ایمان به كتابهای آسمانی (1)
مفهوم ایمان به كتب:
در اصطلاح شرع ایمان به كتب آسمانی به این معنی است كه ایمان و باور داشته باشیم به تمامی كتابهایی كه از طرف خدا بر پیامبرانش نازل شدهاند و آنهارا رحمتی از طرف خدا دانسته كه وسیلهی هدایت انسانهاو مایهی سعادت دنیا و آخرتشان میباشند؛[1] حال چه كتابهایی كه مستقیماً از آنها در قرآن اسم برده شده و چه آنها كه نامشان ذكر نگردیده است، بلكه شامل تمامی انواع وحی لفظی یا نوشته، كه بر هر كدام بر پیامبرانش برای ابلاغ به مردم نازل شدهاند، میگردد؛ حال تفاوتی ندارد كه این وحی یك یا چند آیه ، زیاد یا كم، مدون یا غیر مدوّن باشد.[2]
كتابهای آسمانی كه در قرآن نامشان ذكر گردیده عبارتند از: «قرآن» كه بر محمد(ص)، «تورات» بر موسی(ع)، «انجیل» بر عیسی(ع)، «زبور» بر داوود(ع) و «صحف» بر ابراهیم(ع) نازل شدهاند.[3]
ایمان به كتابهای فوق بدین معنی است كه:
1) باور داشته باشیم كه كتابهای مذكور هر كدام از طرف خداوند بر پیامبری از پیامبرانش نازل شدهاند و ساخته و پرداختهی دست آنان نبودهاند.
قُولُوا آمَنَّا بِاللَّهِ وَمَا أُنزِلَ إِلَینَا وَمَا أُنزِلَ إِلَى إِبْرَاهِیمَ وَإِسْمَاعِیلَ وَإِسْحَقَ وَیعْقُوبَ وَالأَسْبَاطِ وَمَا أُوتِی مُوسَى وَعِیسَى وَمَا أُوتِی النَّبِیونَ مِنْ رَبِّهِمْ لا نُفَرِّقُ بَینَ أَحَدٍ مِنْهُمْ وَنَحْنُ لَهُ مُسْلِمُونَ[4] یعنی: بگوئید: ایمان داریم به خدا و آنچه (به نام قرآن) بر ما نازل گشته، و آنچه بر ابراهیم،اسماعیل، اسحاق، یعقوب، و اسباط (یعنی نوادگان یعقوب) نازل شده است، و به آنچه برای موسی و عیسی آمده و به آنچه برای (همهی) پیامبران از طرف پروردگارشان آمده است. میان هیچ یك از آنان تفاوتی قایل نمیشویم (نه اینكه مثل یهودیان و عیسویان، بعضیها را بپذیریم و بعضیها را نپذیریم. بلكه همهی پیغمبران را راهنمای بشریت در عصر خود میدانیم و كتابهایشان را به طور اجمال میپذیریم) و ما تسلیم (فرمان) خدا هستیم... .
2) تصدیق محتوا و مضامین آنها مادامی كه تحریف و دستكاری نشده باشند.
3) با میل و علاقهی قلبی به كتابی كه منسوخ نشده، عمل كنی، چه هدف و حكمت آن را درك كرده باشی و چه نفهمیده باشی.
ضرورت ایمان به كتب آسمانی
ایمان به كتابهای آسمانی یكی از پایههای ایمان محسوب شده و مفهوم ایمان بدون باور به تمامی كتابهایی كه از طرف خدا نازل شدهاند، كامل نمیشود. نص صریح آیات و احادیث پیامبر(ص) بر اهمیت ایمان به كتب آسمانی دلالت دارند.[5]
خداوند متعال در قرآن كریم از ایمان پیامبر(ص) و مؤمنان به كتب آسمانی ما را آگاه میكند و میفرماید:
آمَنَ الرَّسُولُ بِمَا أُنزِلَ إِلَیهِ مِنْ رَبِّهِ وَالْمُؤْمِنُونَ كُلٌّ آمَنَ بِاللَّهِ وَمَلائِكَتِهِ وَكُتُبِهِ وَرُسُلِهِ ... . [6]یعنی: فرستادهی (خدا،محمد) معتقد است بدانچه از سوی پروردگارش بر او نازل شده است (و شكی در سالت آسمانی خودش ندارد) و مؤمنان (نیز) بدان باور دارند. همگی به خدا و فرشتگان او و به كتابهای وی و پیغمبرانش ایمان دارند... .
همچنین در سورهی نساء آیهی 136 منكران كتابهای آسمانی را كافر می داند[7] و میفرماید:
... وَمَنْ یكْفُرْ بِاللَّهِ وَمَلائِكَتِهِ وَكُتُبِهِ وَرُسُلِهِ وَالْیوْمِ الآخِرِ فَقَدْ ضَلَّ ضَلالاً بَعِیداً یعنی: ... هر كس به خدا و فرشتگان و كتابهای خداوندی و روز رستاخیز كافر شود (و یكی از اینها را نپذیرد) واقعاً در گمراهی دور و درازی افتاده است.
پیامبر بزرگ اسلام(ص) نیز در حدیثی به نقل از عمر ابن خطاب(رض) در پاسخ جبرئیل كه از او در مورد ایمان پرسید، چنین جواب داد:
«ألایمانُ أنْ تُؤمن بالله و ملائكتِهِ و كتبِهِ و رسله و الیومِ الآخرِ والقدر كله خیره وشره»[8]یعنی: «ایمان این است كه به خداوند، ملائكه، كتابهای آسمانی، پیامبران، روز آخرت و تقدیر تمامی خیر و شر باور داشته باشی.»
كُتُب آسمانی و ماهیت آنها:
حال هر یك از كتب آسمانی موجود را به صورت مستقل، مورد بررسی مختصری قرار خواهیم داد.
تورات:
تعریف تورات:
لفظ (توراة) از الفاظ عبری است كه وارد زبان عربی شده است و از كلمهی «تورا» كه به معنی قانون و شریعت است، گرفته شده است. توراتی كه بر موسی(ع) نازل شد، كتابی بود كه برای هدایت مردم و خوشبختی دنیا و آخرتشان از طرف خداوند فرستاده شده بود.
