقَالَ مُوسَى یا قَوْمِ إِنْ كُنْتُمْ آمَنْتُمْ بِاللَّهِ فَعَلَیهِ تَوَكَّلُوا إِنْ كُنْتُمْ مُسْلِمِینَ[5]یعنی: موسی (برای دلداری و تشجیع مؤمنان) گفت: ای قوم من! اگر واقعاً به خدا ایمان دارید بر او توكل كنید (و باید بر او توكل كنید) اگر خود را به او تسلیم كردهاید.
و حواریون به عیسی (ع) گفتند:
... قَالَ الْحَوَارِیونَ نَحْنُ أَنْصَارُ اللَّهِ آمَنَّا بِاللَّهِ وَاشْهَدْ بِأَنَّا مُسْلِمُونَ[6]یعنی: ... حواریون گفتند ما یاوران خداییم (زیرا ما) به او ایمان آوردهایم و گواه باش كه ما مخلص و منقاد (اوامر) او هستیم.
بنابراینهدف فرستادن كتابهای آسمانی، دعوت به دین اسلام و بندگی خدای بیشریك میباشد. به همین خاطر است كه خداوند میفرماید:
إِنَّ الدِّینَ عِنْدَ اللَّهِ الإِسْلامُ...[7]یعنی: بیگمان دین (حق و پسندیده) در پیشگاه خدا، اسلام (یعنی خالصانه تسلیم فرمان الله شدن) است... .
3. پایههایایمان: كتابهای آسمانی مسایل ایمان به غیب، پیامبران، زنده شدن پس از مرگ و امثال آن را بحث نمودهاند.
4. قواعد كلی: كتابهای آسمانی به مجموعهای از قوانین كلی- كه بشر لازم است آنها را بفهمد- اشاره نمودهاند. از جملهی این قوانین كلی و ثابت، نظام پاداش و جزاست. به این معنی كه انسان تنها در مقابل عمل خوب و بدی كه خودش انجام میدهد، پاداش یا جزا داده میشود، نه در مقابل عمل دیگران.
أَمْ لَمْ ینَبَّأْ بِمَا فِی صُحُفِ مُوسَى * وَإِبْرَاهِیمَ الَّذِی وَفَّى * أَلاَّ تَزِرُ وَازِرَةٌ وِزْرَ أُخْرَى * وَأَنْ لَیسَ لِلإِنسَانِ إِلاَّ مَا سَعَى * وَأَنَّ سَعْیهُ سَوْفَ یرَى * ثُمَّ یجْزَاهُ الْجَزَاءَ الأَوْفَى[8]یعنی: یا بدانچه در تورات موسی بوده است، مطلع و خبرش نكردهاند؟ یا از آنچه در صحف ابراهیم بوده است؛ ابراهیمی كه (قهرمان توحید بوده و وظیفهی خود را) به بهترین وجه ادا كرده است، (در صحف ایشان آمده است) كه هیچكس بار گناه دیگری را بر دوش نمیكشد. و این كه برای انسان پاداش و بهرهای نیست جز آنچه خود كرده و برای آن تلاش نموده است. و اینكه قطعاًسعی و كوشش او دیده خواهد شد. سپس (در برابر كارش) سزا و جزای كافی داده میشود.
همچنین از دیگر قوانین كلی، سخن گفتن از تزكیهی نفس و بیان این نكته است كه رستگاری انسان متحقق نمیشود، مگر با تزكیهی نفس و اطاعت از اوامر خدا و بندگی او و ترجیح آخرت بر دنیا.
قَدْ أَفْلَحَ مَنْ تَزَكَّى * وَذَكَرَ اسْمَ رَبِّهِ فَصَلَّى * بَلْ تُؤْثِرُونَ الْحَیاةَ الدُّنْیا * وَالآخِرَةُ خَیرٌ وَأَبْقَى * إِنَّ هَذَا لَفِی الصُّحُفِ الأُولَى *صُحُفِ إِبْرَاهِیمَ وَمُوسَى[9]یعنی: قطعاً رستگار میگردد كسی كه خویشتن را (از كثافت كفر و معاصی) پاكیزه دارد. و نام پروردگار خود را ببرَد و نماز بگزارد و فروتنی كند. بلكه (بنا به سرشت انسانی) زندگی دنیا را ترجیح میدهند و برمیگزینند. در حالیكه آخرت بهتر و پایندهتر است. این در كتابهای پیشین بوده است. (از جمله در) كتابهای ابراهیم و موسی.
باز از جملهی چنین قوانینی، بحثِ به ارث بردن زمین توسط بندگان صالح خداست،آنجا كه خداوند میفرماید:
وَلَقَدْ كَتَبْنَا فِی الزَّبُورِ مِنْ بَعْدِ الذِّكْرِ أَنَّ الأَرْضَ یرِثُهَا عِبَادِی الصَّالِحُونَ[10]یعنی: ما علاوه بر قرآن، در تمام كتب نوشتهایم كه بیگمان زمین را بندگان شایستهی ما به ارث خواهند برد.
همچنین اشاره به این كه عاقبت و پایان كار از آنِ تقوا پیشگان است؛ آنچنانكه خداوند میفرماید:
قَالَ مُوسَى لِقَوْمِهِ اسْتَعِینُوا بِاللَّهِ وَاصْبِرُوا إِنَّ الأَرْضَ لِلَّهِ یورِثُهَا مَنْ یشَاءُ مِنْ عِبَادِهِ وَالْعَاقِبَةُ لِلْمُتَّقِینَ[11]یعنی: موسی به قوم خود گفت: ا زخدا یاری جویید و شكیبایی كنید و بیگمان خدا زمین را به كسانی از بندگان خود واگذار میكند كه خود بخواهد و سرانجام (نیك و پسندیده در گیر و دار جهان) از آن پرهیزگاران است.
5. مساوات و برابری: تمامی انبیا حامل ترازوی عدل و قسط بودهاند. خداوند میفرماید:
لَقَدْ أَرْسَلْنَا رُسُلَنَا بِالْبَینَاتِ وَأَنْزَلْنَا مَعَهُمْ الْكِتَابَ وَالْمِیزَانَ لِیقُومَ النَّاسُ بِالْقِسْطِ...[12]یعنی: ما پیامبران خود را همراه با دلایل متقن و معجزات روشن (به میان مردم) روانه كردهایم و با آنان كتابهای (آسمانی) و موازین (شناسایی حق و عدالت) نازل نمودهایم تا مردمان (برابر آن در میان خود) دادگرانه رفتار كنند... .
6. مبارزه با فساد و انحراف: تمامی كتابهای آسمانی در تمام جوانب فساد، - از جمله در بعد عقیده، اخلاق، انحراف از فطرت سالم و ... - با آن مبارزه نمودهاند.
7. دعوت به مكارم اخلاق: تمامی كتابهای آسمانی انسانهارا به مكارم اخلاق و صفات پسندیدهای همچون بخشش فرد بدكردار، صبر بر اذیت دیگران، سخن نیكو، نیكویی با والدین، وفا به عهد، صلهی رحم، تكریم مهمان، تواضع و فروتنی، توجه به مساكین و مستمندان و ... دعوت میكنند.
8. بخش بزرگی از شعایر دین: بخش بزرگی از شعایر عبادی مانند نماز و روزه در تمامی ادیان آسمانی مشترك بودهاند. خداوند (ج) در قرآن میفرماید:
وَنَجَّینَاهُ وَلُوطاً إِلَى الأَرْضِ الَّتِی بَارَكْنَا فِیهَا لِلْعَالَمِینَ * وَوَهَبْنَا لَهُ إِسْحَقَ وَیعْقُوبَ نَافِلَةً وَكُلاًّ جَعَلْنَا صَالِحِینَ * وَجَعَلْنَاهُمْ أَئِمَّةً یهْدُونَ بِأَمْرِنَا وَأَوْحَینَا إِلَیهِمْ فِعْلَ الْخَیرَاتِ وَإِقَامَةِ الصَّلاةِ وَإِیتَاءَ الزَّكَاةِ وَكَانُوا لَنَا عَابِدِینَ[13]یعنی: و او و لوط را (از مكر و كید كافران) رستگار و به سرزمینی گسیل داشتیم كه (از لحاظ مادی و معنوی) پر خیر و بركتش برای جهانیان كردهایم. ما به ابراهیم، اسحاق و یعقوب را به عنوان ارمغانی عطا كردیم و همهی (افراد مذكور) را مردانی شایسته نمودیم. ما آنان را پیشوایانی نمودیم كه برابر دستور ما (مردمان را) رهبری میكردند. و انجام خوبیها و اقامهی نماز و دادن زكات را بدیشان وحی كردیم. و آنان تنها مرا میپرستیدند.
