ایمان به جنّ؛ جنّ از دیدگاه قرآن
کتاب خداوند، خیلی آشکار و صریح و در موارد گوناگون، سخن از جنّ به میان آورده و جهان عظیم و ناشناختهی آنها را اعلام داشته است. به همین خاطر و نیز به دلیل آنكه جنّ» با ملائكه دارای تشابهات زیادی از جهات گوناگون است موضوع جنّ را از دیدگاه قرآن كریم در این بخش از كتاب بعد از مبحث ایمان به ملائكه، مورد بررسی قرار میدهیم، تا آنچنانكه موجودند آنان را شناخته و نه وجود آنان را انكار نماییم و نه آنان را خدا یا فرزندان خدا - آنچنانكه برخی از مشركین میپنداشتند، - نپنداریم.
وجوب اعتقاد به وجود جنّ
مسلمانان به وجود مخلوقات غیبی که حواس، در حالت عادی آنها را درک نمیکند، اعتقاد دارند، زیرا خداوند متعال در قرآن به صورتی قاطع از وجودشان خبر دادهاند. اعتقاد به وجود مخلوقات غیبی، که آنها را حس نمیکنیم از امور ممکنهی عقلی میباشد و کسی که بخواهد آنها را انکار کند، تنها خبر صادق را بدون هیچ دلیل و برهانی، تکذیب کرده است . خداوند آفرینش جنّ را اثبات کرده و میفرماید:
وماخَلَقْتُ الْجِنَّ وَالإِنسَ إِلاَّ لِیعْبُدُونِ * مَا أُرِیدُ مِنْهُمْ مِنْ رِزْقٍ وَمَا أُرِیدُ أَنْ یطْعِمُونِ[1] یعنی: و جنّ و انس را جز برای عبادت نیافریدهایم. از آنان نه درخواست روزی میکنیم و نه میخواهم که مرا خوراک دهند.
در آیهای دیگر میفرماید:
یا مَعْشَرَ الْجِنِّ وَالإِنسِ إِنْ اسْتَطَعْتُمْ أَنْ تَنفُذُوا مِنْ أَقْطَارِ السَّمَوَاتِ وَالأَرْضِ فَانفُذُوا لا تَنفُذُونَ إِلاَّ بِسُلْطَانٍ[2] یعنی: ای گروه اجنه و انسانهااگر میتوانید از نواحی آسمانها و زمین بگذرید، بگذرید، و لیکن نمیتوانید بگذرید مگر با قدرت عظیم.
قرآن سخن از جنّ را در چهل آیه از ده سوره بیان میدارد و نام یکی از سورههای قرآن، «الجنّ» میباشد که خداوند در آن قصّهی دستهای از جنّ، که تلاوت قرآن را از زبان پیامبر میشنوند و به آن ایمان میآورند و به سوی قومشان بر میگردند تا آنها را انذار دهند، ذکر کرده است. در اینباره خداوند متعال در سورهی احقاف میفرماید:
وَإِذْ صَرَفْنَا إِلَیكَ نَفَراً مِنْ الْجِنِّ یسْتَمِعُونَ الْقُرْآنَ فَلَمَّا حَضَرُوهُ قَالُوا أَنْصِتُوا فَلَمَّا قُضِی وَلَّوْا إِلَى قَوْمِهِمْ مُنْذِرِینَ * قَالُوا یا قَوْمَنَا إِنَّا سَمِعْنَا كِتَاباً أُنْزِلَ مِنْ بَعْدِ مُوسَى مُصَدِّقاً لِمَا بَینَ یدَیهِ یهْدِی إِلَى الْحَقِّ وَإِلَى طَرِیقٍ مُسْتَقِیمٍ * یا قَوْمَنَا أَجِیبُوا دَاعِی اللَّهِ وَآمِنُوا بِهِ یغْفِرْ لَكُمْ مِنْ ذُنُوبِكُمْ وَیجِرْكُمْ مِنْ عَذَابٍ أَلِیمٍ[3] یعنی: زمانی که گروهی از جنیان را به سوی تو روانه کردیم تا قرآن را بشنوند. هنگامی که حاضر آمدند به یکدیگر گفتند، خاموش باشید و گوش فرا دهید هنگامی که به پایان رسید به عنوان مبلّغ به سوی قوم خود برگشتند. اینان گفتند: ای قوم ما، ما به کتابی گوش فرا دادیم که بعد از موسی فرستاده شده است و کتابهای پیش از خود را تصدیق میکند و به سوی حق و راه راست هدایت میکند. ای قوم ما سخنان فراخوانندهی الهی را بپذیرید و به او ایمان بیاورید تا خدا گناهانتان را بیامرزد و شما را از عذاب سخت در پناه خویش دارد.