محتوا و مضامین این كتاب متناسب با نیازها و درد و مشكلات جامعهی آن روز بود.تا موسی(ع) به عنوان پیامبر خدا به دعوت مردم به آن مفاهیم بپردازد و درون و برونشان را از دردهایی كه به آن مبتلا بودند، پاك سازد و جامعهای بر اساس توحید بنیاد نهد و آنان را طوری تربیت كند كه برای زندگی پس از مرگ و دیدار خداوند متعال آمادگی لازم و كافی را كسب نمایند. بر همین اساس موسی(ع) و یارانش خصوصاً هارون، برادرش، در این راه زحمت زیادی را متحمل شدند و آزارهای زیادی را از دست مخالفان دین خدا چشیدند.
متأسفانه در زمان موسی(ع) هیچ كس اقدام به مكتوب نمودن تورات ننموده و همین امر راه را باز كرد تا با توجه به ضعفهای انسانی از جمله دو صفت اساسی «جهل» و «هوی»، سهواً یا عمداً، دقیقاً آن توراتی كه از طرف خدا نازل گردیده ثبت نشده است، بلكه نظرات نویسندگان در آن دخیل شده و از مرتبهی الهی و قدسی بودن، به كتابی كه خواستههای نفسانی یا جاهلانهی انسان در تدوین آن دست داشت،تنزل كرد.
اسفار تورات:
حاصل نوشتههای فوق توراتی است مشتمل بر پنج «سِفْر» كه عبارتند از: [9]
1) سِفْر تكوین: این سِفْر از آفرینش جهان و پیدایش انسان و طوفان نوح(ع) و تولد ابراهیم(ع) تا مرگ یوسف(ع) بحث میكند.
2) سِفْر خروج: این سِفْر از زندگی بنی اسرائیل در مصر، از زمان یعقوب(ع) تا رفتنشان به سرزمین كنعان با موسی و یوشع فرزند نون، بحث مینماید.
3) سِفْر لاویین: این سِفْر منسوب به «لاوی» پسر یعقوب است و از طهارت، نجاست، اهدای قربانی، نذر و بزرگداشت هارون و فرزندانش و ... سخن گفته است.
4) سِفْر عدد: این سِفْر قبایل، افراد و چهارپایان بنی اسرائیل را از زمان یعقوب برمیشمارد.
5) سِفْر تثنیه: در این سِفْر احكام، عبادات، سیاست، اجتماع، اقتصاد و سه سخنرانی موسی(ع) و انتخاب «یوشع بن نون به عنوان جانشین موسی سخن به میان آمده و با بیان خبر وفات موسی و دفن او در كوههای «موآب» پایان یافته است.
تحریف تورات:
هر شخص عاقل و منصفی تورات امروزی را بری میداند از آنچه كه از طرف خدا نازل شده است؛ چرا كه در تورات امروزی موارد زیادی وجود دارد كه نشان از دستكاری و تحریف آن از طرف انسان میباشد.[10] از جمله:
1- تغییر، دگرگونی و نابودی بخشهایی از تورات؛از زمان پیامبر خدا سلیمان(ع) (945 قبل از میلاد) تا سال 613 میلادی، تورات 7 بار دچار دستكاری شده و محتوای آن تغییر یافت؛ كه این امر باعث از بین رفتن یا اضافه نمودن بسیاری از موضوعات گردیده است.
2- عدم ارتباط عقاید باطل موجود در تورات با تعالیم سایر پیامبران.
3- نقص روا داشتن بر پروردگار و تشبیه او به مخلوقات؛ برای مثال در تورات آمده است كه:
«یك شب كامل خداوندY با یعقوب (ع) در آویخت و كشتی گرفت و حضرت یعقوب او را بر زمین زد.»
«خداوند هنگامیكه گناهكاریهای انسان را دید، از آفرینش او پشیمان شد و گریه كرد تا دچار چشم درد شد و ملایكه به عیادت او آمدند.»
4- دشنام دادن به انبیا و سرزنش آنها؛ از جمله در این رابطه در تورات آمده است:
«همانا هارون [پیامبر خدا(ع)]مجسمهی گوسالهای را از طلا ساخت و همراه بنی اسرائیل آن را پرستش كرد.»
«همانا لوط [پیامبر خدا(ع)] شراب خورد تا مست شد. سپس برخاست و با یكایك دخترانش زنا كرد.»
«سلیمان [پیامبر خدا(ع)] در آخر عمرش مرتد شد و بتها را بندگی كرد و معابدی را بر آنان بنا نهاد.»[11]
5- در بر دارندهی اغراق و زیادهروی و غیر ممكنات و متناقضات.
6- مغایرت تورات با حقایق ثابت و یقینی علم جدید؛ از جمله كتابهایی كه در این موضوع سخن گفتهاند دو كتاب به نامهای «اصل الانسان» و «التوراة و الانجیل و القرآن و العلم»[12]از دانشمند فرانسوی –موریس بوكای- هستند، كه در این دو كتاب اشتباهات علمی موجود در تورات و انجیل را بیان نموده و در همان حال،عدم تعارض قرآن با علم جدید و حقایق یقینی آن را اثبات و به اكتشافاتی در علم جدید اشاره نموده، كه قرآن در 1400 پیش به آن اشاره كرده است.
انجیل:
انجیل كتاب بزرگی است كه خداوند بر عیسی(ع) نازل كرد تا كامل كنندهی تورات و تأیید كنندهی آن باشد. در بیشتر مسائل با آن مشترك است و همچونتورات انسان را به راه مستقیم هدایت كرده و راه حق را از باطل جدا میكند. انسان را از بندگی غیر خدا، به بندگی خدا دعوت مینماید.
این بار نیز متأسفانه -همچون تورات- در زمان عیسی(ع)، این كتاب آسمانی مكتوب نشده و تنها به صورت شفاهی و دهان به دهان نقل گردید. همین امر باز زمینه را فراهم كرد، تا برخی سهواً یا عمداً به دخل و تصرف و حذف و اضافات در آن بپردازند. تحریف انجیل و تورات نیز در این صورت بسیار طبیعی است، چرا كه انسان اولاًفراموشكار است و پس از مدتی هر چند اندك قادر به حفظ دقیق یك مطلب نبوده و آن موضوع در حافظه ماندگار نخواهد بود. ثانیاًبا گذشت زمان و دور شدن از دوران پیامبر وقت، احتمال ضعف ایمان یاران همان پیامبر و معتقدان به آن كتاب وجود دارد، تا با تبعیت از هوای نفس خویش آن چه را مطابق میل آنان نبود، حذف و آنچه را كه میخواهند بدان اضافه كنند. ثالثاًاگر این كتابت در زمان همان پیامبر انجام میشد، راه بر بدخواهان بسته میشد و نمیتوانستند آنچه را كه عمداً میخواهند به آن اضافه نموده یا از آن حذف نمایند، به انجام برسانند چرا كه سخن پیامبر كه خود میان آنان حضور دارد برای همگان حجت بود... . اما فوت آن پیامبر، راه را بر اختلاف نظر علما و قد علم كردن دوستان نادان و دشمنان برای حذف و اضافات خواهد گشود.