روزه نیز آنچنانكه بر ما واجب است، بر ملتهای پیشین نیز واجب بوده است:
یا أَیهَا الَّذِینَ آمَنُوا كُتِبَ عَلَیكُمْ الصِّیامُ كَمَا كُتِبَ عَلَى الَّذِینَ مِنْ قَبْلِكُمْ لَعَلَّكُمْ تَتَّقُونَ[14]یعنی: ای كسانی كه ایمان آوردهاید بر شما روزه واجب شده است، همانگونه كه بر كسانی كه پیش از شما بودهاند، واجب بوده، تا شاید پرهزگار شوید.
حج نیز طبق فرمودهی خداوند بر ابراهیم (ع) واجب بوده است:
وَإِذْ بَوَّأْنَا لإِبْرَاهِیمَ مَكَانَ الْبَیتِ أَنْ لا تُشْرِكْ بِی شَیئاً وَطَهِّرْ بَیتِی لِلطَّائِفِینَ وَالْقَائِمِینَ وَالرُّكَّعِ السُّجُودِ[15]یعنی: (ای پیغمبر! به خاطر بیاور) زمانی را كه محل خانهی كعبه را برای ابراهیم آماده ساختیم و (پایههای قدیمی) آن را بدو نمودیم (و دستور دادیم به بازسازی آن بپردازد و) چیزی را شریك من منمای و خآنهام را برای طوافكنندگان و قیامكنندگان و ركوع برندگان و سجدهبرندگان تمییز و پاكیزه گردان.
و برای هر ملتی مناسك و شعایر عبادی خاصی را قرار داد:
وَلِكُلِّ أُمَّةٍ جَعَلْنَا مَنْسَكاً لِیذْكُرُوا اسْمَ اللَّهِ عَلَى مَا رَزَقَهُمْ مِنْ بَهِیمَةِ الأَنْعَامِ فَإِلَهُكُمْ إِلَهٌ وَاحِدٌ فَلَهُ أَسْلِمُوا وَبَشِّرْ الْمُخْبِتِینَ[16]یعنی: (قربانی تنها منحصر به شما مسلمانان نبوده و بلكه) ما برای هر ملتی قربانی را مقرر كردهایم. تا به نام خدا چهارپایانی را ذبح كنند كه خدا بدیشان عطا نموده است. خدای شما و ایشان خدای واحدی است (و برنامهی او هم برنامهی واحدی است، حال كه چنین است) پس تسلیم او بوده و (ای پیغمبر) مژده بده مخلصان متواضع (در برابر فرمان خدا) را (به بهشت و پاداش فراوان آفریدگارشان).
اختلافات كتابهای آسمانی:
كتابهای آسمانی در شریعت و برنامهی عملی خود،هر كدام با دیگری متفاوت بودهاند. مثلاً شریعت عیسی (ع) با شریعت موسی (ع) در برخی موارد تفاوت داشته و شریعت محمد (ص) با شریعت هر دوی آنها متفاوت بوده است.
... لِكُلٍّ جَعَلْنَا مِنْكُمْ شِرْعَةً وَمِنْهَاجاً ...[17]یعنی: ... برای هر ملتی از شما راهی (برای رسیدن به حقایق) و برنامهای (جهت بیان احكام) قرار دادهایم.
تفاوت شریعتها درمسایل كلی و اساسی نبوده، بلكه تنها در مسایل جزئی تفاوتهایی مشاهده میشود. از جمله تعداد نمازها، اركان و شروط آنها، مقدار زكات و ... . خداوند هر حكمی را به خاطر هدف یا اهداف خاصی حلال و همان حكم را در شریعت پیامبر دیگر به خاطر هدفی دیگر، حرام اعلام كرده است. بدیهی است كه هدف حلال و حرام بودن احكام را خداوند حكیم خود میداند و ما مؤظف به درك فلسفهی آنها نیستیم. باز از جملهی موارد اختلافی میتوان به مثالهای زیر اشاره كرد:
1) روزه: در شریعتهای پیشین روزهدار پس از غروب خورشید تا طلوع فجر، مجاز به خوردن و آشامیدن و همبستری با همسر و ... بود؛ مشروط بر اینكه بعد از غروبِ خورشید، نخوابیده باشد. بدین معنی كه روزهدار اگر بعد از غروب خورشید بخوابد از زمان خوابیدنش تا غروب خورشید در روز بعد، اعمال فوق برایش حرام بودند. امّا در شریعت اسلام، خداوند خوردن و آشامیدن و ... را پس از غروب خورشید تا طلوع فجر چه بخوابد و چه نخوابد، حلال دانست.
أُحِلَّ لَكُمْ لَیلَةَ الصِّیامِ الرَّفَثُ إِلَى نِسَائِكُمْ هُنَّ لِبَاسٌ لَكُمْ وَأَنْتُمْ لِبَاسٌ لَهُنَّ عَلِمَ اللَّهُ أَنَّكُمْ كُنتُمْ تَخْتَانُونَ أَنفُسَكُمْ فَتَابَ عَلَیكُمْ وَعَفَا عَنْكُمْ فَالآنَ بَاشِرُوهُنَّ وَابْتَغُوا مَا كَتَبَ اللَّهُ لَكُمْ وَكُلُوا وَاشْرَبُوا حَتَّى یتَبَینَ لَكُمْ الْخَیطُ الأَبْیضُ مِنْ الْخَیطِ الأَسْوَدِ مِنْ الْفَجْرِ... [18]یعنی: آمیزش و نزدیكی با همسرانتان در شب روزهداری حلال گردیده است. آنان لباس شمایند و شما لباس آنان. خداوند میدانست كه شما بر خود خیانت میكردید. خداوند توبهی شما را پذیرفت و شما را بخشید. پس هماكنون (كه با نص صریح همخوابگی آزاد است) با آنان آمیزش كنید و چیزی را بخواهید كه خدا برایتان لازم دانسته است. و بخورید و بیاشامید تا آنگاه كه رشتهی بامداد از رشتهی سیاه (شب) برایتان از هم جدا و آشكار گردد....
2) احكام حلال و حرام: از جمله خداوند، ازدواج دختران و پسران آدم (ع) را با همدیگر حلال نمود ولی بعداً ازدواج خواهر و برادر را با هم، حرام كرد. همچنین قبلاً ازدواج با دو خواهر به صورت همزمان، مجاز بود. یعقوب (ع) با دو دختر خالهاش به نامهای «لیا» و «راحیل» كه خواهر هم بودند، ازدواج كرد، سپس حكم جمع بین دو خواهر در تورات حرام اعلام شد.
باز از آن جمله، مواردی كه بر یهود حرام بوده و با آمدن عیسی (ع) حكم آنها حلال اعلام شد، در قرآن كریم، سورهی انعام، آیهی 146 آمده است:
وَعَلَى الَّذِینَ هَادُوا حَرَّمْنَا كُلَّ ذِی ظُفُرٍ وَمِنْ الْبَقَرِ وَالْغَنَمِ حَرَّمْنَا عَلَیهِمْ شُحُومَهُمَا إِلاَّ مَا حَمَلَتْ ظُهُورُهُمَا أَوْ الْحَوَایا أَوْ مَا اخْتَلَطَ بِعَظْمٍ ذَلِكَ جَزَینَاهُمْ بِبَغْیهِمْ وَإِنَّا لَصَادِقُونَ یعنی: و بر یهودیان هر (حیوان) ناخنداری (یعنی درندگان كه دارای پنجههای قوی و پرندگان شكاری كه از چنگال نیرومند برخوردارند) حرام كرده بودیم. و از گاو و گوسفند پیهها و چربیهای آنها را بر آنان حرام كرده بودیم. مگر پیهها یا چربیهایی كه بر پشت اینها یا در اندرونه (و لابلای احشاء و امعاء) قرار دارد و یا پیهها و چربیهایی كه آمیزهی استخوان گردیده است. این هم پادافرهی ایشان در برابر ستمگریشان بود كه بدانان دادیم. (تا از غوطهور شدن در گناهان و پیروی از شهوات خویشتن را بدور دارند) و ما (در همهی اخبارمان و از جمله این خبر) راستگوییم.
