مفاهیم بنیادین ایمان (11): ایمان به روز آخرت(2)
ب) امکان آمدن قیامت:
رخدادن قیامت ممکن است، چرا که قدرت خداوند نامحدود است و بر آفرینش مجدد انسان تواناست. خداوند اینچنین داستان زنده شدن مردگان را در گفتوگو با ابراهیمu بیان میکند:
وَإِذْ قَالَ إِبْرَاهِیمُ رَبِّ أَرِنِی کَیْفَ تُحْیِ الْمَوْتَى قَالَ أَوَلَمْ تُؤْمِنْ قَالَ بَلَى وَلَکِنْ لِیَطْمَئِنَّ قَلْبِی قَالَ فَخُذْ أَرْبَعَةً مِنْ الطَّیْرِ فَصُرْهُنَّ إِلَیْکَ ثُمَّ اجْعَلْ عَلَى کُلِّ جَبَلٍ مِنْهُنَّ جُزْءاً ثُمَّ ادْعُهُنَّ یَأْتِینَکَ سَعْیاً وَاعْلَمْ أَنَّ اللَّهَ عَزِیزٌ حَکِیمٌ[1] یعنی: (و بهیاد بیاور) هنگامی را که ابراهیم گفت: پروردگارا! به من نشان بده چگونه مردگان را زنده میکنی. گفت: مگر ایمان نیاوردهای؟! گفت: چرا! ولی تا اطمینان قلب پیدا کنم. گفت: پس چهارتا از پرندگان را بگیر و آنها را به خود نزدیک گردان. (تا مشخصات و ممیزات آنها را دریابی. آنگاه آنها را ذبح کن و درهم بیامیز)، سپس بر سر هر کوهی قسمتی از آنها را بگذار. بعد آنها را بخوان، به سرعت به سوی تو خواهند آمد و بدانکه خداوند چیره و با حکمت است.
بنابراین:
اولاً:حقیقت وجود انسان، نفس و روح اوست و این حقیقت (روح)، هنگام مرگ نابود نمیشود؛ بلکه توسط فرشتهی مرگ به تمام و کمال دریافت و به سوی خدا بازگرمیگردد:
قُلْ یَتَوَفَّاکُمْ مَلَکُ الْمَوْتِ الَّذِی وُکِّلَ بِکُمْ ثُمَّ إِلَى رَبِّکُمْ تُرْجَعُونَ[2] یعنی: بگو: فرشتهی مرگ که بر شما گماشته شده است، به سراغتان میآید و جان شما را میگیرد، سپس به سوی پروردگارتان بازگردانده میشوید.
ثانیاً:این جسم انسان است که از کار میافتد و قرآن کریم با آیات متعدد امکان زنده شدن و آفرینش مجدد آن را تبیین میکند؛ از جمله:
1) خداوندی که بار اول انسان را از عدم بهوجود آورده است، قادر به زندهگردانیدن مجدد او میباشد. در قرآن کریم در اینبارهچنین آمده است:
وَضَرَبَ لَنَا مَثَلاً وَنَسِیَ خَلْقَهُ قَالَ مَنْ یُحْیِ الْعِظَامَ وَهِیَ رَمِیمٌ * قُلْ یُحْیِیهَا الَّذِی أَنشَأَهَا أَوَّلَ مَرَّةٍ وَهُوَ بِکُلِّ خَلْقٍ عَلِیمٌ[3] یعنی: برای ما مثالی میزند و آفرینش خود را فراموش میکند و میگوید: چه کسی میتواند این استخوانهایی را که پوسیدهاند زنده گرداند؟! * بگو کسی آنها را زنده میگرداند که آنها را نخستین بار آفریده است و او بس آگاه از همهی آفریدگان است.
أَیَحْسَبُ الإِنسَانُ أَلَّنْ نَجْمَعَ عِظَامَهُ * بَلَى قَادِرِینَ عَلَى أَنْ نُسَوِّیَ بَنَانَهُ[4] یعنی: آیا انسان میپندارد که ما استخوانهای (پوسیده و پراکندهی) او را گرد نخواهیم آورد! * آری! (آنها را گرد میآوریم) ما حتی میتوانیم سر انگشتان او را کاملاً همسان خودش بیافرینیم.