در نتیجهی این دخل و تصرف، بعد از مرگ عیسی(ع) «انجیل»، كه به عهد جدید مشهور است با روایتهای گوناگون از طرف افراد مختلف نوشته شد و در نتیجه انجیلهای فراوان در بین مسیحیان متداول گردیدند.
پس از چهار قرن كلیسا چهار انجیل را از همه معتبرتر دانست كه آنها عبارتند از: [13]
1. انجیل یوحنا: یوحنا از شاگردان محبوب عیسی(ع) بوده است و لیكن اكثر علمای مسیحی متفقند كه انجیل یوحنا توسط او نوشته نشده است، بلكه آن را كتابی تزویری میپندارند. برای نمونه مطلب فوق در دائرة المعارف انگلیسی كه در آن 500 عالم مسیحی مشاركت داشتهاند، بیان شده است.
2. انجیل مرقس: توسط شخصی به نام یوحنا مشهور به مرقس كه جزء یاران دوازدهگانه محسوب نمیشود، نوشته شده است. در اصل یهودی است كه مسیحی شده است. برخی از مسیحیان میگویند كه «بطرس» رئیس حواریون آن را نوشته و به شاگردش مرقس نسبت داده شده است و برخی دیگر میگویند مرقس آن را بعد از مرگ «بطرس» و «بولس» نوشته است. در هر حال بر سر كاتب آن اختلاف نظر وجود دارد.
3. انجیل مَتَّی (متّاوس): كه توسط یكی از یاران دوازدهگانهی عیسی(ع) به نام «متی» نوشته شده است. جمهور علمای مسیحی معتقدند كه این انجیل به زبان عبری یا سریانی نوشته شده است و لیكن اصل آن مفقود گشته و تنها ترجمهی آن به زبان یونانی در دست است و مترجم آن نیز مشخص نیست.
4. انجیل لوقا: لوقا از شاگردان عیسی(ع) و حتی شاگرد شاگردان او نیز نبوده، بلكه شاگرد «بولس» بوده است. «بولس» نیز شخصی یهودی به اسم «شاؤول» بوده و از بزرگترین دشمنان مسیحیت به شمار میرفته است. ناگهان مدعی میشود كه عیسی بر او نزول كرده و به او امر كرده است كه به تبلیغ مسیحیت بپردازد.
5. امّا انجیلهای دیگرینیز از جمله انجیل برنابا وجود دارند كه از اعتبار در بین بخشی از مسیحیان برخوردار هستند، ولی كلیسا آنان را به رسمیت نمیشناسد. برنابا یكی از یاران دوازدهگانهی عیسی(ع) بوده است. پاپ (گلاسیوس اول) در سال 492م مطالعهی برخی از كتب از جمله انجیل «برنابا» را ممنوع اعلام كرد و این انجیل همچون رازی پوشیده ماند. تا اینكه در سال 1709م توسط «كریمر» مستشار روسی نسخهای مكتوب از آن به زبان ایتالیایی، پیدا شد و آن را نزد یكی از شخصیتهای «آمستردام» نگه داشت. آن شخصیت نیز آن را به «برنس أیوجین سافوی» درسال 1713م هدیه داد. سپس این نسخه همراه سایر كتابهای كتابخانهی «برنس» به كتابخانهی سلطنتی در وین در سال 1738م منتقل گردید. اولین كسی كه پرده از این نسخه برداشت، راهب انگلیسی «فرامینو» بود كه چند رسالهای را پیدا كرد كه در آنها كارهای «بولس» محكوم شده بود و در آن به انجیل برنابا استناد گردیده بود. حس كنجكاوی او را واداشت كه به دنبال آن انجیل بگردد تا اینكه هنگامی كه به یكی از نزدیكان پاپ (سكتس پنجم) تبدیل گشت، در كتابخانهی پاپ آن را پیدا كرد. آن را مخفی نموده و پنهانی به مطالعهی آن پرداخت تا در نهایت اسلام را قبول كرد.
مطالب اساسی كه در انجیل برنابا وجود دارد به طور مختصر عبارتند از:
أ. عیسی را بندهی خدا و رسول او میداند و الوهیت و فرزند خدا بودن او را منكر میشود.
ب. بیان میكند كه قربانی مد نظر ابراهیم فرزند او به نام اسماعیل بوده است.
ج. با صراحت كامل مژدهی آمدن محمد(ص) را به عنوان پیامبر خدا میدهد.
د. بیان میكند كه مسیح(ع) به صلیب كشیده نشده است بلكه به سوی آسمان برده شده است و شخصی دیگر كه خائن به مسحیت بود و همانند مسیح بود به صلیب آویخته شد.
ه. به بسیاری از اصول اعتقادی كه مورد اتفاق تمامی ادیان آسمانی است اشاره دارد.
محققان درستی نسبت آن به برنابا را و حواری بودن برنابا را تأئید میكنند اگر چه كلیسا آن را تأئید نمیكند. دلیل عدم تأئید آن نیز مخالفت انجیل برنابا با دسایس «بولس» و امثال او میباشد كه كلیسا نیز به آن پایبند بوده و هست.
تحریف انجیلها:
در مجموع علماچه مسلمانان و چه مسیحیانی كه دست از تعصب برداشته و چه روشنفكران مسیحی كه از دام تقلید رهایی یافتهاند انتقادات متعددی بر این انجیلها دارند و معتقدند هیچ كدام از انجیلها همان انجیلی نیست كه از طرف خداوند بر عیسی(ع) نازل شده است و همچنانكه قبلاً بیان كردیم چون سالها بعد از عیسی(ع) نوشته شدهاند بسیار بعید است كه نوشتههای موجود همان چیزی باشند، كه عیسی(ع) به عنوان كلام الهی برایشان بیان كرده است.