اما پس از آن، آخرین شریعت برای ایجاد یك قانون ثابت در مورد احكام یعنی «حلال بودن پاكیها و حرام بودن پلیدیها» نازل شد. بنابراین از امتیازهای آخرین شریعت (اسلام) بر شریعتهای قبلی این است كه برای تمام مردم دنیا تا برپا شدن قیامت با در نظر گرفتن متغیرات طبق اصول طراحی شده برای آن، قابل اجرا است.[19]
تفاوت قرآن با سایر كتابهای آسمانی:
1) كتابهایی كه قبل از قرآن نازل شده، نسخههای اصلی آن از بین رفته و همانطوریكه قبلاً دانستید، جز چند ترجمهایی، اثری از آنها باقی نیست، در صورتی كه در قرآن، همان كلمات و حروفی كه از نزد خدای متعال نازل شده، تا كنون محفوظ مانده و هیچگونه تغییری، در حرفی از حروف، یا حركتی از حركات آن راه نیافته است.
2) در سایر كتابها مردم كلام خود را با كلام خدا در آمیختهاند، به این معنی كه در هر یك از این كتابها كلام مردم و تاریخ قومی و ملی و سیرهی مردان بزرگ و پیغمبران و تفسیر و مسائل شرعی كه فقها استنباط كردهاند، دیده میشود، طوریكه كلام خدا از كلام غیر خدا شناخته نمیشود، لیكن قرآن به همان صورتی كه بوده باقی است و ملاحظه میكنید كه سراسر آن كلام خالص خدای متعال است و به كلام دیگری آلوده نگردیده و آنچه را مسلمانان در تفسیر، حدیث، فقه، سیرهی رسول اكرم (ص)و صحابه یا تاریخ اسلام نوشتهاند، با قرآن آمیخته نكردهاند و سراسر این مطالب در كتابهایی غیر از قرآن مدون و محفوظ است.
3) همهی كتابهایی كه امروز نزد امتها و ملتهای مختلف جهان دیده میشود، امكان ندارد كه كسی با استناد تاریخی بتواند ثابت كند كه بر پیغمبر مربوط نازل شده است.بلكه بسیاری از كتابهای دینی موجود است كه اصلاً معلوم نیست بر چه كسی و در چه زمانی نازل شدهاند، لیكن وضع قرآن این طور نیست؛ زیرا شواهد تاریخی بسیار قوی و دلایل قطعی در دست است كه این كتاب بر محمد (ص) نازل گردیده و هیچ كس كوچكترین شكّی در اینباره ندارد، بلكه بالاتر از این میگوییم: معلوم و مسلم است كه هر آیهای از آیات قرآن كریم در چه وقت و در چه محلی بر پیامبرش (ص) نازل شده است.
4) زبانهایی كه كتابهای قدیم با آن نازل شدهاند، از بین رفته و فقط خبری راجع به آن زبانها از دوران بسیار قدیم باقی مانده و بس، بهطوری كه در هیچ گوشهای از كشورهای جهان كسی به آن زبانها تكلّم نمیكند و كسانی كه بتوانند آن زبانها را بفهمند افراد معین و معدودی هستند؛ و هرگاه آنچنان كتابهایی به همان شكل اولی باقی میماند، امروز محال بود كه مردم آن را فهمیده و احكام آن را پیروی كنند، لیكن زبانی كه قرآن كریم به آن نازل شده،زبانی است زنده كه دهها میلیون افراد بشر با آن تكلم میكنند و صدها میلیون مردم جهان آنرا میفهمند و در هر كشوری تدوین میشود و مردم آنرا یاد میگیرند و هر كس بخواهد میتواند با كمال سهولت آن را بیاموزد و هرگاه مجال آموختن آن را نداشته باشد هر جا باشد میتواند به كسی مراجعه كند كه معانی و احكام قرآن را به او بفهماند.
5) وقتی كه به كلیهی كتابهای دینی كه نزد ملتهای مختلف جهان یافت میشود، مراجعه كنید خواهید دید كه روی سخن در هر یك از این كتابها با ملت معین و مخصوصی استنه با همهی ملتها و همچنین وقتی كه با احكام مندرج در این كتابها مراجعه كنید، ملاحظه میكنید كه بدون شك اكثر آن احكام برای زمان خاصی بوده كه با اقتضای شرایط و مقاصد و احتیاجات آن زمان آمده ولی در زمان حاضر نه كسی به آن احكام نیاز دارد و نه عمل به آن احكام، امكان دارد. در این صورت معلوم میشود كه این كتابها مخصوص زمان معین و ملّت معینی بودهاند، نه اینكه برای همیشه و برای همهی ملتها آمده باشند.لیكن وقتی كه با این نظر به قرآن نگاه كنید، ملاحظه خواهید نمود كه در قرآن روی سخن به طور كلی با انسان است و هیچگاه در خواندن هیچ آیهای به ذهن خوانندگان خطور نمیكند كه آن آیه مخصوص به امت معینی باشد و شامل همهی ملّتها نباشد.همچنین عمل كردن به احكامی كه در قرآن ذكر شده، در هر عصر و زمان و در هر محل و مكانی كه باشد ممكن است و این معانی شواهد و دلایلی گویابر این هستند كه قرآن تا ابدالدهر برای همهی جهانیان آمده است.
6) هر چند كتابهای قدیم هر یك مشتمل بر كارهای خیر و درست است و مبادی اخلاق و صلاح را بر انسان تلقین كرده و برای ارشاد وی به طریق مستقیم و برآوردن حاجتها و نیازمندیهایش مطابق رضای خدا تعلیماتی میدهد، ولی هیچ كتابی نیست كه حاوی كلیهی فضایل و محسنات باشد و طوری نیست كه نكتهای از آن نكات فروگذار نشده باشد. چیزی كه قرآن را در اینباره از سایر كتابهای قدیم متمایز میگرداند، این است كه آنچه از فضایل در كتابهای قدیم نگاشته شده است، در قرآن كریم جمعاً بیان شده، به علاوهی محسناتی كه در آن كتابها دیده نمیشود.
7) از آنجایی كه انسان در كتابهای دینی قدیم دخل و تصرفاتی كرده، بسیاری از اموری كه موافق عقل و حقیقت نیست و بر ظلم و تعدی استوار است و عقیده و عمل انسان را فاسد و تباه میسازد، در آن كتابها راه یافته است.حتی بعضی از این كتابها حاوی مطالبی است از قبیل؛ فحشا و منكر و انحطاط اخلاقی، لیكن قرآن از هر جهت از چنین مطالبی منزّه است و چیزی كه مخالف عقل باشد یا بتوان با برهان و یا با تجربه آن را تخطئه كرد، در آن وجود ندارد و در هیچ یك از اوامر یا احكام قرآن ظلمی یا تجاوزی احساس نشده و چیزی كه موجب گمراهی انسان باشد، دیده نمیشود. همچنین اثری از فحشاء و منكر وجود ندارد، بلكه مملوّ از حكمتهای عالی و موعظههای خوب و سودمند است و به مردم عدل و داد میآموزد و آنها را به صراط مستقیم و به بهترین احكام و قوانین ارشاد میكند.