2) خدایی که آسمانها و زمین را خلق کرده است، قادر به آفرینش مجدد انسانهامیباشد:
أَوَلَیْسَ الَّذِی خَلَقَ السَّمَوَاتِوَالأَرْضَ بِقَادِرٍ عَلَى أَنْ یَخْلُقَ مِثْلَهُمْ بَلَى وَهُوَ الْخَلاَّقُ الْعَلِیمُ * إِنَّمَا أَمْرُهُ إِذَا أَرَادَ شَیْئاً أَنْ یَقُولَ لَهُ کُنْ فَیَکُونُ * فَسُبْحَانَ الَّذِی بِیَدِهِ مَلَکُوتُ کُلِّ شَیْءٍ وَإِلَیْهِ تُرْجَعُونَ[5] یعنی: آیا کسی که آسمانها و زمین را آفریده است، قدرت ندارد (انسآنهای خاک شده را دوباره) بهگونهی خودشان بیافریند؟ آری (میتواند چنین کند) چرا که او آفریدگار بس آگاه و داناست. * هر گاه خدا چیزی را بخواهد که بشود، کار او تنها این است که خطاب بدان بگوید: بشو! و او هم میشود. * پاکا خداوندی که مالکیت و حاکمیت همه چیز در دست اوست و شما به سوی او برگردانده میشوید.
3) خداوندی که هر ساله قادر است طبیعت را پس از مرگش در زمستان، زنده گرداند، بر زنده گردانیدن انسان تواناست:
وَاللَّهُ الَّذِی أَرْسَلَ الرِّیَاحَ فَتُثِیرُ سَحَاباً فَسُقْنَاهُ إِلَى بَلَدٍ مَیِّتٍ فَأَحْیَیْنَا بِهِ الأَرْضَ بَعْدَ مَوْتِهَا کَذَلِکَ النُّشُورُ[6] یعنی: خدا کسی است که بادها را روان میدارد و بادها ابرها را برمیانگیزند و ما ابرها را به سوی سرزمینهای موات میرانیم و آن سرزمینهای موات را دارای حیات میگردانیم. زنده گرداندن (مردگان در گورها برای حساب و کتاب) نیز به همین منوال است.
یُخْرِجُ الْحَیَّ مِنْ الْمَیِّتِ وَیُخْرِجُ الْمَیِّتَ مِنْ الْحَیِّ وَیُحْیِ الأَرْضَ بَعْدَ مَوْتِهَا وَکَذَلِکَ تُخْرَجُونَ[7] یعنی: خداوند همواره زنده را از مرده و مرده را از زنده میآفریند و زمین موات را حیات میبخشد و همینگونه (سهل و ساده، به سادگی آفرینش مکرر و همیشگی حیات از ممات، شما آفرینش دوباره مییابید و از گورها) بیرون آورده میشوید.