از میان علمای مسلمان، شیخ ابنتیمیه(رض) در كتاب «الجواب الصحیح لمن بدل دین المسیح» و ابن القیم(رض) در كتاب «هدایة الحیاری فی اجوبة الیهود و النصاری»، شیخ رحمةالله الهندی(رض) در كتاب «اظهارالحق»، محمد ابوزهره(رض) در كتاب «محاظرات فی النصرانیه» و از علمای مسیحی كه مسلمان شدهاند، ابراهیم خلیل احمد در كتاب «محاظرات فی مقارنة الادیان» به نقد و بررسی آن پرداختهاند و ایرادات و تناقضات فراوانی را در آن یافتهاند. برای نمونه شیخ رحمةالله الهندی در آخر كتابش «اظهار الحق» بیشتر از صد اختلاف در بین انجیلها بیان كرده است.
از جمله ایراداتی كه در مورد این كتاب تیتروار میتوان بیان كرد،عبارتند از:
أ) انجیلها سالها بعد از فوت عیسی(ع) نوشته شدهاند.
ب) انجیلهای فراوانی نوشته شدند كه هر كدام با دیدگاه خاص نویسنده و محفوظات و شنیدههای خود به تدوین آن دست زدند. متعدد بودن انجیلها خود بیانگر این است كه نمیتوان هیچ كدام را همان انجیل ارسال شده از طرف خدا دانست چرا كه هر كدام از آنها دارای بخشی از حقایق و بخشی از دستكاریهای خواسته یا ناخواستهی مؤلفانش میباشند و تلفیق آنها هم به دلیل این كه هر كدام از اناجیل طرفداران خاصّی در بین مسیحیان دارند، امكانپذیر نیست. همین امر بودكه كلیسا با همهی قدرتش باز نتوانست یك انجیل واحد را معرفی نموده و در نهایت چهار انجیل را به رسمیت شناخت. باز برخی دیگر از اناجیل از جمله انجیل «بَرنابا»، كه جزء4 انجیل معرفی شده نیست، دارای اعتبار خاصی در میان برخی از مسیحیان و محافل تحقیق میباشد.
ج) اختلافات و تناقضهای زیادی میان انجیلها وجود دارد.
د) در انجیلهای چهارگانه علاوه بر نسبت دادن كارهای ناشایست به پیامبران، بر ذات أقدس خداوند نیز نقص روا داشتهاند.
ه) عقاید باطلی كه با سایر كتب آسمانی و عقل انسان سازگار نیست در آنها یافته میشوند.
و) برخی از محتوا و متون آن با حقایق علمی یقینی در تضاد و تعارض قرار دارند. هم چنآنكه قبلاً اشاره كردیم برخی از علما، از جمله «موریس بوكای» در كتابش به تعدادی از آنها اشاره كرده است.
ز) افزون بر موارد فوق، انجیلها، صرفنظر از این كه تحریف شدهاند،از هر گونه برنامه و دیدگاه در مورد نظام سیاسی، اجتماعی، اقتصادی یا علمی به دور هستند.
زبور و صحف:
زبور به عنوان كتاب داوود(ع) و صحف به عنوان كتاب ابراهیم(ع)شناخته شدهاند، اما به دلیل اینكه آثاری از آنان موجود نمیباشد، جایی برای سخن گفتن و نقد و بررسی آنها وجود ندارد.تنها این كه به عنوان دو كتاب آسمانی كه از طرف خداوند برای هدایت مردم در زمان داوود(ع) و ابراهیم(ع) نازل شدهاند، به آنان ایمان داریم. خداوند در قرآن كریم اینچنین وجود آنها را برایمان بیان میكند:
... وَآتَینَا دَاوُودَ زَبُوراً[14] یعنی: ... و دادیم به داوود زبور را.
إِنَّ هَذَا لَفِی الصُّحُفِ الأُولَى * صُحُفِ إِبْرَاهِیمَ وَمُوسَى[15] یعنی: این در كتابهای پیشین بوده است. * كتابهای ابراهیم و موسی.
قرآن:
قرآن كریم نیز كتابی است كه همچون سایر كتب آسمانی بر پیامبر اسلام محمد(ص) برای هدایت و سعادت دنیا و آخرت مردم نازل شد.برای آشنایی بیشتر با قرآن كریم، نگاهی مختصر به شیوهی نزول، دریافت، ثبت و ضبط و پخش آن از زمان ارسال آن از طرف خداوند تا زمان حاضر خواهیم پرداخت.
تعریف قرآن:
چند قول دربارهی معنی قرآن وجود دارد كه «سیوطی»آنها را در كتابش، «الاتقان» بیان نموده است. برگزیدهی آنها قولی است كه مورد قبول و پذیرش امام شافعی(رض) میباشد و آن این است كه: كلمهی قرآن همراه با الف و لام (القرآن) نه مهموز است و نه از كلمهی دیگری گرفته شده است، بلكه اسمی است برای كلامی كه بر رسول خدا(ص) نازل شده است.
قرآن كلام خداوند است كه از طرف او نازل شده و مخلوق و آفریده نشده است، بلكه از طرف خداوند نازل شده و به سوی او برمیگردد، و در مصحفها، نوشته شده و در سینهها حفظ گردیده است و با زبانها خوانده و با گوشها شنیده میشود.[16]
استاد مصطفی صادق رافعی(رض) در كتابش «اعجاز القرآن» در تعریف قرآن چنین آورده است:
«قرآن الفاظ و كلماتی است كه هرگاه شدت یابند همچون امواجِ دریای خروشانند، هرگاه ملایمت نشان دهند به مثابه نسیم حیاتبخش ابدیند. بعضی از آنها اساس و پایه و نظام و قوام دنیا را نمایان میسازند، یعنی دنیا را خاطرنشان مینمایند. قسمتی از آنها بهشت و درختان بارور و میوههای خوشبوی آن را توصیف میكنند و به تعبیری دنیای آخرت را تعریف میكنند.زمانی كه از كَرَم و بخشش خداوند مژده دهند، چهرههای در زیر نقاب پوشیده، شادمان و مسرور میشوند. اگر از عذاب و عقاب خبر دهند، زبانها از شدت تب و ناراحتی قلبها، فریاد در میآورند. الفاظ قرآن دارای چنان معانی و مفاهیمی هستند كه بعضی از آنها انسان را از گوارایی آب بیان، سیراب میكنند.
برخی دیگر نیز دارای چنان رقت و رأفتی هستند كه نسیم بهشت از آنها بوی خوش میگیرد. گروهی دیگر(از الفاظ قرآن) دارای چنان نوری هستند كه انسان به وسیلهی آنها در آینهی ایمان و اعتقاد راه امن و امان را میبیند. گاهی نیز بر دلها حیات میبخشد. زمانی هم از مفاهیم و معانی آنها، عطر و عبیر بر میخیزد و نسیم رحمت و شفقت بر آنها میوزد و در نتیجه راز این دنیای كوچك را نمایان میسازند. هنگامی كه الفاظ قرآن از دهنها و زبانها خارج میشوند از پلكهای چشم، اشك میریزد و قلب را از روی خشوع و فروتنی چنان ساكت و بازمیدارد گویی جنازهای است كه زبان بر آن نوحهخوانی میكند و حقیقت انسان را برای شخص گناهكار به گونهای مجسم میكند، كه گمان میبرد او نوعی دیگر از انسان است.
