مفاهیم بنیادین ایمان (11): ایمان به روز آخرت (1)
مقدمه
خداوند حکیمی که از هر عیب و نقصی پاک و منزّه است، امکان ندارد جهان هستی و انسان را با این همه خصوصیات و ویژگیها، بیهوده و باطل آفریده باشد؛ به طوری که داستان زندگـی انسان با تمام اعمال نیک و بدی که از او صادر میشود، به عرصهی زندگی دنیا محدود گردد؛
بلکه خداوند انسان را آفریده و با اعطای عقل و اراده او را مکلّف گردانیده است و خداوند دنیا را عرصهی امتحان و آزمایش او قرار داده، تا در مقابل اعمال نیک و بد خود پاسخگو باشد و پاداش اعمال نیک و کیفر اعمال بد خود را دریافت نماید؛ چون امکان ندارد که هر انسانی در دنیا به طور کامل جزای اعمال خود را بگیرد. بنابراین باید دنیای دیگری باشد که در آنجا هر کس به حق خود برسد. اینجا است که بعد از ایمان به خدا، ایمان به آخرت ضرورت پیدا میکند و به همین علت در بسیاری از آیات قرآنی به لزوم ایمان به خدا و ایمان به آخرت اشاره شده است.تلازم فکری بین این دو رکن اعتقادی اسلام را میتوان به صورت زیر بیان کرد:
الف:با مطالعهی هستی، حیات و انسان، به آفریدگار بزرگ،توانا،دانا،عادلو حکیم، ایمان میآوریم.
ب:بـا مطالعـهی هـدف آفرینـش کـه بـا دقت در هستی و سنّتهـای ثابـت آن، به دست میآید، راهی برای تصور عبث و بیهودگی در آفرینش باقی نمیماند.
ج:با دقت در این امر که انسان دارای ارادهای آزاد و غرایز و شهوات حیوانی بوده و توانایی انجام دادن خیر و طاعت و ارتکاب شرّ و معصیت را دارد، به این نتیجه میرسیم که انسان در عرصهی زندگی دنیا برای امتحان و آزمایش آفریده شده و با توجه به قوانین و سنّتهای ثابت هستی و حکمت و علم و قدرت خداوند متعال، امتحان، مستلزم پاداش یا عذاب است.
د:با توجه به این که انسان ها در دنیا جزای کامل اعمال خود را نمیگیرند و در نتیجه مقتضای عدل و حکمت الهی تحقق پیدا نمیکند، بنابراین باید دنیای دیگری باشد که در آنجا هر کس جزای اعمال خود را به صورت کامل دریافت نماید.
با توجه به مقدمهی فوق وجود قیامت را با تکیه بر استدلالهای عقلی که خداوند، در قرآن بدآنها اشاره کرده است، اثبات خواهیم کرد.
اثبات قیامت
الف) ضرورت وجود قیامت:
وجود قیامت به دلایل متعددی ضروری است که در ذیل به برخی از آنها اشاره خواهد رفت:
1) عدل خداوند:
در این دنیا دستهای از انسانهادر جهت حق و عدل و خدمت به جامعه گام برداشته و تمام امکانات و توانایی خود را در این راه صرف میکنند و دستهای دیگر برعکس تمام تلاششان ارضای خودخواهیها و استثمار جامعه است.
به دو دلیل انسانهادر دنیا به پاداش یا کیفر تمام اعمال خود نمیرسند. اولاً: جهان، ظرفیت جزا و پاداش کامل را ندارد. برای مثال کسی که 10 نفر را کشته است، چند بار میتوان او را کشت؟ چگونه میتوان دردی که والدین و فرزندان کشته شدهها را به او چشاند؟ و ... . همچنین کسی که تمام عمر خود را در راه حق صرف کرده است از چه راهی امکان پاسخ به خوبیهای او وجود دارد. ثانیاً: در مواردی که در این جهان امکانجزا و پاداش هم وجود دارد، گاهاً قبل از اینکه به دادن جزا یا پاداش نسبت به او اقدام شود، شخص مزبور از جهان چشم فرو میبندد.