این است مزایایی كه به آن خاطر مردم سراسر زمین مأمورند كه به قرآن ایمان بیاورند و فقط تابع همین كتاب باشند نه كتابهای دیگر، زیرا حداكثر آنچه را ممكن است انسان برای زندگی مطابق رضای خدای متعال از لحاظ ارشاد و هدایت احتیاج داشته باشد، قرآن كریم آن را بدون كم و زیاد بیان كرده و دیگر با بودن قرآن انسان احتیاجی به كتاب دیگری نخواهد داشت:
اینك كه فرق بین قرآن و سایر كتابها را دانستید، به سهولت میتوانید فرق بین ایمان به قرآن را با ایمان به سایر كتابها بدانید. در مورد كتابهای قدیم باید اقرار كنیم كه این كتابها از طرف خدا است و در اصل درست بودهاند و قرآن برای تكمیلآنها نازل شده است.امّا ایمان به قرآن بدین معنی است كه كلام خالص و حق خدا است و هر یك از الفاظ آن به همان صورت اول محفوظ مانده و هر كلمهی آن صحیح است. اجرای هر امری از اوامر آن فرض است و آن چه مخالف و بر ضد احكام قرآن باشد،نباید آن را پذیرفت.
كتابهای آسمانی از منظر قرآن:
همچنانكه بحث گردید، مدتها بعد از نزول كتابهای آسمانی سابق، تأویلات و تفسیرهای گوناگون و تغییرات در آنها شروع شد و به مرور زمان اختلافات دینی به اوج خود رسید و بشریت دربارهی دین خدا سرگشته شده و در خطر عظیمی به سر میبردند و چون به كفر و الحاد و بتپرستی دچار شده بودند، مردم نیاز شدیدی به وحی الهی و یك كتاب آسمانی دیگری داشتند كه آنان را از گمراهی نجات بخشد و به راه راست هدایت دهد، چون پیرو هر كتابی، پیروان كتابهای دیگر را تكفیر میكرد و دربارهی معرفت و شناخت حقیقت، معبود و كنه دین با هم اختلاف داشتند. قرآن كه آمد حق را از باطل جدا نمود و چیزهایی كه برای مردم مشكل شده بود برای آنان آسان ساخت.
در صفحات گذشته با نحوهی ثبت و ضبط قرآن آشنا شدیم و دقت نظر یاران رسول اكرم را در این راه دیده و نیز با تفاوت قرآن با سایر كتب آسمانی آشنا شدیم. بنابراین میتوان به قرآن همچون كتابی آسمانی بدون تحریف و تغییر اعتبار كرد و آن را تنها كتاب آسمانی معتبر در جهان امروز دانسته و آن را معیاری سنجش دیگر كتابهای آسمانی بدانیم. به همین خاطر در اینجا كتابهای آسمانی را از دیدگاه قرآن نیز به صورت مختصر بررسی خواهیم كرد.
خداوند به صورت كلی در مورد ادیان پیش از اسلام، خطاب به پیغمبر (ص) میفرماید:
تَاللَّهِ لَقَدْ أَرْسَلْنَا إِلَى أُمَمٍ مِنْ قَبْلِكَ فَزَینَ لَهُمْ الشَّیطَانُ أَعْمَالَهُمْ فَهُوَ وَلِیهُمْ الْیوْمَ وَلَهُمْ عَذَابٌ أَلِیمٌ[20] یعنی: به خدا سوگند ما پیغمبرانی به سوی ملتهای پیش از تو فرستادهایم و شیطان كارهای زشت ایشان را در نظرشان آراست و آنان را به فساد تشویق كرد، و امروز شیطان سرپرست ایشان است، و عذاب دردناكی دارند. ما كتاب را بر تو نازل نكردهایم مگر بدان خاطر كه چیزی را برای مردمان روشن نمائی كه در آن اختلاف دارند، و هم بدان خاطر كه این كتاب هدایت و رحمت برای مؤمنان گردد.
در اینجا نظر قرآن را در مورد دو كتاب آسمانی كه در جهان امروز نیز باقی مانده و پیروانی دارد، بیان مینماییم.
نظر قرآن دربارهی تورات:
قرآن كریم دربارهی این كه تورات چند (سفر) است چیزی نمیگوید، اما آمدن لفظ موسی با تورات در بعضی آیات قرآن اشاره به این است كه منظور از تورات در قرآن همان اسفار پنجگانه است كه بر موسی نازل شده كه به نظر علمای قدیمی عبری عبارتند: 1- سفر تكوین. 2- سفر خروج. 3- سفر لاویین. 4- سفر عدد. 5- سفر تثنیه. ولی علمای متأخیرین بعدها اطلاق لفظ تورات را بر تمام اسفار اعم از اسفار پنجگانه و غیره جایز شمرده و آنچه را به نام عهد قدیم میشناختند، تورات میگفتند.
خداوند شهادت میدهد كهتورات:
قبل از قرآن به منظور هدایت مردم نازل شده است:
اللَّهُ لا إِلَهَ إِلاَّ هُوَ الْحَی الْقَیومُ * نَزَّلَ عَلَیكَ الْكِتَابَ بِالْحَقِّ مُصَدِّقاً لِمَا بَینَ یدَیهِ وَأَنْزَلَ التَّوْرَاةَ وَالإِنْجِیلَ * مِنْ قَبْلُ هُدًى لِلنَّاسِ...[21] یعنی: جز ذات الله خدایی نیست و او زنده و متصرف در تمام امور جهان است. همان كسی كه قرآن را بر تو نازل كرده است كه مشتمل بر حق است و تصدیق كنندهی كتابهایی است كه قبل از آن بودهاند، و خداوند پیش از آن تورات را برای موسی و انجیل را برای عیسی نازل كرده است... .
مجموعهای از احكام و قوانین را در خود دارا بوده است:
وَكَیفَ یحَكِّمُونَكَ وَعِنْدَهُمْ التَّوْرَاةُ فِیهَا حُكْمُ اللَّهِ ثُمَّ یتَوَلَّوْنَ مِنْ بَعْدِ ذَلِكَ وَمَا أُوْلَئِكَ بِالْمُؤْمِنِینَ * إِنَّا أَنزَلْنَا التَّوْرَاةَ فِیهَا هُدًى وَنُورٌ یحْكُمُ بِهَا النَّبِیونَ الَّذِینَ أَسْلَمُوا لِلَّذِینَ هَادُوا وَالرَّبَّانِیونَ وَالأَحْبَارُ بِمَا اسْتُحْفِظُوا مِنْ كِتَابِ اللَّهِ وَكَانُوا عَلَیهِ شُهَدَاءَ فَلا تَخْشَوْا النَّاسَ وَاخْشَوْنِی وَلا تَشْتَرُوا بِآیاتِی ثَمَناً قَلِیلاً وَمَنْ لَمْ یحْكُمْ بِمَا أَنزَلَ اللَّهُ فَأُوْلَئِكَ هُمْ الْكَافِرُونَ * وَكَتَبْنَا عَلَیهِمْ فِیهَا أَنَّ النَّفْسَ بِالنَّفْسِ وَالْعَینَ بِالْعَینِ وَالأَنفَ بِالأَنفِ وَالأُذُنَ بِالأُذُنِ وَالسِّنَّ بِالسِّنِّ وَالْجُرُوحَ قِصَاصٌ فَمَنْ تَصَدَّقَ بِهِ فَهُوَ كَفَّارَةٌ لَهُ وَمَنْ لَمْ یحْكُمْ بِمَا أَنزَلَ اللَّهُ فَأُوْلَئِكَ هُمْ الظَّالِمُونَ[22] یعنی: شگفتا چگونه تو را به داوری میخوانند، در حالیكه تورات دارند و حكم خدا در آن آمده است؟ (و انگهی) پس از داوری، پشت میكنند و روی میگردانند! و آنان مؤمن نیستند. * ما تورات را نازل كردیم كه در آن رهنمودی و نوری بود. پیغمبرانی كه تسلیم فرمان خدا بودند بدان برای یهودیان حكم میكردند و نیز خداپرستان و دانشمندانی بدان حكم میكردند كه امانتداران و پاسداران كتاب خدا بودند. پس (ای علمای یهودیان و شما ای مؤمنان!) از مردم نهراسید و بلكه از من بهراسید و ایات مرا به بهای ناچیز نفروشید و هر كس برابر آن چیزی حكم نكند كه خداوند نازل كرده است او و امثال او بیگمان كافرند. * و در ان بر آنان مقرر داشتیم كه انسان در برابر انسان و چشم در برابر چشم و بینی در برابر بینی و گوش در برابر گوش و دندان در برابر دندان و جراحتها قصاص دارد و اگر كسی آن را ببخشد، این كار باعث بخشش او میگردد و كسی كه بدانچه خداوند نازل كرده است حكم نكند او و امثال او ستمگر بشمارند.