این دسته از جنّها، در حالی که پیامبر(ص) با یارانش در «نخله»[4] نماز میخواندند، نزدشان آمدند و پیامبر(ص) سورهی الرحمن یا علق را تلاوت میفرمودند. از ابن عباس روایت شده است كه «پیامبر(ص) در این جریان قبلاً از وجودشان بیخبر بود و قصد نداشت که قرآن را برای آنها تلاوت کند، و حضور آنان در هنگام تلاوت این سورهها تصادفی بود.»
عقیدهی مردم به جنّ
اکثر، ملل و پیروان مذاهب و ادیان – خصوصاً پیروان پیامبران – به وجود جنّ اعتقاد دارند و این امر دلیلی است بر این كه تمامی پیامبران به وجود داشتن جنّ خبر دادهاند و پیروان آنان دانستهاند كه ایمان مؤمن کامل نمیشود مگر اینکه تمامی گفتار رسولشان را تصدیق کنند.
اما بر سر اثبات این موجودات، میان فلاسفه و متفکرین، بحث وجود دارد. دلایل منکرین این است كه چون وجود جنّ برای ما از طریق حواس ثابت نشده است، پس وجود ندارند. چنانکه مشخّص است تنها ادراک حسی در چیزی، یقین به وجود نمیآورد و نمیتوان فقط به آن اکتفا نمود، چون این حواس در بسیاری از جهات ناقص هستند و مسلماً از طریق حواس نمیتوان به امور غیبی پیبرد در حالی که در کنار ادراک حسی، خبر صادق وجود دارد. بدین معنی كه اثبات وجود داشتن جنّ از دو راه ممکن است: 1- راه حسی 2- خبر صادق. همچنانكه گفتیم وجود جنّ از طریق حس قابل اثبات نیست چرا كه با حواس نمیتوانیم آنها را درك كنیم. امّا از طریق خبر صادق (وحی) وجودشان برای ما ثابت شده است و بدون اینکه در آن، شک داشته باشیم، آن را قبول میکنیم؛ چرا كه قبلاً با دلایل عقلی به خداوند ایمان آورده و در رسالت پیامبران، خصوصاً پیامبر اسلام(ص) به یقین رسیدهایم. بنابراین موقعی كه در قرآن از وجود داشتن جن سخن به میان آمده است، دیگر جایی برای هیچگونه شكی باقی نخواهد ماند.
حقیقت جنّ
در مورد حقیقت جنّ، غیر از آنكه در کلام خدا و احادیث رسول اكرم(ص)، بحث شده است چیزی نمیدانیم و در همان حدی كه در قرآن و سنّت آمده است ایمان میآوریم. آنچه در قرآن در بیان حقیقت و صفات جنّ وارد شده است، عبارتست از:
1. از زبانهی شعلهور آتش آفریده شدهاند:
وَخَلَقَ الْجَانَّ مِنْ مَارِجٍ مِنْ نَارٍ[5] یعنی: و جنّ را از زبانهی شعلهورآتش خلق نموده است.