بنابراین عدل خداوند ایجاب میکند که مکانی دیگر وجود داشته باشد، که هم ظرفیت پاداش و جزای کامل را داشته باشد و هم پس از مرگِ شخص امکان پاداش یا عقاب از دست نرود. چنین جهانی نیز همان دنیای موعود پس از مرگ است که در آن بدکاران از پاکان جدا میشوند:
وَامْتَازُوا الْیَوْمَ أَیُّهَا الْمُجْرِمُونَ [1]یعنی: (و اما با خطابی تحقیرآمیز به گناهکاران گفته میشود:) ای بزهکاران! امروز (از مؤمنان) جدا و بدور شوید... {
در خلایـق روحهـای پـاک هست
روحهای تیرهی گِلناک هست
این صـدفها نـیست در یک مرتبه
در یکی دُرّ است و در دیگر شَبَه
واجب است اظهار این نیک و تباه
همچنان کاظهار گنـدمها ز کاه
2) حکمت خداوند:
همچنانکه گفتیم بـا مطالعـهی هـدف آفرینـش، راهی برای تصور عبث و بیهودگی در آفرینش باقی نمیماند.بـا دقت در هستی و سنّتهـای ثابـت آن، متوجه نظم و انضباط دقیقی میشویم. همچنانکه در بحث اسماء الحسنی بیان کردیم، «حکیم»، یعنیکسی که هر کاری را بهجا انجام دهد و پناه بر خدا اگر این همه مخلوقات و دنیا و آسمانها و آنچه در آنهاست بدون هدف خاصی ساخته شده و پس از مدتی نابود شوند و ایثار و فداکاری یا خودخواهی و استثمار انسانهاو ... یک نتیجه داشته باشد، دیگر جز عبث و بیهودگی چیزی را در جهان نمییابیم در حالیکه خداوند میفرماید:
أَفَحَسِبْتُمْ أَنَّمَا خَلَقْنَاکُمْ عَبَثاً وَأَنَّکُمْ إِلَیْنَا لاتُرْجَعُونَ * فَتَعَالَى اللَّهُ الْمَلِکُ الْحَقُّ لا إِلَهَ إِلاَّ هُوَ رَبُّ الْعَرْشِ الْکَرِیمِ. [2]یعنی: آیا گمان بردهاید که ما شما را بیهوده آفریدهایم و به سوی ما برگردانده نمیشوید؟ خداوندی که فرمانروای راستین است و هیچ معبودی جز او نیست و صاحب عرش عظیم برتر است.
ما زدریاییم و دریا میرویم
ما ز بالائیم و بالا میرویم
این آیه نشان میدهد که اگر بعد از این دنیا، دنیای دیگری نباشد که انسانها برای حساب و جزا و اقامهی دادگاه عدل و فضل الهی به سوی خدا برگردند، امر آفرینش عبث و بیهوده خواهد بود، در حالی که خداوند حکیم پاک و منزّه از این کار است.
أَفَنَجْعَلُ الْمُسْلِمِینَ کَالْمُجْرِمِینَ*مَا لَکُمْ کَیْفَ تَحْکُمُونَ. [3]یعنی: آیا فرمانبرداران را همچون گناهکاران یکسان میشماریم؟ شما را چه میشود؟! چگونه داوری میکنید؟!
بدیهی است که در زندگی دنیوی به بسیاری از مجرمین فرصت داده میشود که از نظر مال و مقام و قدرت به جایگاه والایی برسند و به بسیاری از افراد مؤمن و متّقی، ظلم و ستم روا بدارند و آنها را مورد اذیت و آزار قرار دهند بدون این که در این دنیا جزای مُعجَّل فسق و فجور خود را دریافت کنند. پس صفت حکیم بودن خداوند ایجاب میکند که باید دنیای دیگری برای اقامهی عدل الهی وجود داشته و پاداش عملکرد مسلمین همچون مجرمین نباشد:
أَمْ حَسِبَ الَّذِینَ اجْتَرَحُوا السَّیِّئَاتِ أَنْ نَجْعَلَهُمْ کَالَّذِینَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ سَوَاءً مَحْیَاهُمْ وَمَمَاتُهُمْ سَاءَ مَا یَحْکُمُونَ. [4]یعنی: آیا کسانی که مرتکب گناهان و بدیها میشوند، گمان میبرند که ما آنان را همچون کسانی بهشمار میآوریم که ایمان میآورند و کارهای پسندیده و خوب انجام میدهند و زندگی و مرگ و دنیا و آخرتشان یکسان میباشد؟ (اگر چنین بیندیشند) چه بد قضاوت و داوری میکنند.