صفات پیامبر (ص) و اصحاب او را بیان كرده است:
... وَرَحْمَتِی وَسِعَتْ كُلَّ شَیءٍ فَسَأَكْتُبُهَا لِلَّذِینَ یتَّقُونَ وَیؤْتُونَ الزَّكَاةَ وَالَّذِینَ هُمْ بِآیاتِنَا یؤْمِنُونَ * الَّذِینَ یتَّبِعُونَ الرَّسُولَ النَّبِی الأُمِّی الَّذِی یجِدُونَهُ مَكْتُوباً عِنْدَهُمْ فِی التَّوْرَاةِ وَالإِنجِیلِ یأْمُرُهُمْ بِالْمَعْرُوفِ وَینْهَاهُمْ عَنْ الْمُنكَرِ وَیحِلُّ لَهُمْ الطَّیبَاتِ وَیحَرِّمُ عَلَیهِمْ الْخَبَائِثَ وَیضَعُ عَنْهُمْ إِصْرَهُمْ وَالأَغْلالَ الَّتِی كَانَتْ عَلَیهِمْ فَالَّذِینَ آمَنُوا بِهِ وَعَزَّرُوهُ وَنَصَرُوهُ وَاتَّبَعُوا النُّورَ الَّذِی أُنزِلَ مَعَهُ أُوْلَئِكَ هُمْ الْمُفْلِحُونَ[23] یعنی: ... و رحمت من همه چیز را در برگرفته، آن را برای كسانی مقرر خواهم داشت كه پرهیزگاری كنند و زكات بدهند و به آیات ایمان بیاورند. * كسانی كه پیروی میكنند از فرستادهی (خدا) پیغمبر امّی كه (خواندن و نوشتن نمیداند و وصف او را) در تورات و انجیل نگاشته مییابند. او آنان را به كار نیك دستور میدهد و زا كار زشت باز میدارد و پاكیزهها را برایشان حلال مینماید و ناپاكها را بر آنان حرام میسازد و فرو میاندازد و بند و زنجیر را از ایشان بدر میآورد. پس كسانی كه به او ایمان بیاورند و از او حمایت كنند و وی را یاری دهند و از نوری پیروی كنند كه (قرآن نام دارد و) به همراه او نازل شده است، بیگمان آنان رستگارند.
مُحَمَّدٌ رَسُولُ اللَّهِ وَالَّذِینَ مَعَهُ أَشِدَّاءُ عَلَى الْكُفَّارِ رُحَمَاءُ بَینَهُمْ تَرَاهُمْ رُكَّعاً سُجَّداً یبْتَغُونَ فَضْلاً مِنْ اللَّهِ وَرِضْوَاناً سِیمَاهُمْ فِی وُجُوهِهِمْ مِنْ أَثَرِ السُّجُودِ ذَلِكَ مَثَلُهُمْ فِی التَّوْرَاةِ...[24] یعنی: محمد فرستادهی خداست و كسانی كه با او هستند در برابر كافران تند و سرسخت و نسبت به یكدیگر مهربان و دلسوزند. ایشان را در حال ركوع و سجود میبینی. آنان همواره فضل خدای را میجویند و رضای او را میطلبند. نشانهی ایشان بر اثر سجده در پیشانیهایشان نمایان است. این توصیف آنان در تورات است... .
تشویق به جهاد با مال و جان را بیان كرده است:
إِنَّ اللَّهَ اشْتَرَى مِنْ الْمُؤْمِنِینَ أَنفُسَهُمْ وَأَمْوَالَهُمْ بِأَنَّ لَهُمْ الْجَنَّةَ یقَاتِلُونَ فِی سَبِیلِ اللَّهِ فَیقْتُلُونَ وَیقْتَلُونَ وَعْداً عَلَیهِ حَقّاً فِی التَّوْرَاةِ وَالإِنجِیلِ وَالْقُرْآنِ وَمَنْ أَوْفَى بِعَهْدِهِ مِنْ اللَّهِ فَاسْتَبْشِرُوا بِبَیعِكُمْ الَّذِی بَایعْتُمْ بِهِ وَذَلِكَ هُوَ الْفَوْزُ الْعَظِیمُ[25] یعنی: بیگمان خداوند جانو مال مؤمنان را به (بهای) بهشت خریداری میكند. (انان باید) در راه خدا بجنگند و بكشند و كشته شوند. این وعدهای است كه خداوند آن را در تورات و انجیل و قرآن (به عنوان سند معتبری ثبت كرده است) و وعدهی راستین آن را داده است و چه كسی از خدا به عهد خود وفاكنندهتر است؟ پس به معاملهای كه ردهاید شاد باشید و این پیروزی بزرگ و رستگاری سترگی است.
پس از این قرآن به نقد و بررسی تورات پرداخته و بیان داشته است كه پیروان آن در تعلیمات و دستورات تورات تغییرات و تبدیلاتی به وجود آوردهاند:
مِنْ الَّذِینَ هَادُوا یحَرِّفُونَ الْكَلِمَ عَنْ مَوَاضِعِهِ[26] یعنی: برخی از یهودیان سخنان (خدا را) از جای خود منحرف میگردانند.
معنی آیه این است كه عدهای از قوم یهود، تورات را تحریف كردند. به طور كلی تحریف به چند شیوه حاصل میشود: یا به وسیلهی حمل جملات و الفاظ بر غیر معنیای كه برای آن وضع شده؛ یا به وسیلهی پنهان ساختن و كتمان كلام خدا از مردم؛ یا این كه چیزی بر آن اضافه و یا از آن كم شود و بالاخره به این صورت كه احكام و اوامری كه بسیار مهم است و مدتها به آن عمل شده، به فراموشی سپرده شود. در اینباره خداوند میفرماید:
یحَرِّفُونَ الْكَلِمَ عَنْ مَوَاضِعِهِ وَنَسُوا حَظّاً مِمَّا ذُكِّرُوا بِهِ[27] یعنی: كلمات و سخنان خدا را از جای خود منحرف مینمایند، و بخش فراوانی از آنچه به ایشان تذكر داده شده بود، ترك كردند
و باز میفرماید:
أَلَمْ تَرَ إِلَى الَّذِینَ أُوتُوا نَصِیباً مِنْ الْكِتَابِ یدْعَوْنَ إِلَى كِتَابِ اللَّهِ لِیحْكُمَ بَینَهُمْ... .[28] یعنی: آیا آگاهی، از حال كسانی كه بدیشان بهرهای از كتاب داده شده است، ایشان به سوی كتاب خدا دعوت میشوند تا در میانشان داوری كند... .
با توجه به آیهی فوق آنچه به نام تورات پیش یهود است، قسمتی از اصل آن است نه همهی آن، چون قسمتی را ترك و به فراموشی سپردهاند. قرآن برای ما معلوم میدارد كه یهودیان قسمت اكثر اصول دین خود را پنهان و مخفی كردهاند:
یا أَهْلَ الْكِتَابِ قَدْ جَاءَكُمْ رَسُولُنَا یبَینُ لَكُمْ كَثِیراً مِمَّا كُنْتُمْ تُخْفُونَ مِنْ الْكِتَابِ وَیعْفُو عَنْ كَثِیرٍ[29] یعنی: ای اهل كتاب پیغمبر ما به سوی شما آمده است، بسیاری از چیزهایی را برایتان روشن میسازد كه از كتاب پنهان نمودهاند و از بسیاری از چیزها صرف نظر مینماید.