بالاخره الفاظ قرآن، به مانند طبقات ابرهایی هستند كه ستونهای آن به حركت در میآید و حرارت آن برق میزند و صدای غرش آن فضا را درهم میشكند. در این صورت گویی الفاظ قرآن آسمانند كه گناهانِ زمین را در برگرفته و ترس و وحشت از عذاب پروردگار، زمین را فراگرفته است. بیگمان آسمان در آن موقع تنها یك بانگ بلند باشد و زمین سفرهای باشد و مخلوقات طعمهی آن.[17]
نزول قرآن:
اولین بار قرآن در سال 610 میلادی، زمانیكه عمر محمد(ص)40 سال و 6 ماه و 8 روز قمری بود، در غار حرا توسط فرشتهی وحی بر پیامبر اسلام(ص) نازل گردید. امام بخاری از عایشه امالمؤمنین روایت كرده است كه: [18] جبرئیل سه بار رسول خدا(ص) را در آغوش گرفته و به خود فشرده و هنگامیكه جبرئیل به او گفته است: بخوان! رسول خدا(ص)پاسخ میدهد: خواندن بلد نیستم، تا اینكه جبرئیل برای بار سوم به او میگوید:
اقْرَأْ بِاسْمِ رَبِّكَ الَّذِی خَلَقَ * خَلَقَ الإِنسَانَ مِنْ عَلَقٍ *اقْرَأْ وَرَبُّكَ الأَكْرَمُ * الَّذِی عَلَّمَ بِالْقَلَمِ * عَلَّمَ الإِنسَانَ مَا لَمْ یعْلَم[19]ْ یعنی: بخوان به نام پروردگارت، آنكه (همهی جهان را) آفریده است. * انسان را از خون بسته آفریده است. * بخوان! پروردگار تو بزرگ و بخشندهتر است. * همان خدایی كه بهوسیلهی قلم آموخت. * بدو چیزهایی را آموخت كه نمیدانست.
و این نزول قرآن در طول مدت 23 سال از حیات مبارك رسول اكرم(ص) ادامه داشته است.
جمعآوری قرآن:
جمعآوری قرآن، به معنی كتابت و نوشتن آن، در ابتدای اسلام سه بار انجام گرفت: بار اول در زمان رسول خدا(ص)، بار دوم در زمان خلافت ابوبكر صدیق(رض) و بار سوم در زمان خلافت عثمان بن عفان(رض) جمعآوری شد. و تنها در این دورهی سوم بود كه قرآن نسخهبرداری شد و نسخههای آن به استآنها فرستاده شدند. در مرحلهی قبل از كتابت فقط در سینهها حفظ گردید. در ادامهی مطلب، مراحل فوق را به تفصیل بیان خواهیم داشت.
1. حفظ و نگهداری قرآن در سینهها:
قرآن كریم بر رسول خدا(ص) نازل شد. ارادهی رسول خدا متوجه حفظ و پشتیبانی از آن بود به همین خاطر آن را با مكث و آهسته آنطوری كه خداوند پاك و بلند مرتبه به او دستور داده بود، بر مردم میخواند.
عایشه و فاطمه(رض) گفتهاند: از رسول خدا(ص) شنیدیم كه میگفت:
«إنَّ جِبْرِیلَ كَانَ یعارِضُنی القرآنَ فِی كُلِّ سَنَةٍ مَرَّةً وَ إنَّهُ عارَضَنِی العَام مَرَّتَینِ وَ لاآراهَ إلّا حضَرَ أجَلِی» یعنی: «جبرئیل هر سال یك بار قرآن را بر من میخواند، و او امسال دو بار آن را بر من خواند، و من این كار را جز نزدیك شدن مرگ خود چیزی دیگر نمیبینم.»
رسول خدا(ص) آن چه را كه از طرف پروردگارش بر او نازل میشد به آنان میرساند و با اعلام اینكه حاضران پیام خدا را به غایبان برسانند، روحِ توجه و عنایت به قرآن را در میانشان پرورش میداد. صحابهy نیز در اثر عنایت و توجه خاصشان به كتاب خدا، در حفظ و نگهداری آن با هم رقابت میورزیدند، در تدریس و تفهیم آن از هم سبقت میجستندو جهت بهرهمند شدن از خواندن قرآن، از لذت خواب و استراحت و آرامش خود چشم میپوشیدند.
از این جهت حافظان قرآن در زمان حیات رسول خدا(ص) گروه كثیری بودند، و بعضی از نویسندگان و مؤلفان تعدادی از آنان را نام برده و ذكر كردهاند، كه عبارتند از: خلفای چهارگانه (ابوبكر و عمر، عثمان، علی)،طلحه، سعد، ابن مسعود، حذیفه، سالممولی ابی حذیفه، ابو هریره، ابنعمر، ابنعباس، عبدالله بن عَمرو بن عاص و پدرش، معاویه، ابن الزبیر، عبدالله بن السائب، عایشه، حفصه، ام سلمه، كه همگی از مهاجران بودند.افراد حافظ قرآن از انصار عبارت بودند از: أُبَی بن كعب، معاذ بن جبل، زیدابن ثابت، ابو الدرداء، مجمع بن حارثه، ابوزید، كه هویتش را از اَنَس پرسیدند، در جواب گفت: او یكی از عموهای من است.