خداوند دربارهی استدلال ابلیس، که از امر خدا نا فرمانی کرده بود میفرماید:
قَالَ مَا مَنَعَكَ أَلاَّ تَسْجُدَ إِذ أَمَرْتُكَ قَالَ خَیرٌ مِنْهُ خَلَقْتَنِی مِنْ نَارٍ وَخَلَقْتَهُ مِنْ طِینٍ[6] یعنی: و خداوند فرمود: چه چیز تو را بازداشت که سجده ببری، وقتی که من به تو دستور دادم. گفت: من از او بهترم، چرا که مرا از آتش آفریدهای و او را از خاک.
ابلیس به گمان اینکه آتش از خاک بهتر است غرورش را در نافرمانی از دستور پروردگار ابراز داشت.
2. «جن» موجودی غیر از ملائک است: ملائكه دارای اختیار نیستند و لیكن اجنّه از اختیار برخوردارند، ملایكه تولید نسل ندارند و لیكن اجنه زاد و ولد دارند و ... .
3. قبل از انسان آفریده شدهاند: دلیل بر این موضوع کلام خداوند است که میفرماید:
وَالْجَانَّ خَلَقْنَاهُ مِنْ قَبْلُ مِنْ نَارِ السَّمُومِ[7] یعنی: و جنّ را پیش از آن (انسان)، از آتش سراپا آفریدیم.
همچنین قصهی امر کردن خداوند به سجدهی ابلیس بر آدم و نافرمانی او در سورهی کهف آیهی 50 دلیل دیگری است که جنّ قبل از انسان آفریده شده است.
وَإِذْ قُلْنَا لِلْمَلائِكَةِ اسْجُدُوالآدَمَ فَسَجَدُوا إِلاَّ إِبْلِیسَ كَانَ مِنْ الْجِنِّ فَفَسَقَ عَنْ أَمْرِ رَبِّهِ أَفَتَتَّخِذُونَهُ وَذُرِّیتَهُ أَوْلِیاءَ مِنْ دُونِی وَهُمْ لَكُمْ عَدُوٌّ بِئْسَ لِلظَّالِمِینَ بَدَلاً[8] یعنی: آنگاه که ما به فرشتگان گفتیم: برای آدم سجده کنید آنان جملگی سجده کردند مگر ابلیس که از جنّیان بود و از فرمان پروردگارش تمرّد کرد. آیا او و فرزندانش را با وجود اینکه دشمن شمایند بهجای من سرپرست و مدد کار خود میگیرید؟! ستمکاران چه عوض بدی دارند.
4. زاد و ولد و تولید نسل دارند: در قرآن در جایی از مردان جنّ یاد شده است که قرآن را از زبان پیامبر شنیدهاند و هنگامی که میان آنها مرد باشد طبیعتاً زن هم وجود دارد و وجود زن و مرد متقاضی تناسل است.
وَأَنَّهُ كَانَ رِجَالٌ مِنْ الإِنسِ یعُوذُونَ بِرِجَالٍ مِنْ الْجِنِّ فَزَادُوهُمْ رَهَقاً[9] یعنی: و كسانی از انسانهابه كسانی از پریها پناه میآوردند و بدین وسیله بر گمراهی و سركشی ایشان میافزودند.
5. غیر قابل رؤیت میباشند: از ویژگی های دیگرشان این است که آنها ما را میبینند در حالی که ما آنها را نمیبینیم. خداوند دربارهی این ویژگی «جن» میفرماید:
... إِنَّهُ یرَاكُمْ هُوَ وَقَبِیلُهُ مِنْ حَیثُ لا تَرَوْنَهُمْ.... [10] یعنی: ... شیطان و هم دستانش شما را میبینند در صورتی که شما آنها را نمیبینید... .
6. موجوداتی مكلف میباشند: «جن» موجوداتی هستند که قابلیّت علم و معرفت دارند، دارای اراده و اختیار هستند، مکلف به ایمان و عبادت میباشند و از کفر و نافرمانی نهی شدهاند. قسمت زیادی از خطابهای تکلیف و حدود در قرآن کریم شامل انسانهاو اجنّه میباشد.