این بـهـار نـو زِ بـعـد بـرگریــز هسـت بـرهــان بـر وجـود رســتخیـز
در بـهـاران ســرّهـا پـیـدا شـود هر چه خورده است این زمین رسوا شود
رازهـا را مـیکـنـد حـق آشـکار چــون بـخـواهـد رُسـت تُـخم بـد مکار
بنابراین زندگی بشری بسان مسافرتی است که با تولد شروع و از گذرگاه مرگ رد میشود و با زنده شدن بعد از مرگ و رفتن به سرای ابدی،ادامه مییابد. انسان در این مسافرت از راههای مختلف مورد امتحان و آزمایش قرار میگیرد و تحت نظارت و مراقبت شدید خداوند قرار میگیرد که خداوند به بهترین وجه آن را توصیف کرده است،[8]آنجا که میفرماید:
وَلَقَدْ خَلَقْنَا الإِنْسَانَ وَنَعْلَمُ مَا تُوَسْوِسُ بِهِ نَفْسُهُ وَنَحْنُ أَقْرَبُ إِلَیْهِ مِنْ حَبْلِ الْوَرِیدِ * إِذْ یَتَلَقَّى الْمُتَلَقِّیَانِ عَنْ الْیَمِینِ وَعَنْ الشِّمَالِ قَعِیدٌ * مَا یَلْفِظُ مِنْ قَوْلٍ إِلاَّ لَدَیْهِ رَقِیبٌ عَتِیدٌ.[9]یعنی: ما انسان را آفریدهایم و میدانیم که چه اندیشهای در سر دارد و ما از شاهرگ گردن به او نزدیکتریم. بدانگاه که دو فرشتهای که در سمت راست و در طرف چپ انسان نشستهاند و اعمال او را دریافت میدارند. (ما از همهچیز و همهکس حتی از این دو فرشته به او نزدیکتریم). انسان هیچ سخنی را بر زبان نمیراند مگر اینکه فرشتهای، مراقب و آماده (برای دریافت و نگارش) آن سخن است.
به همین خاطر قبل از آنکه به بحث در مورد ایمان به روز قیامت بپردازیم، باید مفاهیمی از قبیل «ابتلاء»، «تکلیف»، «جزا» و «حدود مسؤولیّت»انسان مورد بررسی قرار گیرد. در صفحات آتی اصطلاحات فوق را توضیح خواهیم داد.
ابتلاء و تکلیف
1. خلق انسان با ویژگیهای خاص به صورت هدفدار:مقتضای حکمت متعالی خداوند این بوده است که صفات و خصوصیات زیر را به انسان بدهد تا شایستگی امتحان و آزمایش الهی را در عرصهی زندگی دنیا پیدا کند:
الف:ارادهای تا حدودی آزاد.
ب: عقلـی که توانایی فهم امر و نهی و تشخیص خیر و شر و نفع و ضرر را دارد.
ج:قدرت بر اجرای بعضی از اعمالی که اراده میکند.
2. وظیفهی انسان در برابر خدا:برخورداری انسان از این صفات و ویژگیها نشانهی شرافت و کرامت و جایگاه انسان در نزد خداوند است. لذا بر انسان نیز واجب است که:
الف:بـه وجـود آفریدگـار بزرگ و اتصاف او به تمام صفات کمال و دوری او از تمام صفات «نقصان» اعتراف کند.
ب:در مقابـل نعمتهای بیشمار ظاهری و باطنی، مادّی و معنوی، درونی و بیرونی، جسمی و فکری و روانی، حمد و ستایش او را به جای بیاورد.
بـا عبادتی که تنها خدا شایستهی آن است و با اطاعتی که بیانگر شایستگی انسان برای دو نعمت «عقل» و «ارادهی آزاد» است، شکر نعمتهای او را ادا کند. چـون بـا ایـن امـر به مرتبهی بندگی خدا که مرتبهی انسان کامل است، میرسـد. مرتبـهای کـه هـر گاه انسان از آن منحرف شود، دچار انحطاط میگردد؛ چرا که انسان جبراً محکوم قوانین الهی است و اگر با ارادهی آزاد خـود به آن اعتراف کند خوشبخت؛ و اگر آن را انکار کند، بدبخت خواهد شد.
3. ابتلا و آزمایش انسان:با ملاحظهی حکمت خداوند درمییابیم که خداوند انسان را با این صفات و ویژگیها و وظیفهای که برایش تعین نموده، بیهوده خلق نکرده است، بلکه او را در عرصهی زندگی دنیا مورد امتحان و آزمایش قرار میدهد. خداوند این حقیقت را در قرآن کریم چنین بیان میفرماید:
أَفَحَسِبْتُمْ أَنَّمَا خَلَقْنَاکُمْ عَبَثاً وَأَنَّکُمْ إِلَیْنَا لا تُرْجَعُونَ * فَتَعَالَى اللَّهُ الْمَلِکُ الْحَقُّ لا إِلَهَ إِلاَّ هُوَ رَبُّ الْعَرْشِ الْکَرِیمِ.[10] یعنی: آیا گمان بردهاید که ما شما را بیهوده آفریدهایم و به سوی ما برگردانده نمیشوید. خداوندی که فرمانروای راستین است و هیچ معبودی جز او نیست و صاحب عرش عظیم است، برتر از آن است (که جهان هستی را بیهوده و بیهدف آفریده باشد.)