2. مكتوب كردن قرآن در زمان پیامبر(ص):
جمع قرآن به معنی كتابت و نگارش آن در زمان رسول خدا(ص) یكی از عادت و روشهای صحابهyبود. بالاترین عنایت و توجه ایشان نسبت به حفظ قرآن و پشتیبانی از آن، این بود كه جهت تصحیح و جستوجوی وجوه و جنبههای قرائت قرآن، و مقید ساختن آن به وسیلهی نوشتن (و ضبط و ثبت آن) در آن مقدار ابزار و وسایلی كه برای آنان امكانپذیر بود از قبیل: استخوآنها، و سنگها و تختهپارهها، و چیزهای دیگری مشابه آنها، مبادرت میورزیدند. رسول خدا(ص) كاتبانی را برای نوشتن وحی برگزیده بود كه هرگاه آیاتی از قرآن بر او نازل میشدند به آنان دستور میداد كه آنها را بنویسند. این كاتبان از بهترین و آگاهترین صحابه بودند، از آن جمله: ابوبكر، عمر، عثمان، علی، ابان بن سعید، زید بن ثابت، خالد بن ولید، أُبی بن كعب، معاویه، ثابت بن قیس، ارقم بن ابیالارقم، حنظله بن ربیع و ابو رافع قبطی. اینان آیاتی كه بر رسول خدا(ص) نازل میشدند در حضور رسول خدا(ص)آنها را هم برای او(ص) و هم برای خود مینوشتند، و رسول خدا جای نوشتن آیهها را در سورههای مربوط به آنها تعیین میكرد.
بنابراین در زمان رسول خدا(ص) علاوه بر حفظ قرآن در سینهها، تمام آن جمعآوری و نوشته شد.
اما در یك مصحف واحد جمعآوری نشد و سورههای آن مرتب و منظم نگردید، و این امر بهخاطر این بوده كه رسول خدا(ص) منتظر نزول آیههای دیگر، یا نزول ناسخ حكم بعضی از آیههای قرآن بوده است.
3. جمعآوری قرآن در زمان ابوبكر صدیق(رض):
وقتی كه رسول خدا(ص) وفات نمودند و بعد از ایشان ابوبكر صدیق(رض) بهخلافت رسید، چند رویداد مهم رخ دادند. از جملهی آن: واقعهی یمامه بود كه در سال دوازدهم هجری جنگی بین مسلمانان و پیروان مُرتدِ مسیلمهی كذاب برپاشد و تعداد زیادی از قاریان و حافظان قرآن در آن جنگ شهید شدند، این وضع مسلمانان را نگران كرد، بنابراین ابوبكر(رض) جهت جمعآوری و تدوین آن كمرِ همت بست و زید بن ثابت را برای اجرای این امر برگزید. انتخاب زید بدین خاطر بود كه او یكی از حافظان قرآن بود و پیوسته در حضور رسول خدا(ص) به كتابت قرآن اشتغال داشت و شاهد و ناظر آخرین تلاوت قرآن به وسیلهی رسول خدا(ص) بود. همراه با این وصف او شخصی بود عادل، وظیفهشناس و مورد اعتماد و بسیار پرهیزكار و در تمام اوضاع و احوال ثابتقدم و استوار بود.
زید بن ثابت(رض) شروع به جمعآوری قرآن نمود و برای خود روش خاص و استواری را برگزید. به این ترتیب كه قرآن را كلاً در سینهی مردانی كه آن را حفظ داشتند، و همچنین از تخته سنگها و تخته چوبها، و در چیزهای دیگری كه قرآن در حضور رسول خدا(ص) روی آنها نوشته شده بود، جستوجو نمود. هیچ نوشتهای را قبول نمیكرد تا این كه دو شاهد عادل آن را گواهی میدادند، و اعتراف و اظهار میداشتند كه آن دست نوشته در حضور رسول خدا(ص) نوشته شده است.
زید بن ثابت بر این روش سالم، زیر نظر ابوبكر و عمر حركت كرد و كار خود را ادامه داد تا این كه جمعآوری قرآن را در مجموعهای از دست نوشتهها و صحیفهها به پایان رسانید.اصحاب بدون استثنا بر آن اتفاق نظر داشتند و ابوبكر آن را نزد خود نگاه داشت و تا زنده بود، نزد او ماند.
بعد از وفات ابوبكر(رض)، عمر آن را نزد خود نگاه داشت و هنگامی كه عمر(رض) نیز وفات نمود، دخترش حفصه(رض) آن را پیش خود نگاه داشت.
4. جمعآوری قرآن در زمان عثمان(رض):
در زمان عثمان(رض) فتوحات اسلامی گسترش یافت و مسلمانان در شهرها و اكناف و اطراف پراكنده شدند و ساكنان هر سرزمینی از سرزمینهای اسلامی قرائت قرآن را از صحابهای كه در میان آنان شهرت داشت فرا میگرفتند.
به علت فاصلهی زمانی مردم با رسول خدا(ص) و با نزول وحی، حركت جدیدی پیدا شد و در ادای حروف و نحوهی تلفظ آنها، همچنین در كیفیت و روش قرائت در میان مردم اختلافاتی بروز كرد. بنابراین عثمان(رض) پس از مشورت با اكثر صحابه زیر نظر خود چند نفر را مأمور كرد تا 7 نسخه از روی نسخهی موجود كه با یك لهجهی واحد (قریشی) نوشته شده بود و در منزل حفصه همسر پیامبر(ص) و دختر عمربنخطاب(رض) نگهداری میشد، بنویسند و هر كدام را به یكی از ولایتها فرستاده و همراه هر نسخه هم، یك معلم را جهت آموزش فرستاد.[20]
تعداد اجزا، سورهها و آیات قرآن:
قرآن كریم دارای 30 جزء مساوی و 114 سوره با تعداد آیات متفاوت میباشد. بلندترین سورهی قرآن، «بقره» با 286 آیه و كوچكترین سوره، «كوثر» با 3 آیه میباشد. كل قرآن داری 6236 آیه است.
ترتیب آیات و سورههای قرآن:
در كتاب «اتقان» تألیف سیوطی در این مورد چنین آمده است: اجماع و نصوص مترادف، بر آن است كه ترتیب آیات قرآن توقیفی و به دستور رسول خدا(ص) بوده است و هیچ شك و شبههای در آن نیست.
«زرشكی» هم در كتاب «البرهان» و ابوجعفربن الزبیر در كتاب «مناسبات» خود، چنین بیان میكنند كه: ترتیب آیات در سورههای قرآن توقیفی و به دستور رسول خدا(ص)صورت گرفته است، در این امر اختلافی میان مسلمانان نیست. «زید» میگوید: ما، در حضور رسول خدا(ص) بودیم كه قرآن را در تكهپارهها جمعآوری و مینوشتیم.
حدیث دیگری كه احمد با سند خوب از عثمان بن ابی العاص روایت كرده، چنین است: در حضور رسول خدا(ص) نشسته بودم ناگاه چند دقیقهای چشمانش به بالا خیره ماند و سپس به خود آمد و گفت: «آتانِی جبرئیلُ فَأَمَرَنِی أَنْ أضَع هذهِ الایه هذا الموضِعَ مِنْ هذهِ السُّوَرةِ» یعنی: «جبرئیل نزد من آمد و مرا دستور داد كه این آیه را در این قسمت از این سوره بگذارم.»[21]
نامگذاری سورههای قرآن نیزهمچنانكه در احادیث نبوی و آثار بزرگان دین ثابت شده است، با دستور رسول خدا بوده است.