وماخَلَقْتُ الْجِنَّ وَالإِنسَ إِلاَّ لِیعْبُدُونِ * مَا أُرِیدُ مِنْهُمْ مِنْ رِزْقٍ وَمَا أُرِیدُ أَنْ یطْعِمُونِ[11] یعنی: و جنّ و انس را جز برای عبادت نیافریدهایم. از آنان نه درخواست روزی میکنیم و نه میخواهم که مرا خوراک دهند.
در آیهای دیگر میفرماید:
یا مَعْشَرَ الْجِنِّ وَالإِنسِ أَلَمْ یأْتِكُمْ رُسُلٌ مِنْكُمْ یقُصُّونَ عَلَیكُمْ آیاتِی وَینذِرُونَكُمْ لِقَاءَ یوْمِكُمْ هَذَا قَالُوا شَهِدْنَا عَلَى أَنفُسِنَا وَغَرَّتْهُمْ الْحَیاةُ الدُّنْیا وَشَهِدُوا عَلَى أَنفُسِهِمْ أَنَّهُمْ كَانُوا كَافِرِینَ[12] یعنی: ای گروه اجنه و انسانها! آیا پیغمبرانی از خودتان به سوی شما نیامدند و آیات مرا برایتان بازگو نكردند و شما را از رسیدن بدین روز بیم ندادند؟ میگویند: ما علیه خود گواهی میدهیم. زندگی جهان، آنان را گول زد و علیه خود گواهی میدهند (و میگویند) كه ایشان كافر بودهاند.
7. دارای گروههای مؤمن و كافر میباشند: اجنّه دو دستهاند: مؤمنین و کافرین، و این به خاطر وجود اراده و اختیار در بین آنهاست. کافرین «جن» همان شیاطین هستند که سربازانِ شیطانِ اوّل، یعنی ابلیس میباشند.
قُلْ أُوحِی إِلَی أَنَّهُ اسْتَمَعَ نَفَرٌ مِنْ الْجِنِّ فَقَالُوا إِنَّا سَمِعْنَا قُرْآناً عَجَباً * یهْدِی إِلَى الرُّشْدِ فَآمَنَّا بِهِ وَلَنْ نُشْرِكَ بِرَبِّنَا أَحَداً * وَأَنَّهُ تَعَالَى جَدُّ رَبِّنَا مَا اتَّخَذَ صَاحِبَةً وَلا وَلَداً[13] یعنی: (ای محمد) بگو: به من وحی شده است كه گروهی از پریان، به (تلاوت قرآن) من گوش فرا دادهاند و (پس از مراجعت به میان قوم خود بدیشان) گفتهاند: ما قرآن زیبا و شگفتی را شنیدهایم. * همگان را به راه راست رهنمود میسازد و كسی را انباز پروردگارمان نمیسازیم. * جلال و عظمت پروردگار ما والاست، او همسر و فرزندی برنگرفته است.
وَأَنَّا مِنَّا الْمُسْلِمُونَ وَمِنَّا الْقَاسِطُونَ فَمَنْ أَسْلَمَ فَأُوْلَئِكَ تَحَرَّوْا رَشَداً * وَأَمَّا الْقَاسِطُونَ فَكَانُوا لِجَهَنَّمَ حَطَباً[14] یعنی: در میان ما، فرمانبرداران و منحرفان و بیدادگرانند. آنان كه فرمانبردارند، هدایت و خیر را برگزیدهاند. * و اما آنانكه ستمگر و بیدادگرند، هیزم و هیمهی دوزخ هستند.