تَبَارَکَ الَّذِی بِیَدِهِ الْمُلْکُ وَهُوَ عَلَى کُلِّ شَیْءٍ قَدِیرٌ * الَّذِی خَلَقَ الْمَوْتَ وَالْحَیَاةَ لِیَبْلُوَکُمْ أَیُّکُمْ أَحْسَنُ عَمَلاً وَهُوَ الْعَزِیزُ الْغَفُورُ.[11] یعنی: بزرگوار و دارای برکات بسیار، آن کسی است که فرمانروایی از آن اوست و او بر هر چیزی کاملاً قادر و توانا است. همان کسی که مرگ و زندگی را پدید آورده است تا شما را بیازماید که کدامتان کارتان بهتر و نیکوتر خواهد بود. او چیره و توانا و آمرزگار و بخشاینده است.
إِنَّا خَلَقْنَا الإِنسَانَ مِنْ نُطْفَةٍ أَمْشَاجٍ نَبْتَلِیهِ فَجَعَلْنَاهُ سَمِیعاً بَصِیراً[12]یعنی: ما انسان را از نطفهی آمیخته آفریدهایم و چون او را میآزماییم وی را شنوا و بینا کردهایم.
4. عقاب و پاداش لازمهی امتحان و آزمایش انسان است:خداوند حکیم بهترین شرایط را برای امتحان و آزمایش انسان فراهم کرده است، چون در حالی انسان را روانهی زندگی دنیوی کرده که ارادهای آزاد همراه با دو نیروی عقل و شهوت و انگیزههای خیر و شر و گرایشهای رحمانی و کششهای شیطانی و عوامل ایجاد سُرور و شادی و اَلَم و درد به او داده است و جنبهی حق و خیر و فضیلت و طاعت او را با تمایل فطریِ ترغیب و ترهیب تقویت کرده و پیامبرانـی را ارسـال کـرده و کتابهایی را نازل کرده است و به این طریق اوامر و نواهی را به او یاد داده و تکالیف را به او فهمانده است.
آنچه در این امتحان از انسان خواسته شده این است که راه عبادت را در پیش گیرد و پروردگار خود را پرستش کند. و عبادت شامل ایمان و عمل و اطاعت در حدود توانایی انسان و طبق اوامر و نواهی خداوند میگردد. خداوند خود این حقیقت را بیان کرده و فرموده است:
وَمَا خَلَقْتُ الْجِنَّ وَالإِنسَ إِلاَّ لِیَعْبُدُونِ.[13]یعنی: من پریها و انسانهارا جز برای پرستش خود نیافریدهام.
باید دانست که امتحان و آزمایش مقتضی جزا و پاداش است؛ چون در غیر این صورت این امتحان و آزمایش کار عبث و بیهودهای خواهد بود، که این هم دور از حکمـت خداوند والامقام است. بنابراین جزا و پاداش لازمهی حکمت ابتلاء است؛ چون خداوند حکیمی که خواسته است طبق حکمت خود انسان را آزمایش کند، این را هم در نظر گرفته است که جزای امتحانشوندگان را به اندازهی اعمالشان بدهد و خداوند این حقیقت را در آیات مختلف قرآن بیان کرده از جمله فرموده است:
إِنَّ السَّاعَةَ آتِیَةٌ أَکَادُ أُخْفِیهَا لِتُجْزَى کُلُّ نَفْسٍ بِمَا تَسْعَى.[14] یعنی: رستاخیز بهطور قطع خواهد آمد. من میخواهم (موعد) آن را (از بندگان) پنهان دارم تا (مردمان در حالت آمادهباش دائم بوده) هر کسی در برابر تلاش و کوشش خود جزا و سزا داده شود.