مسائلی از تورات كه یهود پنهان میداشتند و به مردم نمیگفتند، چیزهایی بود كه خداوند دربارهی صفات پیامبر اسلام (ع)و بشارت به آمدن او، بر موسی نازل كرده بود، یهودیان آن را بر معنی دیگر حمل نموده و از معنی اصلی خود منحرف كردهاند.همچنین دربارهی حسابو جزای اعمال در قیامت، یهودیان تورات را تحریف كردهاند. چرا كه در تورات فعلی بحثی از حساب و جزا در روز قیامت به چشم نمیخورد، در حالی كه اعتقاد به حساب و جزای اعمال در قیامت جزو ركن اصلی دین است.
نظر قرآن دربارهی انجیلها:
بعد از حضرت عیسی (ع)، انجیلهای فراوانی به وجود آمدند و مورخین عیسوی خود نیز بر این امر اعتقاد و اجماع دارند. سپس در اوایل قرن چهارم میلادی كلیسا خواست تا معتبرترین انجیل را در بین همهی انجیلها انتخاب نماید كه در نتیجهی آن چهار انجیل به نامهای مرقس، متی، لوقا، و یوحنی، انتخاب شدند.
قرآن كریم بیان میكند كه انجیل:
مایهی هدایت بوده و نور است:
وَقَفَّینَا عَلَى آثَارِهِمْ بِعِیسَى ابْنِ مَرْیمَ مُصَدِّقاً لِمَا بَینَ یدَیهِ مِنْ التَّوْرَاةِ وَآتَینَاهُ الإِنجِیلَ فِیهِ هُدًى وَنُورٌ...[30] یعنی: به دنبال آنان، عیسی پسر مریم را بر راه و روش ایشان فرستادیم، كه تصدیق كنندهی تورات بود، و برای او انجیلی نازل كردیم كه در آن رهنمودی و نوری بود... .
مجموعهای از احكام و قوانین را در خود دارا بوده است:
وَلْیحْكُمْ أَهْلُ الإِنجِیلِ بِمَا أَنزَلَ اللَّهُ فِیهِ وَمَنْ لَمْ یحْكُمْ بِمَا أَنزَلَ اللَّهُ فَأُوْلَئِكَ هُمْ الْفَاسِقُونَ[31] یعنی: باید پیروان انجیل به چیزی حكم كند كه خدا در انجیل نازل كرده است و كسی كه بدانچه خداوند نازل كرده است حكم نكند، او و امثال او متمرد هستند.
صفات پیامبر (ص) و اصحاب او را بیان كرده و آمدن او را بشارت داده است:
... وَرَحْمَتِی وَسِعَتْ كُلَّ شَیءٍ فَسَأَكْتُبُهَا لِلَّذِینَ یتَّقُونَ وَیؤْتُونَ الزَّكَاةَ وَالَّذِینَ هُمْ بِآیاتِنَا یؤْمِنُونَ * الَّذِینَ یتَّبِعُونَ الرَّسُولَ النَّبِی الأُمِّی الَّذِی یجِدُونَهُ مَكْتُوباً عِنْدَهُمْ فِی التَّوْرَاةِ وَالإِنجِیلِ یأْمُرُهُمْ بِالْمَعْرُوفِ وَینْهَاهُمْ عَنْ الْمُنكَرِ وَیحِلُّ لَهُمْ الطَّیبَاتِ وَیحَرِّمُ عَلَیهِمْ الْخَبَائِثَ وَیضَعُ عَنْهُمْ إِصْرَهُمْ وَالأَغْلالَ الَّتِی كَانَتْ عَلَیهِمْ فَالَّذِینَ آمَنُوا بِهِ وَعَزَّرُوهُ وَنَصَرُوهُ وَاتَّبَعُوا النُّورَ الَّذِی أُنزِلَ مَعَهُ أُوْلَئِكَ هُمْ الْمُفْلِحُونَ[32] یعنی: ... و رحمت من همه چیز را در برگرفته، آن را برای كسانی مقرر خواهم داشت كه پرهیزگاری كنند و زكات بدهند و به آیات ایمان بیاورند. * كسانی كه پیروی میكنند از فرستادهی (خدا) پیغمبر امّی كه (خواندن و نوشتن نمیداند و وصف او را) در تورات و انجیل نگاشته مییابند. او آنان را به كار نیك دستور میدهد و زا كار زشت باز میدارد و پاكیزهها را برایشان حلال مینماید و ناپاكها را بر آنان حرام میسازد و فرو میاندازد و بند و زنجیر را از ایشان بدر میآورد. پس كسانی كه به او ایمان بیاورند و از او حمایت كنند و وی را یاری دهند و از نوری پیروی كنند كه (قرآن نام دارد و) به همراه او نازل شده است، بیگمان آنان رستگارند.
...وَمَثَلُهُمْ فِی الإِنْجِیلِ كَزَرْعٍ أَخْرَجَ شَطْأَهُ فَآزَرَهُ فَاسْتَغْلَظَ فَاسْتَوَى عَلَى سُوقِهِ یعْجِبُ الزُّرَّاعَ لِیغِیظَ بِهِمْ الْكُفَّارَ وَعَدَ اللَّهُ الَّذِینَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ مِنْهُمْ مَغْفِرَةً وَأَجْراً عَظِیماً[33] یعنی: ... و اما توصیف ایشان در انجیل چنین است كه همانند كشتزاری هستند كه جوانههای خود را بیرون زده و آنها را نیرو داده و سخت نموده و بر ساقههای خویش راست ایستاده باشد، بهگونهای كه برزگران را به شگفت میآورد، تا كافران را به سبب آنان خشمگین كند. خداوند به كسانی كه ایمان بیاورند و كارهای شایسته بكنند، امرزش و پاداش بزرگی را وعده میدهد.
تشویق به جهاد با مال و جان را بیان كرده است:
إِنَّ اللَّهَ اشْتَرَى مِنْ الْمُؤْمِنِینَ أَنفُسَهُمْ وَأَمْوَالَهُمْ بِأَنَّ لَهُمْ الْجَنَّةَ یقَاتِلُونَ فِی سَبِیلِ اللَّهِ فَیقْتُلُونَ وَیقْتَلُونَ وَعْداً عَلَیهِ حَقّاً فِی التَّوْرَاةِ وَالإِنجِیلِ وَالْقُرْآنِ وَمَنْ أَوْفَى بِعَهْدِهِ مِنْ اللَّهِ فَاسْتَبْشِرُوا بِبَیعِكُمْ الَّذِی بَایعْتُمْ بِهِ وَذَلِكَ هُوَ الْفَوْزُ الْعَظِیمُ[34] یعنی: بیگمان خداوند جانو مال مؤمنان را به (بهای) بهشت خریداری میكند. (انان باید) در راه خدا بجنگند و بكشند و كشته شوند. این وعدهای است كه خداوند آن را در تورات و انجیل و قرآن (به عنوان سند معتبری ثبت كرده است) و وعدهی راستین آن را داده است و چه كسی از خدا به عهد خود وفاكنندهتر است؟ پس به معاملهای كه ردهاید شاد باشید و این پیروزی بزرگ و رستگاری سترگی است.
قرآن برخی از مطالب این انجیلها را تأیید نمیكند، هر چند خداوند میفرماید: كه ما انجیل را بر عیسی نازل نمودهایم. انجیلی كه خداوند نازل كرده، با انجیلهایی كه بعد از عیسی به وجود آمده و نوشته شدهاند، متفاوت است و خداوند خود در قرآن میفرماید:
از طرف دیگر قرآن اعلام میدارد كه نصاری قسمت زیادی از اصل كتاب خود(انجیل) را فراموش و ترك نمودهاند:
وَمِنْ الَّذِینَ قَالُوا إِنَّا نَصَارَى أَخَذْنَا مِیثَاقَهُمْ فَنَسُوا حَظّاً مِمَّا ذُكِّرُوا بِهِ فَأَغْرَینَا بَینَهُمْ الْعَدَاوَةَ وَالْبَغْضَاءَ إِلَى یوْمِ الْقِیامَةِ وَسَوْفَ ینَبِّئُهُمْ اللَّهُ بِمَا كَانُوا یصْنَعُونَ[35] یعنی: و از كسانی كه میگویند ما مسیحی هستیم، پیمان گرفتیم كه به انجیل عمل كنند. اما قسمت قابل ملاحظهای از آن چه بدانان تذكر داده شده بود، به دست فراموشی سپردند. لذا به پاداش آن تا دامنهی قیامت میان ایشان كینه و دشمنی افكندیم و خداوند ایشان را از آنچه كه كردهاند آگاه خواهد ساخت.