برای مثال: «مسلِم» از «ابوهریره» نقل كرده است كه پیامبر(ص) فرمود:
«لاَ تَجْعَلُوا بُیوتَكُمْ مَقَابِرَ. إِنَّ الشَّیطَانَ ینْفِرُ مِنَ الْبَیتِ الَّذِی تُقْرَأُ فِیهِ سُورَةُ الْبَقَرَةِ»[22]یعنی: «خانههای خود را به گورستان تبدیل نكنید، خانهای كه در آن سورهی بقره خوانده شود، شیطان از آن فرار میكند.»
هدف از آوردن حدیث فوق این بود كه متوجه شویم پیامبر(ص) خود اسم سورهی بقره را بر زبان آورده است.اما در ترتیب سورههای قرآن اختلاف نظر هست؛ بعضی گفتهاند ترتیب سورهها نیز توقیفی و به دستور و رأی رسول خدا بوده و برخی دیگر گفتهاند با اجتهاد و رأی صحابهy بوده است.
منابع و مآخذ
1. قرآن كریم
2. احمد بن حنبل، الزهد (مسند احمد)، دار الكتب العلمیه..
3. البخاری، صحیح بخاری، دارالكتب العلمیه.
4. انجیل برنابا، مترجم: حیدر قلی خان قزلباش ملقب به سردار كابلی، انتشارات المعی، تهران، چاپ چهارم 1383.
5. عبدالرحمن حسن حبنكه المیدانی، العقیدة الاسلامیة و أسسها، تهران 1364، جاپ دوم، نشر صبا تهران و بیان پاوه.
6. عمر الاشقر، الرسل و الرسالات.
7. كلام نسفی
8. محمد بن ابراهیم الحمد، الیمان بالكتب، تألیف.
9. محمد الصویانی، مقارنهی بین قرآن و تورات.
10. محمد بن عثیمین، رسائل فی العقیدة للشیخ.
11. محمدطاهر كردی، تاریخ قرآن، مترجم: محمد صالح سعیدی، انتشارات مسعود (احمدی)، چاپ اول 1370.
12. مسلم بن الحجاج، صجیج مسلم، دارالكتب العلمیه،
13. مصطفی خرمدل، تفسیر نور، چاپ سوم 1381نشر احسان.
پاورقیها
--------------------------------------------------------------------------------
[1]- رسائل فی العقیدة للشیخ محمد بن عثیمین ص23.
[2]- عبدالرحمن حسن حبنكه المیدانی، العقیدة الاسلامیة و أسسها، تهران 1364، جاپ دوم، نشر صبا تهران و بیان پاوه، ص 537.
[3]- برای كسب اطلاع بیشتر در رابطه با علت نزول كتابهای آسمانی متعدد به فصل «ایمان به پیامبران» مبحث «علت آمدن پیامبران متعدد» مراجعه شود.
[4] - قرآن كریم، سورهی بقره، آیهی 136.
[5]- د. عمر الاشقر، الرسل و الرسالات ص235.
[6]- قرآن كریم، سورهی بقره، آیهی 285. همچنین در آیهی زیر مؤمنان را به ایمان به كلیهی كتابهای آسمانی امر میكند و میفرماید: «قُولُوا آمَنَّا بِاللَّهِ وَمَا أُنزِلَ إِلَینَا وَمَا أُنزِلَ إِلَى إِبْرَاهِیمَ وَإِسْمَاعِیلَ وَإِسْحَقَ وَیعْقُوبَ وَالأَسْبَاطِ وَمَا أُوتِی مُوسَى وَعِیسَى وَمَا أُوتِی النَّبِیونَ مِنْ رَبِّهِمْ لا نُفَرِّقُ بَینَ أَحَدٍ مِنْهُمْ وَنَحْنُ لَهُ مُسْلِمُونَ» قرآن كریم، سورهی بقره، آیهی 136.
[7]- محمد ابراهیم الحمد، الایمان بالكتب، اینترنت، ص2.
[8] - احمد بن حنبل، الزهد (مسند احمد)، دار الكتب العلمیه، جزء1، حدیث 6، ص84.
[9]- در نوشتن اسفار پنجگانه از كتاب «مقارنهی بین قرآن و تورات از محمد الصویانی» در مراجعه به كتاب «ایمان به كتب» از محمدبنابراهیمالحمد استفاده گردیده است.
[10]- بد نیست در اینجا از زبان انجیل تغییر و تحریف تورات را بشنویم: «آنوقت شاگردان گفتند ای معلم در كتاب موسی چنین نوشته شده كه عهد با اسحاق بسته شده * یسوع آه كشیده جواب داد آنچه نوشته شده همین است * و لیكن نه موسی نوشته و نه یسوع * بلكه احبار ما نوشتهاند، آنانكه نمیترسند از خدای * حق میگویم به شما به درستی كه هر گاه به كار برید نظر را در سخن فرشته جبرئیل، خواهید دانست خباثت كتبه و فقهای ما را.» انجیل برنابا، مترجم: حیدر قلی خان قزلباش ملقب به سردار كابلی ، انتشارات المعی، تهران، چاپ چهارم 1383، فصل چهل و چهارم، شمارهی 1 تا 6، صص 124 و 125.
[11]- محمد بن ابراهیم الحمد، «الایمان بالكتب»، به نقل از كتاب «الرسل و الرسالات» از د.عمر الأشقر، صص 104 و 105.
[12]- «التوراة و الانجیل و القرآن والعلم» ترجمهی عربی «شیخ حسن خالد»، ترجمهی فارسی «نسرین حكمی» تحت عنوان «تورات،انجیل، قرآن و علم».
[13]- عبدالرحمن حسن حبنكه المیدانی، العقیدة الاسلامیة و أسسها، تهران 1364، جاپ دوم، نشر صبا تهران و بیان پاوه، صص 556 تا 576.
[14]- قرآن كریم، سورهی الاسراء، آیهی 55.
[15]- قرآن كریم، سورهی الاعلی، آیات 18 و 19.
[16]- كلام نسفی.
[17]- محمدطاهر كردی، تاریخ قرآن، مترجم: محمد صالح سعیدی، انتشارات مسعود (احمدی)، چاپ اول 1370، صص 34و35و36.