8. در قیامت محشور میشوند: آنان در قیامت محشور و به خاطر اعمالشان محاسبه میشوند که در این میان، دستهای پاداش میگیرند و دستهای مجازات میشوند. خداوند میفرماید:
وَیوْمَ یحْشُرُهُمْ جَمِیعاً یا مَعْشَرَ الْجِنِّ قَدْ اسْتَكْثَرْتُمْ مِنْ الإِنسِ وَقَالَ أَوْلِیاؤُهُمْ مِنْ الإِنسِ رَبَّنَا اسْتَمْتَعَ بَعْضُنَا بِبَعْضٍ وَبَلَغْنَا أَجَلَنَا الَّذِی أَجَّلْتَ لَنَا قَالَ النَّارُ مَثْوَاكُمْ خَالِدِینَ فِیهَا إِلاَّ مَا شَاءَ اللَّهُ إِنَّ رَبَّكَ حَكِیمٌ عَلِیمٌ[15] یعنی: روزی که در آن همه آنان را کنار هم گرد میآوریم، ای گروه جنیان شما افراد فراوانی از انسانهارا گمراه ساختید. پیروان ایشان از میان انسانهامیگویند: برخی از ما از برخی دیگر سود بردیم و به مرگی گرفتار آمدیم که برای ما معین و مقرّر فرموده بودی (خداوند) میگوید: آتش جایگاه شما است و همیشه در آن ماندگارید مگر مدّت زمانی که خدا بخواهد بیگمان پروردگار تو حکیم و آگاه است.
إِلاَّ مَنْ رَحِمَ رَبُّكَ وَلِذَلِكَ خَلَقَهُمْ وَتَمَّتْ كَلِمَةُ رَبِّكَ لأَمْلأَنَّ جَهَنَّمَ مِنْ الْجِنَّةِ وَالنَّاسِ أَجْمَعِینَ[16] یعنی: مگر کسانی که خداوند بدیشان رحم کرده باشد و خداوند برای همین ایشان را آفریده است و سخن پروردگار تو بر این رفته است که: دوزخ را از جملگی جنّیها و انسانهای(پیرو نفس اماره) لبالب کند.
عقوبت تنها هنگامی است که موجود از تکلیف امر شده، سرپیچی کند و تکلیف وجود ندارد مگر برای کسی که دارای شرایط تکلیف باشد.
9. دارای قدرتهای بزرگ و مهارتهای صنعتی هستند: خداوند دستهای از جنّیان را در تسخیر سلیمان(ع) درآورده بود که ساختمانهای عظیم میساختند و در دریاها غوّاصی میکردند و کارهای صنعتی مانند: درست کردن خمرهای بزرگ و دیگهای ثابت و پابرجا و کارهای فنّی مانند: درست کردن تصویر و مجسمه را انجام میدادند. قرآن میفرماید:
یا دَاوُودُ إِنَّا جَعَلْنَاكَ خَلِیفَةً فِی الأَرْضِ فَاحْكُمْ بَینَ النَّاسِ بِالْحَقِّ وَلا تَتَّبِعْ الْهَوَى فَیضِلَّكَ عَنْ سَبِیلِ اللَّهِ إِنَّ الَّذِینَ یضِلُّونَ عَنْ سَبِیلِ اللَّهِ لَهُمْ عَذَابٌ شَدِیدٌ بِمَا نَسُوا یوْمَ الْحِسَابِ * وَمَا خَلَقْنَا السَّمَاءَ وَالأَرْضَ وَمَا بَینَهُمَا بَاطِلاً ذَلِكَ ظَنُّ الَّذِینَ كَفَرُوا فَوَیلٌ لِلَّذِینَ كَفَرُوا مِنْ النَّارِ[17] یعنی: پس ما باد را به زیر فرمان او در آوردیم. باد برابر فرمانش به هر کجا که میخواست آرام حرکت میکرد و به زیر فرمان او درآوردیم همهی شیاطین بنّا و غوّاص را.
و باز خداوند قول یکی از سربازان (اجنّههای) سلیمان را نقل میکند که:
قَالَ عِفْریتٌ مِنْ الْجِنِّ أَنَا آتِیكَ بِهِ قَبْلَ أَنْ تَقُومَ مِنْ مَقَامِكَ وَإِنِّی عَلَیهِ لَقَوِی أَمِینٌ[18] یعنی: عفریتی از جنیان گفت: من آن را (تخت بلقیس را)برای تو حاضر میآورم پیش از اینکه تو از جای برخیزی و من بر آن توانا و امین هستم.