این انتقاد شدید، كه قرآن آن را در این آیه متوجه عقیده مسیحیت حاضر مینماید. در تأیید همین معنی است و میفرماید؛
لَقَدْ كَفَرَ الَّذِینَ قَالُوا إِنَّ اللَّهَ هُوَ الْمَسِیحُ ابْنُ مَرْیمَ وَقَالَ الْمَسِیحُ یا بَنِی إِسْرَائِیلَ اعْبُدُوا اللَّهَ رَبِّی وَرَبَّكُمْ إِنَّهُ مَنْ یشْرِكْ بِاللَّهِ فَقَدْ حَرَّمَ اللَّهُ عَلَیهِ الْجَنَّةَ وَمَأْوَاهُ النَّارُ وَمَا لِلظَّالِمِینَ مِنْ أَنصَارٍ * لَقَدْ كَفَرَ الَّذِینَ قَالُوا إِنَّ اللَّهَ ثَالِثُ ثَلاثَةٍ وَمَا مِنْ إِلَهٍ إِلاَّ إِلَهٌ وَاحِدٌ وَإِنْ لَمْ ینتَهُوا عَمَّا یقُولُونَ لَیمَسَّنَّ الَّذِینَ كَفَرُوا مِنْهُمْ عَذَابٌ أَلِیمٌ[36] یعنی: بیگمان كافرند كسانی كه میگویند: خدا همان مسیح ابن مریم است، عیسی گفته است ای بنی اسرائیل خدای یگآنهای را بپرستید، كه پروردگار من و پروردگار شما است، بیگمان هر كس انبازی را برای خدا قرار دهد، خدا بهشت را بر او حرام كرده و جایگاه او آتش است، و ستمكاران یار و یاور ندارند. بیگمان كسانی كافرند كه میگویند: خداوند یكی از سه خدا است، در صورتی كه معبودی جز معبود یگانه وجود ندارد، و اگر از آنچه كه میگویند دست نكشند، به كافران آنان عذاب دردناكی خواهد رسید.
پیروی از كتابهای دیگر بعد از نزول قرآن:
با نزول آخرین برنامهی الهی (قرآن) تمامی كتابهای دیگر منسوخ شدند، چرا كه قرآن برای تمامی زمانها و تمامی مكانها نازل شده است و شرایط آن را دارا میباشد كه به عنوان برنامهی بشریت قلمداد شود.
پس از نزول قرآن كریم تمامی كتابهای آسمانی را، به دلایل زیر نمیتوان برنامهی هدایت خداوند محسوب كرد:
1. همچنانكه قبلاً بیان گردید تنها دو كتاب از كتابهای آسمانی به صورت مكتوب در دست بوده و از برخی كتابهای دیگر تنها نامی باقی مانده است. دو كتاب تورات و انجیل نیز دستكاری شده و اصل كتابهایی كه از طرف خداوند نازل شدهاند، ثبت و ضبط نگردیده، بلكه مدّتها پس از پیامبران مربوط نوشته شدند و در نتیجه سهواً یا عمداً خواستههای بشری به آنها راه یافتند.
2. در صورتیكه دو كتاب تورات و انجیل نیز بدون دستكاری و تحریف در اختیار ما باشند، باز به عنوان برنامهی الهی قابلیت هدایت انسان را ندارند. چرا كه كتابهای مذكور ویژهی ملّتی از ملّتهای پیشین و دورهای از زمان و به تعبیری درمانی برای دردهای یك ملت در یك زمان خاص بودهاند. بنابراین كتابهای مذكور در دایرهی زمان و مكان محدود و محصور بودهاند. به همین خاطر است كه پیامبر اسلام (ع) میفرماید:
«لایسمَعُ بی أحدٌ مِنْ هذِهِ الأمةِ یهودی ولا نَصرانی ثمَ یموتُ وَلَم یؤمِنْ بِالذی أرسِلْتُ بِهِ إلا كانَ مِنْ أصحابِ النار»[37]یعنی: «هر یهودی و مسیحی كه پیام مرا بشنود و به آن ایمان نیاورد، از دوزخیان خواهد بود.»
3. نكتهی قابل توجه دیگر این است كه كتابهای آسمانی غیر از قرآن، هیچكدام ادعای هدایت بشر تا آمدن قیامت را ننمودهاند، بلكه هر كدام به نوعی خبر آمدن پیامبری جدید را به پیروانشان اعلام كرده و از آنان خواستهاند كه در صورت آمدن پیامبر جدید از او تبعیت نمایند. برای نمونه به گوشهای از بشارتهای آمدن پیامبر اسلام (ع) در انجیل (كتاب عیسی (ع)) كه دارای بیشترین پیروان در عصر حاضر نیز میباشد، میپردازیم:
پس این نامهنگار به یسوع نزدیك شده با اشك گفت: ای معلم! به من بگو كیست آنكه ترا تسلیم خواهد كرد؟ * یسوع جواب داد و فرمود: ای برنابا! این ساعت نیست آنكه در آن بشناسی او را و لكن بدكار ظاهر میسازد خود را به زودی زیرا كه زود است من از جهان بروم * پس شاگردان آنوقت گریسته و گفتند ای معلم چرا ما را ترك میفرمایی؟ زیرا اگر ما بمیریم سزاوارتر است از اینكه ما را ترك كنی * یسوع جواب داد دلهای شما مضطرب نشود و مترسید * زیرا كه من آن نیستم كه شما را آفریدهام بلكه خداوندی كه شما را آفریده نگاه میدارد شما را * اما من به درستی و به تحقیق آمدهام تا آماده كنم راه را برای رسول الله كه زود است بیاورد خلاصی عالم را * و لیكن حذر كنید از اینكه فریب داده شوید زیرا كه زود است بیایند پیغمبران دروغگوی بسیاری كه سخن مرا میگیرند و انجیل مرا ناپاك مینمایند * آن وقت اندراوس گفت: ای معلم برای ما علامتی ذكر كن تا او را بشناسیم * یسوع جواب داد به درستیكه او در زمان شما نمیآید بلكه بعد از شما به چندین سال میآید. آنوقتی كه انجیل من باطل میشود و نزدیك است كه سی نفر مؤمن پیدا نشود * در آن وقت خدای بر جهان رحم میكند، پس میفرستد رسول خود را كه قرار میگیرد بر سر او ابر سفیدی تا او را یكی از بزرگان خدای بشناسد و همانا زود است كه ظاهر سازد او را برای جهان * و زود است كه بیاید با قوّت عظیمی بر فاجران و براندازد بتپرستی را از جهان * و به درستی كه من به آن مسرور میشوم زیرا كه به واسطهی او زود است كه ظاهر شود و تمجید كرده شود خدای و صدق من ظاهر گردد.[38]
اما قرآن كریم برخلاف این روند با قاطعیت اعلام میكند كه محمد (ص) آخرین پیامبر الهی است و بعد از آن كتابی از آسمان نازل نخواهد شد:
مَا كَانَ مُحَمَّدٌ أَبَا أَحَدٍ مِنْ رِجَالِكُمْ وَلَكِنْ رَسُولَ اللَّهِ وَخَاتَمَ النَّبِیینَ وَكَانَ اللَّهُ بِكُلِّ شَیءٍ عَلِیماً[39] یعنی: محمد پدر هیچیك از مردان شما نبوده و بلكه فرستادهی خدا و آخرینِ پیغمبران است و خداوند از همه چیز آگاه بوده و هست.
آنچه به مفهوم ایمان به كتب آسیب میرساند:
پس از شناخت كتابهای آسمانی و آگاهی بر منسوخ بودن آنان غیر از قرآن، داشتن برخی اندیشهها و عملكردها، مغایر با مصداق ایمان به كتب میباشد و متناسب با میزان انحراف، ایمان را از مسیر مستقیم الهی منحرف میكند. از جمله:
1. روی گرداندن از قرآن و تبعیت از غیر آن.