[18]- البخاری، صحیح بخاری، دارالكتب العلمیه، جزء 9، حدیث 44، ص 733.
[19]- قرآن كریم، سورهی علق، آیات 1 تا 5.
[20]- جمعآوری قرآن عظیم برای اولین بار در تاریخ، در حالیكه در تختهپارههای چوب و استخوانهای كتف و در سینهی حافظان و قاریان قرآن پراكنده بود، كار مهمی بود كه احتیاج به توجه و عنابت بسیار و دقت كاملی داشت. به همین علت بود گروهی كه به جمعآوری قرآن اقدام نمودند تنها اعتماد و تكیه بر آنچه از قرآن كه در سینه و حفظ خود داشتند نمیكردند، در صورتی كه در میان ایشان بودند افرادی كه تمام قرآن را از حفظ داشتند. همچنین آنان تنها و به مجرد دیدن و مشاهده كردن آنچه از قرآن كه در تكهپارهها و چیزهای دیگری نوشته شده بود اكتفا و بسنده نمیكردند، بلكه آن را از كسی كه از رسول خدا (ص) به طور شنیدنی فرا گرفته بود میگرفتند. پس به همین علت این كار به اطمینان و احتیاط، نزدیك، و از شك و تردید دور میباشد. در كتاب «زندگانی محمد» تألیف استاد محمد حسین هیكل آمده است: «سیر ولیم مویر» هنگام سخن گفتن راجع به قرآن و دقت رسیدن آن به دست ما میگوید: «وحی مقدس، پایه و اساس اسلام است.» زمانی كه وسایل و ابزار برای نوشتن آن چه كه بدون یادداشت از شاعرانشان بهره میگرفتند موجود نبود، عادت كرده بودند كه این اشعار و قصاید را به ذهنشان بسپارند، به همین طریق آنچه به قبائلشان نسبت و ارتباط داشت بر روی صفحات قلبشان میسپردند و به این ترتیب قدرت حافظه و توانایی یادآوری آنان نهایت رشد و نمو كرد. در چنین شرایطی بود كه بعضی از اصحاب رسول خدا(ص) در اثر نیروی حافظه و دقت و باریكبینی و به واسطهی علاقه و دلبستگی به حفظ و نگهداری قرآن و یادآوری آن، به درجهای رسیدند كه با این نیرو میتوانستند با دقت كامل و بدون شك و شبهه، تمام آنچه از قرآن را كه از اول تا آخر آموخته و حفظ كرده بودند، بازگو كنند. خاورشناس آمریكایی «ر-ف بوددلی» نیز كتاب با ارزشی را به نام «رسول» (زندگی محمد) تألیف نموده و گفته است: كتابی مناسب زمان، در دسترس ماست كه در اصالت یگانه و بینظیر است، و در سالم ماندن و صحت و درستیش آنطوری كه نازل شده است، هیچ گونه شك و تردیدی نیست. این كتاب، قرآن است، قرآنی كه امروز به مانند آن روزی است كه برای اولین بار زیر نظر محمد(ص) نوشته شد و با وجود این كه (در آن زمان ابزار مناسب نگارش موجود نبود) و افكار و اندیشهها در تكهپارهها و پوست درختان خرما و روی استخوانهای كتف در لحظات عجیب جمع و تدوین شده بودند. (با این وصف) سورهها و آیات اصیل قرآن (علاوه بر نوشته شدن آنها در وسایل و ابزار فوق) به درستی حفظ، و نگهداری شدهاند. سپس این خاورشناس میگوید: قرآن مجموعهای از سخنان و یا بیاناتی نیست كه فرض شود محمد آنها را گفته است بلكه قرآن همان آیاتی است كه خود محمد روز به روز، و ماه به ماه كه در طول زندگیش ] نبوّتش[ به صورت املا بر كاتبان وحی بیان نموده و آنها را نوشتهاند. بعد میگوید: بیتردید زید بن ثابت[20] در نگارش قرآن یگانه روش پسندیده و اطمینان بخش و خالی از هر نوع شك و گمان كه داشت، این بود كه او كاری را انجام نداد كه موجب ازدیاد قرائتی شود، یا ارتباط جملهای را ضایع كند و آن را بر هم زند، یا تفصیل و بیان آن را به طوری كه حسن و خواسته اسلام را خدشهدار كند حذف نماید و یا بنویسد. بلكه زید تا وقتی كه قرآن را به اتمام رسانید و آن را منتشر ساخت، چنان با اخلاص و پاكی عمل نمود كه امكان تصورش نیست، و این كاری بود كه فقط از طرف خداوند و تنها با خواست او انجام گرفت (بدون این كه در آن تحریف و یا تغییری بعمل آید). سپس این خاوشناس امریكایی میگوید: مهم این است كه قرآن یگانه عمل و كتابی است كه بیشتر از دوازده قرن باقی مانده است بدون این كه در آن تغییر و تبدیلی انجام گرفته باشد، و چیزی یافت نمیشود كه امكان كوچكترین همطرازی و همردیفی با آن داشته باشد، نه در آیین یهود و نه در آیین مسیح. زندگانی محمد، محمد حسن هیكل.
[21]- آیه این است: «إِنَّ اللَّهَ یأْمُرُ بِالْعَدْلِ وَالإِحْسَانِ وَإِیتَاءِ ذِی الْقُرْبَى وَینْهَى عَنْ الْفَحْشَاءِ وَالْمُنكَرِ وَالْبَغْی یعِظُكُمْ لَعَلَّكُمْ تَذَكَّرُونَ» النحل/90 یعنی: «خداوند به دادگری، و نیكوكاری، و نیز بخشش به نزدیكان دستور میدهد، و از ارتكاب گناهان بزرگ (چون شرك و زنا)، و انجام كارهای ناشایست (نا سازگار با فطرت و عقل سلیم)، و دست درازی و ستمگری نهی میكند. خداوند شما را اندرز میدهد تا این كه پند گیرید (و با رعایت اصول سهگانهی عدل و احسان و ایتاء ذیالقربی، و مبارزهی با انحرافات سهگانهی فحشاء و منكر و بغی، دنیایی آباد و آرام و خالی از هرگونه بدبختی و تباهی بسازید)...»
[22]- مسلم بن الحجاج، صجیج مسلم، دارالكتب العلمیه، كتاب صلاةالمسافرین و قصرها، جزء 6، حدیث 1774، ص 57.
- افزودن نظر جدید
- 9525 بازدید
-
نسخه مناسب چاپ