همچنین در وصف اعمال و مهارتهای صنعتی ایشان، چنین میفرماید:
یعْمَلُونَ لَهُ مَا یشَاءُ مِنْ مَحَارِیبَ وَتَمَاثِیلَ وَجِفَانٍ كَالْجَوَابِ وَقُدُورٍ رَاسِیاتٍ اعْمَلُوا آلَ دَاوُودَ شُكْراً وَقَلِیلٌ مِنْ عِبَادِی الشَّكُورُ[19] یعنی: آنان هر چه (سلیمان) می خواست برایش درست می کردند از قبیل: پرستشگاههای عظیم، مجسمهها، ظرفهای بزرگ غذاخوری همانند: حوضها، و دیگهای ثابت... .
10. در آسمان استراق سمع میكردند: جنیان قبل از بعثت پیامبر، از زبان ملائکه در آسمان استراق سمع میکردند و اخبار را به نزدیکان خود از انسانها، در زمین نقل میکردند. ابن عباس(رض) ذکر میکند که اجنّه در دوره زمانی مابین عیسی(ع) و محمد(ص) قصد آسمان میکردند و اخبار آسمانها را میشنیدند و آن را به کاهنان القاء میکردند امّا وقتی که محمد(ص) به پیامبری مبعوث شد، آسمان حراست گردید و میان خبر آسمان و شیاطین حایل و مانع ایجاد شد و کسانی که از این حدود میگذشتند به سویشان شهابهای آسمانی پرتاب میشد. خداوند این قضیه را چنین بیان میفرماید:
وَأَنَّا لَمَسْنَا السَّمَاءَ فَوَجَدْنَاهَا مُلِئَتْ حَرَساً شَدِیداً وَشُهُباً * وَأَنَّا كُنَّا نَقْعُدُ مِنْهَا مَقَاعِدَ لِلسَّمْعِ فَمَنْ یسْتَمِعْ الآنَ یجِدْ لَهُ شِهَاباً رَصَداً[20] یعنی: ما قصد آسمان کردیم، و همه جای آن را پر از محافضان و نگهبانان نیرومند و شهابها یافتیم. ما در گوشهها و کنارهای آسمان برای استراق سمع مینشستیم ولی اکنون هر کس بخواهد گوش فرا دهد شهاب آمادهای را در کمین خود مییابد که به سوی او نشانه میرود
آیا شیاطین بر عقاید، اراده و اعمال انسان تسلط دارند؟
شیاطین در عقاید و و توجه دادن اراده، بر انجام اعمال ناپسند، بر انسان تسلّط ندارند زیرا خداوند بلند مرتبه ایشان را از این منع نموده و آنها را بر بنی آدم مسلّط نکرده است تا اراده انسان نسبت به انتخاب راه خیر و شر آزاد باشد.
خداوند نسبت به ابلیس می فرماید:
إِنَّ عِبَادِی لَیسَ لَكَ عَلَیهِمْ سُلْطَانٌ إِلاَّ مَنْ اتَّبَعَكَ مِنْ الْغَاوِینَ[21] یعنی: بیگمان تو هیچ گونه تسلط و قدرتی بر بندگان من نداری مگر آنکه گمراهانی که به دنبال تو راه می افتند.