2. باور به منسوخ بودن قرآن.
3. باور به اضافی یا ناقص بودن بودن برخی از سورهها، آیات، كلمات یا حروف قرآن.
4. مخالفت با قرآن.
5. محدودیت تاریخی و جغرافیایی قایل شدن برای قرآن.
6. تكذیب و انكار هر كدام از كتابهای آسمانی.
7. با جود نزول قرآن باور به هدایتگری سایر كتب آسمانی، مكاتب بشری، خواب، رؤیا و كشف و... .
8. باور به برتری اندیشهی بشر بر همه یا بخشی از قرآن.
9. خود را بینیاز دانستن از قرآن در زندگی دنیوی.
10. باور به نزول كتاب آسمانی بعد از نزول قرآن یا منتظر تكمیل قرآن بودن.
فواید ایمان به كتابهای آسمانی:
ایمان به كتابهای آسمانی اهمیت زیادی داشته و دارای فوایدی میباشد؛ از جمله:
1. آگاهی بر لطف و كرم خداوند با مشاهدهی این امر كه هر ملتی دارای پیامبر خود بوده و برای هدایتشان كتاب ارسال كرده است.
2. آگاهی بر حكمت خداوند مبنی بر قانونگذاری برای تمامی ملتها متناسب و درخور احوال و نیاز آنان.
3. آزادی از دامهای افكار بشری با علم به هدایت آسمانی.
4. گام برداشتن در مسیر هدایت با یقین كامل و به دور از هر گونه شك و دو دلی پس از اطلاع از كم و كیف نزول و ثبت و ضبط كتب آسمانی.
5. احساس سرور و شادمانی با علم به پیروی آگاهانه از قرآن به عنوان آخرین كتاب آسمانی.
قُلْ بِفَضْلِ اللَّهِ وَبِرَحْمَتِهِ فَبِذَلِكَ فَلْیفْرَحُوا هُوَ خَیرٌ مِمَّا یجْمَعُونَ[40] یعنی: بگو: به فضل و رحمت خدا – به همین (نه چیز دیگری) – مردمان باید شادمان شوند. این بهتر تز چیزهایی است كه (از حطام دنیا) گرد میآورند (و روی همدیگر میگذارند).
6. احساس شكرگزاری نسبت به خداوند با مشاهدهی نعمت بزرگ هدایت.
7. رهایی از سردرگمی فكری و عقیدتی.
منابع و مآخذ
1. قرآن كریم
2. احمد بن حنبل، الزهد (مسند احمد)، دار الكتب العلمیه..
3. البخاری، صحیح بخاری، دارالكتب العلمیه.
4. انجیل برنابا، مترجم: حیدر قلی خان قزلباش ملقب به سردار كابلی، انتشارات المعی، تهران، چاپ چهارم 1383.
5. عبدالرحمن حسن حبنكه المیدانی، العقیدة الاسلامیة و أسسها، تهران 1364، جاپ دوم، نشر صبا تهران و بیان پاوه.
6. عمر الاشقر، الرسل و الرسالات.
7. كلام نسفی
8. محمد بن ابراهیم الحمد، الیمان بالكتب، تألیف.
9. محمد الصویانی، مقارنهی بین قرآن و تورات.
10. محمد بن عثیمین، رسائل فی العقیدة للشیخ.
11. محمدطاهر كردی، تاریخ قرآن، مترجم: محمد صالح سعیدی، انتشارات مسعود (احمدی)، چاپ اول 1370.
12. مسلم بن الحجاج، صجیج مسلم، دارالكتب العلمیه،
13. مصطفی خرمدل، تفسیر نور، چاپ سوم 1381نشر احسان.
ارجاعات
--------------------------------------------------------------------------------
[1]- د.عمر الاشقر،الرسل و الرسالات. صص 235، 243، 249.
[2]- قرآن كریم، سورهی آلعمران، آیات 1 تا 4.
[3]- قرآن كریم، سورهی نحل، آیهی 36.
[4]- قرآن كریم، سورهی بقره، آیهی 131.
[5]- قرآن كریم، سورهی یونس، آیهی 84.
[6]- قرآن كریم، سورهی آلعمران، آیهی 52.
[7]- قرآن كریم، سورهی آلعمران، آیهی 19.
[8]- قرآن كریم، سورهی نجم، آیات 36 تا 41.
[9]- قرآن كریم، سورهی اعلی، آیات 14 تا 19.
[10]- قرآن كریم، سورهی انبیا، آیهی 105.
[11]- قرآن كریم، سورهی اعراف، آیهی 128.
[12]- قرآن كریم، سورهی حدید، آیهی 25.
[13]- قرآن كریم، سورهی انبیا، آیات 71 تا 73. همچنین در سورهی مریم آیهی 54و 55 میفرماید: «وَاذْكُرْ فِی الْكِتَابِ إِسْمَاعِیلَ إِنَّهُ كَانَ صَادِقَ الْوَعْدِ وَكَانَ رَسُولاً نَبِیاً * وَكَانَ یأْمُرُ أَهْلَهُ بِالصَّلاةِ وَالزَّكَاةِ وَكَانَ عِنْدَ رَبِّهِ مَرْضِیاً» و باز در سورهی طه آیهی 14 در مورد موسی(ع) میفرماید: «...فَاعْبُدْنِی وَأَقِمْ الصَّلاةَ لِذِكْرِی» همچنین در سورهی مریم آیهی 31 در مورد عیسی (ع) میفرماید: «... وَأَوْصَانِی بِالصَّلاةِ وَالزَّكَاةِ مَا دُمْتُ حَیاً»
[14]- قرآن كریم، سورهی بقره، آیهی 183.
[15]- قرآن كریم، سورهی حج، آیهی 26.
[16]- قرآن كریم، سورهی حج، آیهی 34.
[17]- قرآن كریم، سورهی مائده، آیهی 48.
[18]- قرآن كریم، سورهی بقره، آیهی 187.
[19]- برای توضیحات بیشتر در این زمینه به فصل «ایمان به پیامبران» مبحث «پیشبینی راههای پاسخگویی به نیازهای زمانه در برنامهی اسلام» مراجعه شود.
[20]- قرآن كریم، سورهی نحل، آیات 63 و 64.
[21]- قرآن كریم، سورهی آلعمران، آیات 2 الی4.
[22]- قرآن كریم، سورهی المائدة، آیات 43 الی 45.
[23]- قرآن كریم، سورهی الاعراف، آیات 156 و 157.
[24]- قرآن كریم، سورهی فتح، آیهی 29.
[25]- قرآن كریم، سورهی التوبة، آیهی 111.
[26]- قرآن كریم، سورهی نساء، آیهی46.
[27]- قرآن كریم، سورهی مائدة، آیهی13.
[28] - قرآن كریم، سورهی آلعمران، آیهی23.
[29] - قرآن كریم، سورهی مائدة، آیهی15.
[30] - قرآن كریم، سورهی مائدة، آیهی46.
[31] - قرآن كریم، سورهی مائدة، آیهی 47.
[32]- قرآن كریم، سورهی آلعمران، آیات 156 و 157.
[33]- قرآن كریم، سورهی فتح، آیهی 29.
[34]- قرآن كریم، سورهی التوبة، آیهی 111.
[35] - قرآن كریم، سورهی المائدة، آیهی14.
[36] - قرآن كریم، سورهی مائدة، آیات 72 و 73.
[37]- امام مسلم آن را روایت كرده است.
[38]- انجیل برنابا، مترجم: حیدر قلی خان قزلباش ملقب به سردار كابلی ، انتشارات المعی، تهران، چاپ چهارم 1383، فصل هفتاد و دوم، شمارهی 6 تا 17، صص 166 و 167.
[39] - قرآن كریم، سورهی احزاب، آیهی 40.
[40] - قرآن كریم، سورهی یونس، آیهی 58.
- افزودن نظر جدید
- 8884 بازدید
-
نسخه مناسب چاپ