أَیَحْسَبُ الإِنسَانُ أَنْ یُتْرَکَ سُدًى * أَلَمْ یَکُ نُطْفَةً مِنْ مَنِیٍّ یُمْنَى * ثُمَّ کَانَ عَلَقَةً فَخَلَقَ فَسَوَّى * فَجَعَلَ مِنْهُ الزَّوْجَیْنِ الذَّکَرَ وَالأُنثَى * أَلَیْسَ ذَلِکَ بِقَادِرٍ عَلَى أَنْ یُحْیِیَ الْمَوْتَى. [5]یعنی: } آیا انسان (منکر معاد) میپندارد که او بیهوده به حال خود رها شود (و قوانین و مقررات الهی، و حساب و کتاب و سزا و جزای دنیوی و اخروی نداشته باشد؟!). آیا او نطفهی ناچیزی از «مَنِی» نیست که (به رحم مادر) ریخته میگردد. سپس به صورت خون لخته و دلمهای درآمده و خداوند او را آفرینش تازهای بخشیده و بعد اندام او را نظم و نظام و سر و سامان داده است و از این (انسان) دو صنف نر و ماده را ساخته و پرداخته است؟ آیا چنین خدایی نمیتواند مردگان را زنده گرداند؟
جزءها را رویها سوی کل است
بلبلان را عشق با روی گل است
آنچه از دریـا بـه دریـا میرود
از همانجا کامد آنجا میرود
بـه این ترتیب میتوان با عقل سلیمو راهنمائی نصوص قرآن و سنّتبه اصل وجود آخرت پی برد؛ ولی برای درک کیفیت آخرت و حوادث آن، راهی جز مراجعه به نصوص دینی ثابت در قرآن و سنّت نیست و فکر و عقل انسان را در این راه مجالی نیست.
از آنچه گذشت روشن شدکه ایمان به آخرت یک ضرورت اخلاقیبوده و لازمهی مفاهیم و عدل و فضل الهی است. بدیهی است که عدل و فضل الهی ارتباط ریشهای با ایمان به خدا و به اسماء حسنی و صفات عظمای او دارد. همچنین ایمان به آخرت یک مبدأ ضروریبرای سعادت جامعهی بشری بهشمار میرود. با توجه به مشکلات رفتاری انسان درمییابیم که سعادت جامعهی بشری نیازمند ضوابطی جهت اصلاح رفتار انسانی است و از میان این ضوابط تنها ضابطهای که از قدرت کافی برای کنترل سلوک و رفتار انسان برخوردار است، نظارت خداوند و ترس از عقاب او در روز قیامت است. بنابراین ایمان به آخرت برای حلّ مشکل کجرفتاری و تأمین سعادت اجتماعی و تشویق انسان به کار نیک و طی کردن مدارج فضائل فردی و اجتماعی، یک ضرورت انسانی است.
ارجاعات
--------------------------------------------------------------------------------
[1] -قرآن کریم، سورهی یس، آیهی 59.
[2] -قرآن کریم، سورهی المؤمنون، آیات 115 و 116.
[3] -قرآن کریم، سورهی القلم، آیات 35 و 36.
[4] -قرآن کریم، سورهی الجاثیه، آیهی21.
[5] -قرآن کریم، سورهی القیامه، آیات 36 الی 40.
- افزودن نظر جدید
- 12050 بازدید
-
نسخه مناسب چاپ