پس چون جزا و پاداش اعمال انسان در عرصهی زندگی دنیا به صورت کامل داده نمیشود، بنابراین باید عرصهی دیگری باشد که انسان در آنجا به صورت کامل جزای اعمال خود را بگیرد. با این دیدگاه میتوان تصور صحیحی از آخرت و ایمان به آن به دست آورد.
5. اختیار انسان در دنیا:از آنجائی که تنها اراده و عقل انسان مورد امتحان قرار میگیرد، پس انسان تنها پاداش و عقاب اعمالی را دریافت میکند که با اختیار و ارادهی خود آنها را انجام داده و اعمالی که مجبور به انجام دادن آنها شده یا بدون اختیار و اراده از او صادر شدهاند، موجب هیچگونه ثواب و عقابی نمیگردند.
خداوند حکیم در زندگی دنیا به انسان فرصت داده و آن را مملوّ از راههای حق و باطل، خیر و شر، فضیلت و رذیلت و طاعت و معصیت کرده تا با ارادهی آزاد خود رفتار و عمل خود را انتخاب کند و یکی از دو راه حق و خیر و فضیلت و طاعت و یا باطل و شر و رذیلت و معصیت را برگزیند، آنجا که میفرماید:
کُلُّ نَفْسٍ ذَائِقَةُ الْمَوْتِ وَنَبْلُوکُمْ بِالشَّرِّ وَالْخَیْرِ فِتْنَةً وَإِلَیْنَا تُرْجَعُونَ.[15] یعنی: هر کسی مزّهی مرگ را میچشد، ما شما را با سود و زیان و بدیها و خوبیها کاملاً میآزماییم و سرانجام به سوی ما برگردانده میشوید.
6. تکلیف بر اساس توانایی:خداوند حکیم تکلیف هر شخص مکلّفی را که دارای شروط تکلیف است به توانائی او محدود کرده است و در واقع از هر کس به اندازهی «داده» خواسته است.
لا یُکَلِّفُ اللَّهُ نَفْساً إِلاَّ وُسْعَهَا.[16]یعنی: خداوند به هیچ کس جز به اندازهی تواناییهایش تکلیف نمیکند.
لا یُکَلِّفُ اللَّهُ نَفْساً إِلاَّ مَا آتَاهَا.[17] یعنی: خداوند به هیچ کس جز به اندازهای که به او داده است، مکلف نمیسازد.
پس درجهی تکلیف و مسؤولیّت هر انسانی به اندازهی تواناییهایی خواهد بود که خداوند به او داده است و به این ترتیب درجهی مسؤولیّت افراد با توجه به تواناییها متفاوت خواهد بود و با این امر کمال عدل الهی تحقّق پیدا میکند. بنابراین مسؤولیّت شخص باهوش و سخنور و سالم و توانمندی که در یک محیط اسلامی بزرگ شده است - در زمینهی دعوت اسلامی- بیش از دیگرانی است که این خصوصیات را ندارند. آیات مختلف قرآن هم بر این نکته تأکید دارند. از جمله:
لَیْسَ عَلَى الأَعْمَى حَرَجٌ وَلا عَلَى الأَعْرَجِ حَرَجٌ وَلا عَلَى الْمَرِیضِ حَرَجٌ.[18]یعنی: بر کور و لنگ و بیمار (اگر در میدان جنگ شرکت نکنند( گناهی نیست.
یَا نِسَاءَ النَّبِیِّ مَنْ یَأْتِ مِنْکُنَّ بِفَاحِشَةٍ مُبَیِّنَةٍ یُضَاعَفْ لَهَا الْعَذَابُ ضِعْفَیْنِ وَکَانَ ذَلِکَ عَلَى اللَّهِ یَسِیراً * وَمَنْ یَقْنُتْ مِنْکُنَّ لِلَّهِ وَرَسُولِهِ وَتَعْمَلْ صَالِحاً نُؤْتِهَا أَجْرَهَا مَرَّتَیْنِ وَأَعْتَدْنَا لَهَا رِزْقاً کَرِیماً.[19] یعنی: ای همسران پیامبر، هر کدام از شما مرتکب گناه آشکاری شود کیفر او دو برابر خواهد بود و این برای خدا آسان است. و هر کس از شما در برابر خدا و پیغمبرش خضوع و اطاعت کند و کار شایسته انجام دهد، پاداش او را دو چندان خواهیم داد، و برای او رزق و نعمت ارزشمندی فراهم ساختهایم.