عمل شیطان در نفس انسان تنها به وسوسه حفیف منحصر می شود و این وسوسه بوسیله استعاذه و ذکر و مراقبت، در مقابل استواری و ارادهی قوی مؤمن پست و زایل میشود. اما دوستان شیاطین وسوسههایشان را اجابت کرده و از آنها تبعیت میکنند و شیاطین بر آنها مسلط شده و آنها را گمراه میکنند و شاهد بر این موضوع قول خداوند است که فرموده است:
وَإِمَّا ینزَغَنَّكَ مِنْ الشَّیطَانِ نَزْغٌ فَاسْتَعِذْ بِاللَّهِ إِنَّهُ سَمِیعٌ عَلِیمٌ * إِنَّ الَّذِینَ اتَّقَوْا إِذَا مَسَّهُمْ طَائِفٌ مِنْ الشَّیطَانِ تَذَكَّرُوا فَإِذَا هُمْ مُبْصِرُونَ * وَإِخْوَانُهُمْ یمُدُّونَهُمْ فِی الغَی ثُمَّ لا یقْصِرُونَ[22] یعنی: و اگر وسوسه ای از شیطان به تو رسید به خدا پناه ببر، او شنوای دانا است. پرهیزکاران هنگامی که گرفتار وسوسه های شیطان می شوند به یاد می افتند و بینا می گردند. و اما شیاطین ، برادرانشان را در گمراهی کمک و یاریشان میدهند تا بدان جا که دیگر کوتاهی نمیکنند.
چنانکه گفته شد حدود عمل شیاطین وسوسهی سری است و دعوت به شر از داخل نفس است و از طرفی خداوند در مقابل وسوسههای شیطان فرشتهای از میان فرشتگان خود را برای دعوت به خیر قرین انسان نموده است تا برای امتحان اراده انسان ، توازن وجد داشته باشد. در حدیثی از رسول خدا(ص)آمده است:« که شیطان برای انسان دارای طرح و نقشه ای است. فرشته نیز دارای طرح و نقشهای است نقشهء شیطان دعوت به شرّو تکذیب حق می باشد اما نقشهی ملک برای انسان دعوت به نیکی و تصدیق حق است هر کس این را در نفس خود یافت ،بداند که آن از خداست و خدا بر آن شکر کند و هر کس اولی را در نفس خود یافت ،باید از شیطان به خداوند پناه ببرد. سپس فرمود : شیطان شما را به فقر وعده می دهد و به فحشا امر می کند و خداوند شما را به نیکی و مغفرت وعده می دهد .»
ابن مسعود روایت می کند که پیامبر(ص) فرمود: «هیچکس از شما نیست مگر اینکه با او جنّ و فرشتهای همنشین باشد. گفتند شما هم همینطور ای رسول خدا ؟ فرمود: آری من هم همینطور ، لیک خداوند مرا بر آن جن یاری کرده ، او اسلام آورده و تنها مرا به اسلام دعوت می کند.»[23] در این رابطه حداوند متعال می فرماید:
وَقَالَ قَرِینُهُ هَذَا مَا لَدَی عَتِیدٌ * أَلْقِیا فِی جَهَنَّمَ كُلَّ كَفَّارٍ عَنِیدٍ * مَنَّاعٍ لِلْخَیرِ مُعْتَدٍ مُرِیبٍ * الَّذِی جَعَلَ مَعَ اللَّهِ إِلَهاً آخَرَ فَأَلْقِیاهُ فِی الْعَذَابِ الشَّدِیدِ * قَالَ قَرِینُهُ رَبَّنَا مَا أَطْغَیتُهُ وَلَكِنْ كَانَ فِی ضَلالٍ بَعِیدٍ[24] یعنی: فرشتهی همدم او میگوید: اینها چیزهایی است که در پیش من آمده است. هر کافر سرکش و کینه توزی را به دوزخ بیاندازید. آن کسی که سخت از انجام کارهای نیک دست باز داشته و نیز از انجام خوبیها باز داشته است و متجاوز بوده است شک داشته و به شک انداخته است و بدبین کرده است، آن کسی که با خدا معبود دیگری را برگزیده است پس او را به عذاب سخت بیاندازید. (شیطانی که در دنیا پیوسته) همدم او (بوده است) میگوید: پروردگارا من او را به طغیان و سرکشی وانداشتهام بلکه او خود در گمراهی ژرف بوده است.