این آیات نشان میدهند که مسؤولیّت همسران پیامبرr با توجه به موقعیتی که در آن قرار گرفتهاند، بیش از دیگران است و در نتیجه پاداش اعمال صالح و عقاب اعمال زشت آنها دو برابر محاسبه میشود.
لِیُنفِقْ ذُو سَعَةٍ مِنْ سَعَتِهِ وَمَنْ قُدِرَ عَلَیْهِ رِزْقُهُ فَلْیُنفِقْ مِمَّا آتَاهُ اللَّهُ لا یُکَلِّفُ اللَّهُ نَفْساً إِلاَّ مَا آتَاهَا سَیَجْعَلُ اللَّهُ بَعْدَ عُسْرٍ یُسْراً.[20]یعنی: آنان که دارا هستند، از دارائی خود خرج کنند، و آنان که تنگدست هستند، از چیزی که خدا بدیشان داده است خرج کنند. خداوند هیچ کسی را جز بدان اندازه که بدو داده است، مکلّف نمیسازد. خدا بعد از سختی و ناخوشی، گشایش و خوشی پیش میآورد.
در این تکلیف دستور داده شده که به میزان توانائی انفاق پرداخته شود. نکتهی دیگر اینکه خداوند متعال «دادهها» را طبق حکمت خود و از روی فضل بین بندگان تقسیم کرده، تا تکامل نظام هستی و اجزای مختلف آن تحقق یابد و زمینهی امتحان و آزمایش انسان به نحو احسن فراهم گردد.
أَهُمْ یَقْسِمُونَ رَحْمَةَ رَبِّکَ نَحْنُ قَسَمْنَا بَیْنَهُمْ مَعِیشَتَهُمْ فِی الْحَیَاةِ الدُّنْیَا وَرَفَعْنَا بَعْضَهُمْ فَوْقَ بَعْضٍ دَرَجَاتٍ لِیَتَّخِذَ بَعْضُهُمْ بَعْضاً سُخْرِیّاً وَرَحْمَةُ رَبِّکَ خَیْرٌ مِمَّا یَجْمَعُونَ.[21]یعنی: آیا آنان رحمت پروردگار تو را تقسیم میکنند؟ این مائیم که معیشت آنان را در زندگی دنیا میانشان تقسیم کردهایم، و برخی را بر برخی دیگر برتریهایی دادهایم، تا بعضی از آنان بعضی دیگر را بهکار گیرند و رحمت پروردگارت از تمام آنچه جمعآوری میکنند، بهتر است.
وَهُوَ الَّذِی جَعَلَکُمْ خَلائِفَ الأَرْضِ وَرَفَعَ بَعْضَکُمْ فَوْقَ بَعْضٍ دَرَجَاتٍ لِیَبْلُوَکُمْ فِی مَا آتَاکُمْ إِنَّ رَبَّکَ سَرِیعُ الْعِقَابِ وَإِنَّهُ لَغَفُورٌ رَحِیمٌ.[22]یعنی: خداست که شما را جانشینان زمین گردانید و برخی را بر برخی، درجاتی بالاتر برد تا در آنچه به شما داده است،آزمایشتان کند. بیگمان پروردگارت زودرسانندهی عقاب است و او دارای مغفرت بیکران و رحمت فراوان است.