در پایان باید موضوع مهمی را یادآوری نماییم و آن موضوع ادعای کاذب بعضی، که مدعی اتصال به جنّ هستند و بعضی از علوم غیبی را به جنّ نسبت میدهند و بعضی از چیزها را نقل میکنند که دیگران گمان میکنند علم غیب است اینان با عقول ساده لوحان بازی میکنند و یا مدعی قدرت جن به سود و زیان انسانها هستند در حالی که اجنّه هیچ برتری ندارند و توانایی به وجود آوردن هیچ تغیری ندارند و حتی نسبت به نفس خود مالکیت ندارند مگر اینکه خداوند بخواهد. احادیث بسیاری ندا دادهاند کسانی که کهّان و منجمین را تصدیق کنند و برایشان اعتماد نموده و سود بخواهند و از زیان آنها بترسند برای خدا شریک قائل شده و آن گناه بسیار بزرگی است.
از حفصه(رض) روایت شده که پیامبر(ص) فرمود: «هر کس پیش فالگیری رود و از او چیزی سؤال کند نماز چهل شبانه روزش قبول نمیشود.» پس منجّمین و شعبدهبازان و ساحرین که نفع و ضرر را به جنّ نسبت میدهند و از ایشان اخبار غیبی نقل میکنند دروغگو هستند و اینان خدا و رسولش را نافرمانی کردهاند و میخواهند که بر غافلین ضعیف الایمان چیره شوند تا ایشان را گمراه کرده و اموالشان را به ناحق سلب کنند.
منابع و مآخذ:
1.قرآن كریم
2.ابوالاعلی مودودی، خطبههای نماز جمعه، چاپ دوم 1377ش، نشر احسان.
3.عبدالرحمن حسن حبنكه المیدانی، العقیدة الاسلامیة و أسسها، تهران 1364، جاپ دوم، نشر صبا تهران و بیان پاوه.
4.مسلمبنالحجاج، صحیح مسلم، دارالكتب العلمیة.
5.مصطفی خرمدل، تفسیر نور، چاپ سوم 1381نشر احسان.
h(رض)(رض)p://www.islahweb.o(ص)g/con(رض)en(رض)/2011/6/4004
پاورقیها
--------------------------------------------------------------------------------
[1]- قرآن كریم، سورهی الذاریات، آیات 56 و 57.
[2]- قرآن كریم، سورهی الرحمن، آیهی 33.
[3]- قرآن كریم، سورهی احقاف، آیات 29 تا 31.
[4]- روستایی بین طائف و مکّه.
[5]- قرآن كریم، سورهی الرحمن، آیهی 15.
[6]- قرآن كریم، سورهی الاعراف، آیهی 12.
[7]- قرآن كریم، سورهی الحجر، آیهی 27.
[8]- قرآن كریم، سورهی الكهف، آیهی 50.
[9]- قرآن كریم، سورهی جن، آیهی 6.
[10]- قرآن كریم، سورهی الاعراف، آیهی 21.
[11]- قرآن كریم، سورهی الذاریات، آیات 56 و 57.
[12]- قرآن كریم، سورهی الانعام، آیهی 130.
[13]- قرآن كریم، سورهی جن، آیهِی 1 تا3.
[14]- قرآن كریم، سورهی جن، آیات 14 و 15.
[15]- قرآن كریم، سورهی انعام، آیهِی 128.
[16]- قرآن كریم، سورهی هود، آیهِی 119.
[17]- قرآن كریم، سورهی ص، آیات 26 و 27.
[18]- قرآن كریم، سورهی نمل، آیهِی 39.
[19]- قرآن كریم، سورهی سباء، آیهِی 13.
[20]- قرآن كریم، سورهی جن، آیات 8 و 9.
[21]- قرآن كریم، سورهی الحجر، آیهِی 42.
[22]- قرآن كریم، سورهی آلعمران، آیات 200 تا 202.
[23] - رواه مسلم
[24]- قرآن كریم، سورهی الاحقاف، آیات 23 تا 27.
- افزودن نظر جدید
- 9294 بازدید
-
نسخه مناسب چاپ