7. متفاوت بودن امتحان، متناسب با استعدادهای انسانها:خداوند متعال برای امتحان هر یک از افراد انسانی با توجه به استعدادهای مادّی و معنوی که به آنها داده است، روشهای خاصّی را در نظر گرفته تا زمینهی رشد و بالندگی آنها فراهم گردد. مثلاً بعضی از بندگان خود را با حسنات و حوادث مسرتبخش و بعضی دیگر را با ضرر و زیآنهای مادّی و معنوی میآزماید تا درجهی شکر و صبر آنها را امتحان کند.
... وَبَلَوْنَاهُمْ بِالْحَسَنَاتِ وَالسَّیِّئَاتِ لَعَلَّهُمْ یَرْجِعُونَ [23] یعنی: ایشان را به نیکیها و بدیها آزمایش کردیم تا اینکه (پشیمان شوند و) بازگردند.
وَلَنَبْلُوَنَّکُمْ بِشَیْءٍ مِنْ الْخَوْفِ وَالْجُوعِ وَنَقْصٍ مِنْ الأَمْوَالِ وَالأَنفُسِ وَالثَّمَرَاتِ وَبَشِّرْ الصَّابِرِینَ.[24] یعنی: و قطعاً شما را با برخی از (امور همچون) ترس و گرسنگی و زیان مالی و جانی و کمبود میوهها، آزمایش میکنیم. و مژده بده به بُردباران.
إِنَّا جَعَلْنَا مَا عَلَى الأَرْضِ زِینَةً لَهَا لِنَبْلُوَهُمْ أَیُّهُمْ أَحْسَنُ عَمَلاً.[25] یعنی: ما همهی چیزهای روی زمین را زینت آن کردهایم تا ایشان را بیازمائیم (و ببینیم از آنان) کدامیک کار نیکوتر میکند.
پانوشتها:
[1] -قرآن کریم، سورهی البقرة، آیهی 260.
[2] -قرآن کریم، سورهی السجدة، آیهی 11.
[3] -قرآن کریم، سورهی یس، آیات 78 و 79.
[4] -قرآن کریم، سورهی القیامة، آیات 3 و 4.
[5] -قرآن کریم، سورهی یس، آیات 81 الی 83.
[6] -قرآن کریم، سورهی فاطر، آیهی 9.
[7] -قرآن کریم، سورهی الروم، آیهی 20.
[8] - تفسیر فی ظلال القرآن - ج 6، ص 3362.
[9] -قرآن کریم، سورهی ق، آیات16 تا 18.
[10] - قرآن کریم، سورهی مؤمنون، آیات 115 و 116.
[11] -قرآن کریم، سورهی ملک، آیات1 و 2.
[12] -قرآن کریم، سورهی انسان، آیهی2.
[13] -قرآن کریم، سورهی الذاریات، آیهی56.
[14] -قرآن کریم، سورهی طه، آیهی15.
[15] -قرآن کریم، سورهی الأنبیاء، آیهی35.
[16] -قرآن کریم، سورهی البقره، آیهی286.
[17] -قرآن کریم، سورهی الطلاق، آیهی7.
[18] -قرآن کریم، سورهی النور، آیهی61.
[19] -قرآن کریم، سورهی الأحزاب، آیات 30 و 31.
[20] -قرآن کریم، سورهی الطلاق، آیهی7.
[21] -قرآن کریم، سورهی الزخرف، آیهی32.
[22] -قرآن کریم، سورهی الأنعام، آیهی165.
[23] -قرآن کریم، سورهی الأعراف، آیهی168.
[24] -قرآن کریم، سورهی البقره، آیهی155.
[25] -قرآن کریم، سورهی الکهف، آیهی7.
- افزودن نظر جدید
- 9205 بازدید
-
نسخه مناسب چاپ
.:: جدیدترین ::.
تجلیل از خیّرین مدرسهساز استان سیستان و بلوجستان در بیست و دومین جشنوارهی خیّرین مدرسهساز
خبرهای اصلاحوب
(1399/12/06)
نمایندهی مردم سیستان و بلوچستان در مجلس خبرگان: وجود جماعت مانع بزرگی در جذب جوانان به جریانهای افراطی بوده است
دبیرکل
(1399/12/05)